آقایان تا انتخابات ۳ سال مانده

آقایان تا انتخابات 3 سال مانده

به راه انداختن دعوای بی‌موقع انتخاباتی جز اینکه این پیام را به دشمنان منتقل می‌کند که یکپارچگی ملی در تمام سطوح در موقعیت شکننده قرار دارد و با قطبی‌سازی می‌تواند راه را برای آشوب در خیابان فراهم کند، نتیجه دیگری ندارد.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، در روز‌هایی که ترامپ دوباره دست به توییت شده، بی‌بی در مصاحبه‌ای مدعی شده که می‌داند محل نگهداری ذخایر اورانیوم ایران کجا هستند، قطعنامه‌های سازمان ملل علیه ایران بازگشتند، جامعه در حال حاضر دو نگرانی و پرسش جدی دارد، اول آنکه آیا جنگ در آستانه وقوع است و دیگر آنکه فعال‌سازی ماشه، چقدر روی معیشت آن‌ها سایه خواهد انداخت. در این موقعیت انتظار معقول از سیاستمداران آن است که هم برای کم کردن شکاف میان مردم و سیاستمداران و هم برای رفع نگرانی‌های مردم، به این ابهامات پاسخ دهند و اجازه ندهند، جنگ دشمنان ایران روی روان افکار عمومی ادامه پیدا کند. اما به‌نظر می‌رسد، برای برخی از سیاستمداران، فعال‌سازی ماشه فرصت خوبی فراهم کرده تا با انتشار ویدئوی یک سال گذشته صحبت‌های رئیس‌جمهور سابق، به جای پذیرش خطا و اشتباهات، هیاهوی سیاسی به راه بیندازند و از آب گل‌آلود ماهی بگیرند، در سمت دیگر هم برخی الان را بهترین زمان برای اثبات «دیدی‌گفتم‌هایشان» فراهم می‌بینند و به همین منظور هم یک سمت پیشنهاد مناظره می‌دهد و طرف دیگر پاس گل می‌دهد؛ اما نکته اساسی که در این میان نادیده گرفته می‌شود این است که برگزاری این مناظره تنها یک بازنده بزرگ دارد و آن هم منافع و امنیت ملی است، چراکه آنچه در این نزاع بی‌نتیجه و سوخته شهید می‌شود، اولویت‌های مهمی است که می‌بایست سیاستمداران و مقامات در سطوح مختلف حکمرانی روی آن تمرکز کنند. به راه انداختن دعوای بی‌موقع انتخاباتی جز اینکه این پیام را به دشمنان منتقل می‌کند که یکپارچگی ملی در تمام سطوح در موقعیت شکننده قرار دارد و با قطبی‌سازی می‌تواند راه را برای آشوب در خیابان فراهم کند، نتیجه دیگری ندارد. 

سناریویی از پیش طراحی شده؟ 
حسن روحانی از زمانی که فعال‌سازی ماشه تقریباً قطعی شده بود در پیام‌هایی ویدئویی متعدد ترجیح داد به جای آنکه بپذیرد در انعقاد توافق برجام، نگاه‌های ساده‌سازانه داشته، کمافی‌السابق رویه فحاشی به منتقدان را پیش می‌گیرد. اما نکته عجیب این بود که بعد از فعال‌سازی ماشه کانال‌های موسوم به جناح اصلاح‌طلبی ویدئویی از صحبت‌های سال گذشته روحانی را بازنشر کردند که از منتقدان برجام، به مناظره دعوت می‌کند. عجیب‌تر آنکه سعید جلیلی که در زمره منتقدان برجام قرار دارد، در حضور دانشجویان در دانشگاه شیراز به جای آنکه از کنار این حاشیه‌سازی‌ها عبور کند در پاسخ به سؤال دانشجویی در مورد درخواست این مناظره گفت حاضر است با روحانی مذاکره کند؛ اما یک بچه دبستانی هم می‌تواند آقای روحانی را محکوم کند و پس از آن هم رسانه‌های اصلاح‌طلب این اظهارنظر را دست گرفتند و به این دعوا دامن زدند. آنچه از نقطه شروع این جدال تاکنون گذشته این گمانه را تقویت می‌کند که این نزاع و درخواست مناظره بیشتر سناریویی از پیش نوشته شده است و به نوعی برای دو طرف دعوا بازی برد - برد به حساب می‌آید؛ چه آنکه همچنان به دنبال زنده نگه داشتن دعوا‌های انتخاباتی و حفظ سبد رأی آن‌ها است، چراکه برای تخریب طیف مقابل به اندازه کافی پاسخ دارند. مشابه این رفتار‌ها در ماجرای انتخاب دبیر جدید شعام و دعوا‌های سیاست‌زده حول آن و در جریان ادعای جناح اصلاح‌طلبی که مدعی بود، دولت پنهان اجازه نداده توافق انجام شود، رخ داد. آنچه با آن مواجهیم، یک دعوای زودهنگام انتخاباتی است که در شرایط توقف جنگ از جانب سایبری‌های حامی دوطیف برساخت می‌شود. حال سؤال اصلی این است که منافع و دغدغه‌های مردم، کدام بخش این دعوا را در بر می‌گیرد؟ 

منافع ملی اولویت چندمتان است؟ 
در فضای سیاست داخلی ایران، تنها یک دوقطبی وجود دارد، طیفی از سیاستمداران که نگرانی و تمرکز اصلی را بر صیانت از منافع و امنیت ملی در شرایط بحرانی جهان متمرکز کردند، اما به‌نظر می‌رسد برای طیف دیگر، جلب رضایت یک بخش خاص از جامعه و تثبیت چهره سیاسی‌شان در اولویت اول قرار دارد. این طیف با اشتباهات راهبردی در اولویت‌بندی‌ها، در نقطه مقابل دغدغه اصلی کشور قرار می‌گیرند. در حال حاضر با توجه به کلان مسئله‌هایی که کشور با آن مواجه است، تاخت و تاز به رقبا و عقده‌گشایی‌های سیاسی اقدام سختی به‌نظر نمی‌رسد، هر فردی که فرصت‌طلبی را اصل قرار دهد، می‌تواند از این آب گل‌آلود ماهی بگیرد. چراکه دشمنان ایران از هر ابزاری برای اعمال فشار و ضربه‌زدن به کشور استفاده کرده‌اند. براین اساس تنها عاملی که می‌تواند بازدارنده باشد تا سیاستمداران از عقده‌گشایی‌های سیاسی فاصله بگیرند این است که آن‌ها برآورد دقیقی از فضای فعلی کشور داشته باشند و در متن و بطن بحران قرار گیرند. جنجال مناظره اما هیچ بخشی از این منافع ملی را در برنمی‌گیرد، نه چیزی بیش از آنچه در 10 سال گذشته بیان شده به آن‌ها اضافه می‌کند، نه نگرانی‌های اصلی مردم را برطرف می‌کند، تنها یک قبر کهنه را می‌شکافد که تنها دستاورد آن وایرال شدن دعوا و کنایه‌هایی است که بیشتر از 10 سال گذشته، در سیاست ایران خاک می‌خورد. بازنده اصلی آن هم مردم ایران هستند. 

در بازی دشمن نیفتید
چه در روز‌های شروع جنگ، چه پس از پایان آن، سیاستمداران و چهره‌های رسانه‌ای به این موضوع تأکید کردند که دشمنان ایران روی ایجاد یک آشوب خیابانی حساب ویژه باز کردند. بعد از فعال‌سازی ماشه نیز این موضوع با جدیت بیشتری مطرح شد که طرح‌ریزی دشمن این است که با اثر روانی ماشه روی اقتصاد و بازار ایران، نارضایتی‌های اجتماعی افزایش پیدا کند و جامعه در آستانه یک آشوب خیابانی قرار گیرد. در موقعیتی که دست دشمن رو شده و روشن شده که دشمنان ایران چه برنامه‌ای دارند، ایجاد اختلاف میان سیاستمداران، راه انداختن دعوای «بگم‌بگم» و «دیدی گفتم‌ها»، تنها به این طراحی کمک می‌کند. چراکه یک مسیر ایجاد آشوب در کشور از راه ایجاد اختلاف میان سیاستمداران و دامن زدن به این اختلافات می‌گذرد، نزاع میان هواداران دو طرف بالا می‌گیرد و به مثابه جرقه‌ای برای نارضایتی‌های اجتماعی عمل می‌کند. بی‌توجهی به اثرات راه افتادن یک دعوای بیهوده جز آنکه پازل دشمن را تکمیل کند نتیجه دیگری به همراه ندارد. اما نکته عجیب آن است که افرادی بی‌توجه به اثرات این جدال بی‌معنی به دوقطبی‌سازی در فضای سیاسی مشغولند که در طیف جریان انقلابی قرار می‌گیرند، طبیعتاً انتظار این است که این اشخاص توجه ویژه‌تری به منافع ملی داشته باشند تا تأمین منافع ‌جناحی‌شان و به جای پیروی از نگاه‌های رادیکال‌ها و گوش دادن به مشورت‌های اشتباه با سنجه مصالح ملی در کشور رفتار کنند. این اشتباه راهبردی در موضع‌گیری موجب می‌شود که آن‌ها خواسته یا ناخواسته پازل دشمنان را تکمیل کنند. 

خطر هواداری در سیاست 
آسیب امروز جامعه ما که در سطوح مختلف از جمله هنر فراگیر شده، هواداری است، این آسیب موجب می‌شود که آن افراد برای جلب رضایت هواداران و خوش‌آمد آن‌ها، هر رفتاری را انجام می‌دهند. این آسیب از اقتضائات جهان مدرن است؛ هنرمند، طرفدارانش را در فضای بسته‌ای قرار می‌دهد که خود و هوادارانش را محور می‌بیند. به‌نظر می‌رسد در عالم سیاست ایران نیز این بحران دامنگیر برخی از سیاستمداران در هر دو سمت جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا شده است. سیاستمدار تنها به دنبال جلب رضایت بدنه حامی خود است و اولویت‌ها و مسائل مهم دیگر را نادیده می‌گیرد و هواداران هم انتظار دارند آن سیاستمدار برای جلب رضایتشان هر اقدامی انجام دهد و گرنه او را تهدید به طرد شدن می‌کنند. به‌نظر می‌رسد این آسیب را باید در فضای سیاسی ایران جدی گرفت. این بحران، در گام اول علاوه بر آنکه زمینه قطبی‌سازی در فضای سیاسی و اجتماعی کشور را فراهم می‌کند و با توجه به فضای بحرانی که در آن قرار داریم، موجب فدا شدن منافع ملی نیز می‌شود. 

حرف نزدن را هم یاد بگیرید
دست‌کم گرفتن خطرات و طراحی‌هایی که دشمنان ایران برای مردم چیده‌اند، موجب می‌شود که به یکباره در دامی بیفتیم که دشمنان برایمان چیده‌اند و خواه ناخواه در این زمین بازی کنیم. تنها راه برای اجتناب از افتادن در این نقشه طراحی شده این است که مسائل را با خط‌کش کلان منافع و امنیت ملی بسنجیم و این گزاره را مورد توجه قرار دهیم که رفتار، اقوال و افعال ما چقدر با این اصل اساسی همخوانی دارد. در این موقعیت طبیعتاً به راه انداختن نزاع‌های جناحی و سیاسی بیشتر به دعوای پسر بچه‌هایی می‌ماند که در وسط خیابان بر سر موضوعی کودکانه دعوا می‌کنند، بی‌آنکه بدانند، خطری مهم‌تر سلامتی آن‌ها را تهدید می‌کند. پرداختن به موضوعاتی مثل بنی صدرسازی از رئیس جمهور، برجسته کردن استیضاح پزشکیان، درخواست مذاکره مستقیم با آمریکا و برخوردی سیاست‌زده با مذاکره، جز آنکه منافع ملی را فدای مطامع سیاسی و جناحی این افراد کند، نتیجه دیگری به همراه ندارد. شاید بهتر باشد، برخی از سیاستمداران ما کمی هم روی حرف نزدن و سکوت استراتژیک تمرکز کنند، شاید این موضوع برای حیات سیاسی آن‌ها در سال‌های آتی، اثرات مثبت بیشتری به همراه داشته باشد. 

منبع: فرهیختگان

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
fownix
غارعلیصدر
بانک صادرات
پاکسان
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
مدیران
تبلیغات