«اشیا از آنچه در آیینه...» تجربهای جدید در سینمای رئال
خبرگزاری تسنیم: یک منتقد میگوید: فیلم نرگس آبیار در راستای جریانی است که امروزه در سینمای ایران بهوجود آمده است. جریانی که با تکیه بر داستان های پیشپاافتاده زندگی در بستری رئال قرار دارد.
«علی الله سلیمی» نویسنده ادبیات آئینی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، پیرامون فیلم «اشیا از آنچه در آیینه میبینید به شما نزدیکترند» بیان کرد: بهنظر من فیلم نرگس آبیار در راستای جریانی است که امروزه در سینمای ایران بهوجود آمده است. جریانی که با تکیه بر داستانهای ساده و پیشپاافتاده زندگی روزمره در بستری رئال در پیشبرد فیلم قرار دارد. البته این اتفاق در دنیای داستان نویسی سابقهدار است ولی در حوزه تصویر این روش با مشکل روبهرو میشود؛ همین امر باعث آفت کار آبیار شده است.
سلیمی در ادامه صحبتهایش اضافه میکند: در این فیلم اتفاق خارقالعادهای نمیافتد و روال داستان بسیار عادی پیش میرود تا یک ساعت بعد از شروع فیلم انگار هنوز داستانی آغاز نشده است بهنحوی که انگار ساعت اول، مقدمهچینی برای طرح و بازگویی اتفاق است در صورتی که آن اتفاق چندان جذاب نیست. این مقدمهچینیها برای چنین اتفاق کماهمیتی لازم نبود.
این نویسنده ادبیات آئینی نکته دیگری را در رابطه با فیلم مطرح میکند: اگرچه فیلم در رده فیلمهای رئال قرار میگیرد و کارگردان نیز سعی در هرچه بیشتر رئال شدن فیلم داشته است ولی چندان هم رئال بهنظر نمیرسد و در نقاط مختلفی دچار لطمه شده است، بهعنوان مثال نقش زن داستان با آنکه در دهه 90 زندگی میکند ولی رفتارهای یک زن دهه شصتی را دارد و این امر موجب اختلال در فیلم میشود. برای من باورپذیری این مطلب که در دهه نود خانوادهای با چنین سبکی زندگی کنند؛ مشکل است.
فیلم «هیچکجا هیچکس» به مخاطب هوشمندی نیاز دارد
سلیمی در بخش دیگری از صحبتهای خود در نقد فیلم «هیچکجا هیچکس» میگوید: بهنظر من فیلمنامه «هیچکجا هیچکس» در قیاس با کارهای قبلی قویتر بود.
او با اشاره به اینکه شکل روایت فیلم بهصورت پازل بندی بود، اضافه میکند: اگر پازلها را در کنار هم قرار دهیم در نهایت یک قصه محکم و استخوانبندی شده تحویل مخاطب داده میشود. در این فیلم ما با یک قصه بسیار محکم روبهرو هستیم.
این نویسنده آثار آئینی عنوان میکند: اگر مخاطب یک تکه از این پازلها را نبیند داستان را نمیفهمد و به مخاطبی هوشمند نیاز دارد تا همه پازلها را در کنار هم بچیند.
او در پاسخ به این سؤال که آیا فلشبکهای زیاد فیلم مخاطب را خسته نمیکند، گفت: این هم یک نوع از شکل کار است، میتوان گفت که فیلمنامه تخت نیست و داستان را بهصورت خطی روایت نمیکند. در ادبیات اصطلاحاً به این مورد جریان سیال ذهن گفته میشود که 90 در صد کار بهصورت فلشبک صورت میگیرد. بهطور کلی میتوان گفت فیلمنامه قوی بود ولی شکل روایت داستان پیچیده بود.
انتهای پیام/*