ولیئی: عزیزی فرم جدیدی را به شعر معاصر هدیه کرد
خبرگزاری تسنیم : قربان ولیئی میگوید: عزیزی صورت و فرمی را ارائه کرد که میتوان آن را تقلیدناپذیر دانست؛ او با تلفیق کردن ویژگیهای بلاغی شعر سبکهای مختلف از نظر فرم، صورت جدیدی را به شعر معاصر هدیه کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، احمد عزیزی را نهتنها همه کسانی که با شعر و شاعران حشر و نشر دارند، بلکه خیلی از کسانی که شعرخوانی او را در دهه 60 و 70 در تلویزیون دیدهاند، میشناسند؛ شاعر آئینیای که شعرش رنگ دیگری از ارادت به خاندان عصمت و طهارت(ع) داشت. او آثار متعددی از خود به چاپ رسانده است که میتوان از این مجموعه به «کفشهای مکاشفه»، «شرجی آواز»، «خوابنامه و باغ تناسخ»، «ترجمه زخم»، «باران پروانه» و «ملکوت تکلم» اشاره کرد.
عزیزی از پیشگامان شعر آیینی پس از انقلاب به شمار میآید و همیشه نامش را در کنار برجستهترین شاعران این دوره میبینیم. او پنج سالی است که به اغما رفته است، 15 اسفندماه سال 86 روزی است که عزیزی به دلیل بیماری کلیوی در کرمانشاه بستری شده و به اغما رفته است. به همین مناسبت با قربان ولیئی، شاعر و منتقد ادبی، به گفت وگو نشستیم.
*تسنیم: آقای ولیئی! در ابتدای بحث لطف بفرمایید کمی در مورد شعر و جایگاه ادبی احمد عزیزی برایمان صحبت کنید.
به عقیده بنده احمد عزیزی یک اتفاق منحصر به فرد در ادبیات پس از انقلاب اسلامی محسوب میشود و این منحصر به فرد بودن به دو ساحت بر میگردد؛ یکی در زمینه فرم و دیگر در زمینه محتوا. از لحاظ فرم یا بهتر بگویم در زمینه صورت شعر، شعر احمد عزیزی را میشود تلفیق جدیدی از گرایشهای گوناگون شعری محسوب کرد؛ به عبارت دیگر عزیزی در شعر خود دستاوردهای سبک هندی را با ویژگیهای سبک عراقی تلفیق کرد و در عین حال از ادبیات بعد از نیما نیز غافل نماند و در مجموع صورت و فرمی را ارائه کرد که تا حدودی میتوان آن را تقلیدناپذیر دانست؛ اما خود عزیزی با تلفیق کردن ویژگیهای بلاغی شعر سبک هندی و عراقی و دستاوردهای نیما از نظر فرمیک به یک صورت جدید رسید و آن را به شعر معاصر هدیه کرد.
*تسنیم: و این دستاوردها در قالب مثنوی نمود بیشتری دارد.
بله؛ نکتهای که در این زمینه قابل تأمل است تفاوت بزرگ مثنویهای عزیزی با مثنویهای رایج در ادبیات کلاسیک است و آن هم مستقل بودن آنها از لحاظ موضوعی است. همانطور که میدانید قالب مثنوی در تاریخ ادبیات بیشتر به صورت منظومه مورد استفاده قرار میگرفت؛ یعنی مثنویهایی با بیش از 2000 یا 3000 بیت؛ ولی مثنویهایی چند ده بیتی در مورد موضوعات مستقل تقریباً نوع و قالب فراموششدهای بود و این نگاه که با مثنوی رفتاری غزلگونه و یا قصیدهگونه بشود؛ شیوه رایجی در ادبیات پارسی نبوده است و این از کارهای بزرگ احمد عزیزی است.
*تسنیم: البته از نقش استاد معلم هم نمیتوان چشمپوشی کرد.
بله، درست است. بسیاری از ویژگیهایی که برای شعر احمد عزیزی برشمردیم؛ در مورد علی معلم نیز صادق است. بد نیست به این نکته هم اشاره کنم که در سبکشناسی و بررسی صوری، بسامد عامل بسیار مهمی محسوب میشود؛ مثلاً قبل از عزیزی فروغ فرخزاد یک مثنوی به همین شیوهای که عرض کردم، گفته است و یا دکتر خانلری، مثنوی معروف «عقاب» را سروده است؛ ولی اگر بخواهیم به فردی که این قالب را وجه غالب سرودههای خود کرده است اشاره کنیم، باید از «احمد عزیزی» نام ببریم.
نکته دیگری که از لحاظ صوری در شعر عزیزی به نظرم میرسد؛ عنصر اقلیم است که به عبارتی یکی از پیشنهادهای نیما محسوب میشود. شما به راحتی میتوانید کرمانشاهی بودن احمد عزیزی را در شعرهایش مشاهده کنید، حتی گرایشهای عرفانی ویژه منطقه کرمانشاهان در شعر او قابل ملاحظه است. مثلاً نحلههای درویشمسلک آن منطقه در شعرهای ایشان به شدت انعکاس دارد. به عنوان مثال واژه «تنبور» که یک ساز آیینی در گرایشهای دراویش آن سامان است، بسامد بالایی در شعر احمد عزیزی دارد.
*تسنیم: شاید به همین دلیل شعر احمد عزیزی دارای رویکردی عرفانی است؟
بله یکی از ویژگیهای شعر احمد عزیزی رویکرد عرفانی آن است که البته صحبت بر سر این رویکرد و چند و چون آن مجال بیشتری را میطلبد؛ ولی اگر بخواهیم به صورت اجمالی به رویکرد عرفانی در شعر احمد عزیزی بپردازیم، باید بگوییم که ریشه این رویکرد عرفانی در فرهنگ بومی عزیزی وجود داشته است و سپس در تلفیق با عرفان شیعی تکامل یافته و نگاهی تازه را در مقوله عرفان در شعر احمد عزیزی رقم زده است.
*تسنیم: تا این جای بحث در رابطه با مثنویهای احمد عزیزی صحبت کردیم. به نظر شما این ویژگیهایی که برای شعر عزیزی برشمردید در دیگر قالبها نیز به این قوت دیده میشود؟
نه به این قوت، تا این جای صحبت به ویژگیهای مثنوی عزیزی پرداختیم. هر چند این دستاوردها در غزلهای عزیزی هم قابل شناسایی است؛ ولی ایشان در این قالب استقلال کمتری از خود نشان دادهاند.
*تسنیم: به نظر شما این مشکل به دلیل محدود بودن غزل نسبت به مثنوی نیست؟ به این معنا که مثنوی بستر مناسبتری برای به فعلیت رسیدن شوریدگیهای احمد عزیزی باشد.
نه، واقعاً اینگونه نیست یکی از خصوصیات احمد عزیزی طبع سیال و جوشان او بود. شاید قافیه بعضی شاعران را مقید کند، ولی برای عزیزی قیدی به حساب نمیآمد. بنده عامل دیگری را برای این تفاوت مهم میدانم. احمد عزیزی در مثنوی آزادانه عمل میکند، زیرا در غزل همانند بسیاری از شاعران نسل اول انقلاب مثل علی معلم، یوسفعلی میرشکاک و دیگران بسیار تحت تأثیر بیدل دهلوی قرار داشت.
شعر عزیزی مثنوی است نه غزل
شاید صرفاً ذائقه این افراد این نوع غزل را که در آن زمان تازه با آن آشنا شده بودند را میپسندید و به همین دلیل نمیتوانست از سیطره بیدل خارج شوند. به هر تقدیر این امر، طبیعی است که بیشتر شاعران در یک قالب تخصصی تبحر دارند و کم هستند شاعرانی که در چندین قالب دارای تواناییهای یکسان باشند در مجموع حوزه شعر احمد عزیزی، مثنوی است نه غزل؛ هرچند در غزلهای بسیار خوبی هم در بین کارهای او دیده میشود.
*تسنیم: یکی از انتقادهایی که به شعر عزیزی گرفته می شود طولانی بودن و یا وجود بیتهایی نسبتا ضعیف در بین آثار اوست به عبارت دیگر یکدست نبودن شعر عزیزی. نظر شما در این رابطه چیست؟
بله، نکتهای که در شعر ایشان مورد توجه است، همان نکتهای است که در شعر «شهریار» هم دیده میشود؛ یعنی طبع ایشان به گونهای بود که به سختی میتوانستند از بیتی ولو ضعیف در شعر خود چشمپوشی کنند؛ به عبارت دیگر صافیی را برای کنترل شعرهایشان در نظر نمیگرفتند.
معروف است وقتی به شهریار میگفتند که فلان بیت ضعیف را حذف کن در جواب میگفت: «من این بیتها را میگویم و قضاوت را به آیندگان میسپارم. اگر آنها خواستند بیتهای ضعیف را حذف کنند.» البته این نکته قابل تأمل است؛ یعنی اگر شاعرانی مثل این بزرگواران که شاعر بودنشان اثبات شده است، بخواهند مانعی بر سر راه طبع خود در هنگام سرایش قرار بدهند و یا بخواهند آن را بعد از سرودن تنظیم و یا به عبارتی ویرایش کنند، سبب بروز مشکلاتی بشود و شاید این کار پذیرفتنی نباشد؛ به عبارت دیگر در مورد این بزرگواران شاعر به چنان اعتمادی نسبت به شعر خود رسیده است که میگوید هر بیتی که میسرایم باید باشد؛ گرچه ضعیف ولی در کل معنا میدهد و این کل قوی این جزء ضعیف را توجیه میکند.
ردپای سهراب در شعر عزیزی
این موضوع خود یک بحث دامنهدار است که باید درستی و یا نادرست بودن آن بررسی شود. فقط یک نکته در زمینه محتوایی شعر احمد عزیزی باقی ماند که آن استفاده همزمان از چند نوع نگره عرفانی در شعر اوست. به یک تعبیر رد پای سهراب سپهری در شعر احمد عزیزی به وضوح قابل مشاهده است و این خود نشاندهنده تلفیق گرایشهای محتوایی در شعر عزیزی است؛ یعنی میتوان عزیزی را شاعر جامع گرایشها دانست.
*تسنیم: شاید از لحاظ فرمی هم بتوان عزیزی را شبیه به سهراب سپهری دانست؛ یعنی آن ویژگی طولانی بودن شعر که در بعضی مواقع پهلو به اطناب میزند را که برای شعر عزیزی بیان کردید در شعر سهراب سپهری هم دیده میشود.
بله، دقیقاً حتی در داوری نهایی میتوان گفت که هم در ساحت فرم و هم در ساحت محتوا احمد عزیزی جامع گرایشهای شعری معاصر است. عزیزی پس از جذب کردن طیفهای نوری متعدد نوری مخصوص به خود را باز میتاباند. غرض از طرح این موضوع این است که در شعر عزیزی علاوه بر وجه انقلابی و گرایش عرفان شیعی روحیه عرفان بودایی سهراب سپهری هم وجود دارد و حتی گرایشهای صوفیانهای که در تاریخ ادبیات پرسابقه است هم ملاحظه میشود. در آخر اینکه شعر احمد عزیزی علیرقم فراز و فرودهایی که در جذب مخاطب داشته است، از نمونههای ماندگار شعر پارسی است.
انتهای پیام/