قدرت نرم مقاومت در برابر سلطه جهانی
«باززایی سرمایه نمادین مقاومت» پس از شهادت سید حسن نصرالله، یکی از مهمترین تحولات ژئوپلیتیک و اجتماعی خاورمیانه معاصر است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، در علوم اجتماعی، مفهوم «سرمایه» محدود به ثروت مادی نیست. پیر بوردیو، جامعهشناس فرانسوی، با طرح نظریه «انواع سرمایه» افقهای تازهای برای تحلیل قدرت در جامعه گشود. او چهار نوع سرمایه اصلی را معرفی کرد: اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و نمادین. سرمایه نمادین، بهعنوان بالاترین سطح سرمایه، همان اعتبار، پرستیژ و مشروعیتی است که یک فرد، گروه یا جریان اجتماعی نزد افکار عمومی کسب میکند. در این چارچوب، شهادت سید حسن نصرالله و تحولات اخیر در لبنان و منطقه را میتوان در قالب «باززایی سرمایه نمادین مقاومت» فهم کرد.
سرمایه نمادین چیست؟
برخلاف سرمایه اقتصادی، فرهنگی یا اجتماعی که قابل اندازهگیری، سنجش و انتقال هستند، سرمایه نمادین جلوهای متمایز و پایدارتری از قدرت است. این سرمایه، نه صرفاً جمع سه سرمایه دیگر، بلکه یک «لایه مشروعیت و اعتبار» است که از تعامل آنها میتواند تغذیه شود اما دارای وزن و کارکرد مستقل است. سرمایه نمادین زمانی فعال و اثرگذار میشود که در میدان اجتماعی یا سیاسی به رسمیت شناخته شود؛ یعنی مشروعیت واقعی و پذیرش عمومی پیدا کند. از این منظر، حتی اگر سه سرمایه دیگر محدود یا آسیبپذیر باشند، سرمایه نمادین میتواند اثرگذاری ماندگار بر رفتار جامعه، مشروعیت جریانها و قدرت نرم آنان داشته باشد و به این ترتیب نقش تعیینکنندهای در تحولات اجتماعی و سیاسی ایفا کند.
مقاومت و سرمایه نمادین
محور مقاومت در خاورمیانه، علاوه بر توان نظامی و اقتصادی محدود خود، همواره از سرمایه نمادین بهعنوان پشتوانه اصلی بهره برده است. جنگ 33 روزه لبنان، مقاومت غزه در سالهای اخیر و ایستادگی یمن در برابر ائتلافهای پرقدرت، همه بیش از آنکه تکیه بر برتری مادی داشته باشند، از مشروعیت اخلاقی و نمادین سرچشمه گرفتهاند.
شهادت سید حسن نصرالله، بهعنوان چهرهای کاریزماتیک، این سرمایه نمادین را دوباره در کانون توجه قرار داد. میلیونها نفر در جهان اسلام و حتی فراتر از آن، او را نماد عدالتخواهی و ایستادگی در برابر سلطه دیدند. این بازشناسی اجتماعی همان چیزی است که در ادبیات بوردیو «باززایی سرمایه نمادین» نام میگیرد.
کارکردهای سرمایه نمادین مقاومت
کارکردهای سرمایه نمادین مقاومت شامل بسیج اجتماعی، قدرت نرم، بازدارندگی روانی و مشروعیت سیاسی است.
بسیج اجتماعی به این معنا که؛ مشروعیت نمادین میتواند تودهها را حتی فراتر از مرزهای جغرافیایی به حرکت درآورد. حضور میلیونی در مراسم تشییع شهدا نمونهای عینی از این بسیج است.
همچنین قدرت نرم به این معناست که در برابر قدرت سخت آمریکا و اسرائیل، سرمایه نمادین مقاومت به ابزاری برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی جهانی بدل میشود.
در بحث بازدارندگی روانی باید گفت؛ حتی پیش از هر نبرد نظامی، سرمایه نمادین میتواند بهعنوان نوعی بازدارندگی عمل کند؛ چرا که دشمن با پدیدهای مواجه است که ریشه در وجدان عمومی دارد و با سلاح قابل نابودی نیست.
و درباره مشروعیت سیاسی این نکته قابل بیان است؛ گروههای مقاومت با اتکا به این سرمایه میتوانند در میدان سیاست داخلی و منطقهای دست بالا را داشته باشند و حمایت مردمی را تثبیت کنند.
باززایی سرمایه نمادین پس از شهادت
با شهادت نصرالله، دشمنان مقاومت گمان کردند با حذف فیزیکی رهبر، میتوانند سرمایه نمادین او را نابود کنند. اما واقعیت برعکس شد. خون او به سرمایهای بدل شد که نهتنها در لبنان بلکه در سراسر منطقه جریان یافت. به بیان بوردیویی، میدان اجتماعی مقاومت با یک «بازشناسی نمادین تازه» مواجه شد؛ یعنی همان چیزی که سرمایه نمادین را فعالتر و مؤثرتر میسازد.
سرمایه نمادین نسبت به اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، پایداری بیشتری در شرایط بحرانی دارد و میتواند حتی پس از مرگ یا شکست، اثرگذاری اجتماعی و سیاسی ایجاد کند. اگر چه سرمایه اقتصادی و نظامی مقاومت محدود و شکننده است، اما سرمایه نمادین آن بهمراتب ماندگارتر و تأثیرگذارتر است. در منطق بوردیو، این سرمایه زمانی قدرتمند میشود که جامعه آن را به رسمیت بشناسد. شهادت سید حسن نصرالله دقیقاً چنین نقطهای بود؛ لحظهای که مقاومت نه صرفاً بهعنوان یک جریان سیاسی–نظامی، بلکه بهعنوان نماد عدالت و کرامت انسانی در وجدان جمعی منطقه و جهان بازشناسی شد.
به همین دلیل میتوان گفت که «باززایی سرمایه نمادین مقاومت» پس از این شهادت، یکی از مهمترین تحولات ژئوپلیتیک و اجتماعی خاورمیانه معاصر است؛ تحولی که نه با سلاح و پول، بلکه با خون و معنویت رقم خورده است.
یادداشت از: حسین تدین عضو اندیشگاه بیانیه گام دوم
انتهای پیام/