درباره صدام؛ دیکتاتوری که جنگ آفرید

درباره صدام؛ دیکتاتوری که جنگ آفرید

سال ۱۹۶۳ برخی افسران حزب بعث علیه قاسم رئیس نخست‌وزیر وقت عراق کودتا کردند اما حکومتشان بیشتر از هشت ماه دوام نیاورد و گروه ضد بعثی عبدالرحمان عارف حکومت را در دست گرفت. صدام که سال ۱۹۶۴ به عراق برگشته بود زندانی شد و سال ۱۹۶۷ از زندان فرار کرد.

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، صدام حسین آوریل 1937 در روستای العوجه ترکیت در عراق از خانواده ای چوپان به دنیا آمد. مادرش می گوید پنج ماه پیش از تولد او پدرش "حسین المجید" مرده بود و برادر 12 ساله اش هم که به سرطان دچار شده بود درگذشت. افسرده شد و می خواست جنین را سقط کند و خود را بکشد.

 

مادرش بعد از تولد او را صدام نامید -کسی که بسیار صدمه می زند- و نخواست که نوزاد را بزرگ کند و او را تا 3 سالگی به دایی اش خیرالله طلفاح سپرد.

در 6 سالگی، مادرش با حسن الابراهیم که از تباری بدنام بود ازدواج کرد. پدرخوانده‌اش اجازه نمی داد که او به مدرسه برود و صبح‌های زود او را با فریادِ «یا الله پاشو حرام‌زاده، برو به گوسفندها برس» بیدار می‌کرد.

صدام به شدت مشتاق بود تحصیل کند و راهی برای خروج از فقر پیدا کند به همین خاطر در ده سالگی از تکریت فرار کرد و پیش عمویش "حسن المجید" در بغداد رفت.

                                                                                                       صدام در کودکی 

صدام در 18 سالگی در آزمون ورودی دانشکده نظامی بغداد شرکت کرد اما قبول نشد. این شکست، در کنار پس‌زمینه فقیرانه‌ای که داشت، برای او به عقده ای تبدیل شد و به فعالیت های سیاسی روی آورد. او خود را به اقلیت سنی عراق که از فقیرترین قشر جامعه بودند، نزدیک کرد و در تظاهرات های ضد دولتی فعال بود. هم‌زمان با بخش های سازمان یافته تر اپوزسیون، ارتباط گرفت، دانشجویانی که به حزب سیاسی بعث در سوریه وابسته بودند.

پس از شکست ترور سرتیپ عبدالکریم قاسم (نخست وزیر عراق) در 7 اکتبر 1959 به مصر فرار کرد و به دانشکده حقوق دانشگاه قاهره رفت.

سال 1963 افسران ارتش که برخی از آنان جزو حزب بعث بودند علیه قاسم کودتا کردند اما حکومتشان بیشتر از هشت ماه دوام نیاورد و گروه ضد بعثی عبدالرحمان عارف حکومت را در دست گرفت. صدام که سال 1964 به عراق برگشته بود زندانی شد و سال 1967 از زندان فرار کرد و تبدیل به یکی از بزرگترین رهبران حزب بعث شد.

                                                                      صدام در جمع دانشجویان عضو حزب بعث در قاهره

سال 1968 حزب بعث در کودتایی دیگر به رهبری احمد حسن البکر به قدرت رسید و صدام 31 ساله به‌عنوان معاون رئیس‌جمهور تقریباً همه‌کاره عراق شد. پس از اینکه حسن البکر پیر و ناتوان شد در سال 1979 و زمانی که 42 ساله بود، رهبربلامنازع عراق شد.

او برای جلوگیری از تکرار شکاف‌های درونی حزب بعث (مانند شکست 1963) سیاستی مبتنی بر ترس و پاکسازی‌های خونین را پیش گرفت. مهم‌ترین نمونه آن، جلسه 22 ژوئیه 1979 بود که بیشتر از 20 نفر از اعضای بلند پایه حزب توسط برخی دیگر از هم حزبی هایشان اعدام شدند. صدام می خواست با این روش پیام روشنی به اعضای حزب بدهد: وفاداری مطلق شرط بقاست.

                                                                                             صدام در جوانی 

در کنار این سرکوب درون‌حزبی، صدام اقلیت‌های قومی و مذهبی و مخالفان بیرونی را نیز بی‌امان سرکوب کرد. کردها، شیعیان، کمونیست‌ها و هر شخصی که می‌توانست تهدیدی برای وحدت بعث یا اقتدار شخصی او باشد، با خشونت گسترده مواجه شدند. صدام برای جلوگیری از هرگونه اتحاد مخالف، چندین دستگاه امنیتی موازی ایجاد کرد که یکدیگر را کنترل می‌کردند.

از همین روست که می توان بررسی کرد که روحیات و خصوصیات شخصی صدام حسین می تواند یکی از عوامل اصلی شروع جنگ عراق علیه ایران باشد. پس از مرگ جمال عبدالناصر، امضای پیمان کمپ‌دیوید و منزوی شدن مصر در جهان عرب، خلأ رهبری در جهان عرب به‌وجود آمد. صدام حسین امیدوار بود با حمله به ایران و پیروزی در این جنگ بتواند رهبری جهان عرب را به دست بگیرد.


از طرف دیگر، آمریکا بر اساس دکترین نیکسون ایران و عربستان را به عنوان ژاندارم منطقه انتخاب کرد و پس از سقوط شاه صدام امیدوار بود بتواند خلاء سقوط محمد رضا پهلوی را پر کند و نقش ژاندارم منطقه را برای غرب بازی کند. صدام بر خلاف مواضع ضد آمریکایی خود تلاش می کرد به آمریکایی ها نشان دهد که با آنها تضاد منافع ندارد تا جایی که که برژینسکی(مشاور امنیت ملی آمریکا) بعد از ملاقات با صدام در ستایش او گفت: ما در بین منافع امریکا و عراق تضادی نمی‌یابیم.

یکی دیگر از انگیزه های حمله به ایران تحقیری بود که صدام بعد از امضای قرارداد 1975 الجزایر دچار آن شده بود. قرارداد 1975 الجزایر، پیمانی میان ایران و عراق بود که با میانجیگری الجزایر در سال 1353 امضا شد و اختلافات مرزی دو کشور بر سر اروندرود را حل و فصل کرد و عراق از ادعای حاکیمت بر اروند رود عقب نشینی کرد. این مساله پیروزی بزرگی برای ایران و شکستی تلخ برای عراق محسوب می شد موضوعی که همیشه صدام را رنج می داد و مترصد فرصتی بود تا با اقدامی نظامی خود را از حقارت ناشی از امضای این قرارداد خلاص کند.

26 شهریور 59 سه روز قبل از شروع جنگ و در اجلاس فوق العاده مجمع ملی عراق از آغاز جنگ، صدام مقابل دوربین‌های تلویزیونی ایستاد، نسخه‌ای از آن قرارداد را پاره کرد و گفت: هر کس بخواهد با این تصمیم مشروع عراق مخالفت کند، عراقی‌ها آن را با تمام قدرت و امکانات خود سرکوب خواهند کرد.

صدام حسین دیکتاتور خودشیفته، ماجراجو، فرصت طلب، انتقام جو و سلطه طلب در ساعت 11 روز سی و یکم شهریور ماه 59 با شلیک یک گلوله‏ تانک T -72 در پادگان بعقوبه به سوى مرزهاى ایران، طولانی ترین نبرد قرن بیستم پس از جنگ ویتنام را آغاز کرد.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
مدیران
رازی
مادیران
شهر خبر
fownix
غار علیصدر
پاکسان
بانک صادرات
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
تبلیغات