روز اول: نبرد سینمای پرخرج پایتخت با سینمای شهرستانها
خبرگزاری تسنیم : روز اول جشنواره فیلم فجر نمایش خاصی از حضور دوباره سینمای بدنه در سینمای ایران بود، این بار بدون لحاظ کردن هویتی به نام« مخاطب مردمی ».
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم نمایش ناامیدکننده دو فیلم مطرح امسال جشنواره شروع موفقی برای پایان همه هیاهوها و جنجالهای سینمایی چند ماه گذشته سینمای ایران نبود. روز اول جشنواره به مقایسه دو فیلم از سینمای شهرستان ها و دو فیلم پرستاره و پرخرج پایتخت محور گذشت.
سرانجام دیروز ظهر زنگ نمایش فیلمها در سالن همایشهای برج میلاد به صدا درآمد؛ در حالی که استقبال گسترده اهالی رسانه از روز اول و سانس اول جشنواره قابل مقایسه با سالهای گذشته نبود و از همان سانس اول تشکیل صف در ورودیهای سالن نمایش فیلم در برج میلاد یک شروع هیجانانگیز و پرسروصدا برای سی و یکمی جشنواره فیلم فجر را نوید داد.
اما همیشه همه چیز طبق پیشبینیها جلو نمیرود. جماعت انبوهی که در یک روز کاری برای سانس اول جشنواره خود را به سالن همایش های بربج میلاد رسانده بود مشغول تماشای فیلمی شدند که ستارههای این سالهای سینمای ایران را یکجا در خود جا داده بود اما نتیجه ناامیدکننده ای رقم زده بود.
هیچ کجا هیچ کس به کارگردانی ابراهیم شیبیانی که قبل از این فیلم تجاری زهرعسل را ساخته بود در روز اول نمایش فیلم های جشنواره نمایش ناموفقی داشت.
بازی کارگردان فیلم با خط زمانی روایت دو داستان اصلی فیلم با وجود پدید آوردن یک ابهام اولیه برای یک فیلم تماشاگرپسند رفته به رفته با نزدیکی به موعد گره گشایی تبدیل به پاشنه آشیل فیلم شد تا نشست پرسش و پاسخ فیلم «هیچ کجا هیچ کس» تبدیل به صحنه ای برای چالش کارگردان جوانی شود که این همه ستاره در فیلم خود جمع کرده بود.
اتفاقی که واکنش تند رضاکیانیان از بازیگران اصلی فیلم را هم به همراه داشت. کیانیان در انتهای نشست به استفاده از لفظ «چهره» در مورد خود و دیگر بازیگران فیلم اعتراض کرد.
هیچ کجا هیچ کس نهایتا با تجربه کمرنگ یک فرم بسیار تکرار شده در سینمای ایران نتوانست انتظار منتقدان سینمایی را برآورده کند تا نهایتا تنها به عنوان یکی از امیدهای فیلم پرفروش در سال آینده سینمای ایران مورد ارزیابی قرار گیرد.
بعد از نمایش فیلم در لابی سالن برج میلاد انتقادات تندی از فیلم شنیده میشد.انتقاداتی که تا حد نشانه شناسی سیاسی فیلم هم جلو رفت.
«او خوب سنگ میزند»یک فیلم کم خرج شهرستانی یک انتخاب هوشمندانه برای نمایش بعد از فیلمی بود که با هزینه زیاد در تهران و کیش و با حضور تعدادزیادی از هنرپیشه های مطرح این سالهای سینمای ایران ساخته شده بود.
فیلم «او خوب سنگ میزند» هیچ بازیگر و چهره مطرحی نداشت. فضای آن در یکی از بخش های یک شهرستان و روستای دورافتاده و محروم در کهگیلویه و بویراحمد می گذشت و هیچ جذابیت بصری خاصی نداشت اما نتیجه، کار قابل قبولی شده بود.
یک کار سالم سینمایی که اگرچه برخی منتقدان معتقد بودند داستان آن بیشتر به درد یک فیلم کوتاه تلویزیونی می خورد توانست در روز دوم جشنواره سر خود را بالا نگه دارد.
او خوب سنگ می زند از همه کلیشههای فیلم روستایی استفاده کرده بود اما می دانست که کجا حد استفاده از کلیشه ها را حفظ کند. علاوه بر اینکه از مهمترین عادت ذهنی فیلمسازان ایرانی که در مورد روستا فیلم می سازند بری بود: نمایش فقر و فلاکت روستایی بدون در نظر گرفتن مفهومی به نام «زندگی»
مهمترین حرف جشنواره در روز اول را محقق کارگردان فیلم در نشست پرسش و پاسخ فیلم زد:" سینما را باید از بن بست تهران خارج کرد."
اما فرامرز قریبیان مهمترین چهره روز دوم جشنواره بود و گناهکارانش بالاخره توانست در روز اول نمایش فیلمها در برج میلاد بالکن سالن اصلی را هم پر کند.
اما چه کسی میتوانست تصور کند که پیش تولید پرسروصدای کار نهایتا به یک کار معمولی پلیسی با انبوهی از کلیشه های زنگ و رورفته تاریخ پلیسی سازی در سینمای جهان بدل شود.
سام قریبیان فرزند فرامرز قریبیان و نویسنده فیلم گفت بود که فیلنامه این فیلم را برای ادای دین به 73 فیلم پلیسی مطرح دنیا ساخته است و در گوشه گوشه فیلم می توانیم به نشانه هایی از این فیلم ها برخورد کنیم. حرفی که برخی از منتقدان حاضر در نشست پرسش و پاسخ فیلم دوست داشتند قبل از تصمیم برای تماشای فیلم بشنود تا لابی سالن پرتر از سالن اصلی شود.
گناهکاران به جز یک کارآگاه خشن و در عین حال دوست داشتنی و حاضرجواب چیز غیر قابل پشی بینی ای نداشت و دقت در پچپچهای حاضرین در سالن در ابتدای فیلم قاتل داستان گناهکاران را خیلی زودتر از تصور نویسنده و کارگردانش لو می داد.
اما مضمون خاص فیلم و نمایش تندی که فیلم از پلیس و نیروی انتظامی داشت موجب به وجود آوردن حاشیه هایی برای فیلم شد. بلافاصله بعد از نمایش فیلم شایعه آخرین نمایش بودن این فیلم در سالن رسانه ها پیچید.
فرامرز قریبیان اما در نشست خبری فیلم گفته بود که فیلم ربطی به نیروی انتظامی ندارد و می تواند مربوط به هر زمان و مکانی باشد. حرفی که با ظاهر فیلم زیاد جور در نمیآمد.
در نهایت سومین فیلم جشنواره با استقبال معمولی تمشاگران به نمایش درآمد. فیلمی باز هم شهرستانی با بازیگران و فضای غیرتهرانی که تجربه جالبی در کارنامه کاری فریدون حسن پور بود.
مروارید با وجود داستان معمول و تکرار شده اش کشش لازم برای نشستن نود دقیقه ای پای یک فیلم را داشت. اگرچه خیلی از منتقدان به شدت به کند بودن ریتم فیلم انتقاد داشتند.
این فیلم خارج از بخش مسابقه به نمایش درآمده بود و نشست پرسش و پاسخ هم نداشت.
اگر زمزمه های خاص منتقدان سینما در انتقاد از حضور برخی فیلم های امروز در بخش مسابقه با وجود عدم راهیابی فیلمی چون «زندگی مشترک آقا و خانم محمودی» را کنار بگذاریم ورود سینمایی یک بازیگر مشهور زن سینما به سالن همایش های برج میلاد نماد خوبی برای نمایش فیلم های روز اول جشنواره بود: هدیه تهرانی با احاطه شدن توسط چند ظاهرا محافظ با لباس هایی یکدست در حالی که صف ورود به سالن طولانی تر از همیشه بود زودتر از بقیه وارد سالن همایش های برج میلاد شد:نمایشی از سینمای بدنه بدون لحاظ کردن هویتی به نام «مخاطب مردمی»
انتهای پیام/