روایت سال اول جنگ|شلیک از پادگان بعقوبه و توهم فتحِ یک هفتهای صدام
۱۱ صبح ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ صدام در پادگان بعقوبه عراق یک گلوله تانک را به صورت نمادین به مرزهای ایران شلیک کرد تا جنگی را آغاز کند که به گمان خود تنها یک هفته طول خواهد کشید اما مقاومت شگفت انگیز مردم ایران آن را به دومین جنگ طولانی قرن بیستم تبدیل کرد.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، صبح دوشنبه 31 شهریور 1359، صدام حسین در پادگان بعقوبه عراق با شلیک یک گلوله تانک T-72 به سوی مرزهای ایران، آغازی نمادین را برای جنگی 8 ساله رقم زد. این حرکت مقدمه حمله سراسری ارتش عراق در امتداد 1280 کیلومتر مرز مشترک با ایران بود؛ از قصر شیرین و نفتشهر در شمال تا اروندرود و خرمشهر در جنوب. چند ساعت بعد، 140 جنگنده عراقی با بمباران همزمان ده فرودگاه ایران از جمله مهرآباد تهران، تبریز، همدان، دزفول و بوشهر، کوشیدند نیروی هوایی ایران را زمینگیر کنند. همزمان تانکهای عراقی در چند محور به سوی خرمشهر، قصر شیرین، مهران و دهلران پیشروی کردند.
صدام تصور می کرد ظرف یک هفته خوزستان را اشغال و ایران را به پذیرش شرایط خود وادار میکند. محاسبات عراق اما اشتباه بود. یک روز بعد، نیروی هوایی ایران با 140 جنگنده به آسمان شهرهای عراق حمله کرد و تاسیسات نفتی اربیل، موصل و کرکوک و همچنین نقاطی در بغداد و بصره را هدف قرار داد و سالم به کشور بازگشت. قبل از آغاز حمله هم فرماندهان عراقی باور داشتند که با پیشروی 10 تا 20 کیلومتری در خاک ایران، حکومت انقلابی ایران از هم میپاشد. در روز اول، ارتش عراق با 12 لشکر پیاده و زرهی از سه جبهه وارد شد: خوزستان در جنوب، کرمانشاه و ایلام در مرکز و کردستان و آذربایجان در شمال.
در همان آغاز مهر، خرمشهر زیر آتش شدید قرار گرفت و از 4 مهر درگیریهای سنگین در اطراف شهر شروع شد. با وجود تجهیزات کم، نیروهای ارتش، سپاه و مردمِ داوطلب مقاومت جانانهای کردند و حتی در 10 مهر عراقیها را از نزدیکی پل خرمشهر عقب راندند. درغرب کشور، قصر شیرین و مهران به اشغال درآمد و بخشهای وسیعی از خاک ایران در غرب و جنوب غربی به دست ارتش بعثی افتاد. در این شرایط، مردم محلی همراه با نیروهای محدود نظامی با هر وسیلهای مقاومت میکردند. پس از شش روز جنگ، صدام برخلاف شعار اولیه «جنگ برقآسا» حاضر شد قطعنامه سازمان ملل و پیشنهاد آتشبس را بپذیرد. اما ایران اعلام کرد تا زمانی که نیروهای عراقی در خاک کشورهستند، مذاکره بیمعناست و جنگ ادامه دارد. هدف اصلی صدام تصرف سریع اهواز و آبادان برای تسلط بر منابع نفتی و واداشتن ایران به تسلیم بود.
بعد از حدود یک ماه نبرد سنگین، در چهارم آبان 1359 خرمشهر سقوط کرد. مدافعان تا آخرین گلوله جنگیدند اما سرانجام شهر به اشغال دشمن درآمد و ضربهای سنگین بر روحیه عمومی وارد شد. بلافاصله ارتش عراق به سمت آبادان و اهواز حرکت کرد. ستونهای زرهی از محور دارخوین و ماهشهر به آبادان نزدیک شدند و در 20 مهر، جاده اصلی آبادان – اهواز قطع شد. شهر آبادان به تدریج در محاصره کامل افتاد و تنها راه ارتباطی آن از طریق رودخانه بهمنشیر باقی ماند. محاصره همراه با بمبارانهای مداوم توپخانه ادامه یافت اما مدافعان شهر با الهام از فرمان امام خمینی مبنی بر اینکه «حصر آبادان باید شکسته شود» مقاومت را ادامه دادند.
در دیگر جبههها، عراق نیز به پیشرویهای گسترده دست نیافت. اگرچه قصر شیرین، مهران و سومار همچنان اشغال بود، ارتش بعث موفق نشد به شهرهای کرمانشاه یا همدان برسد. زمستان 1360 زمان تثبیت خطوط جبههها شد. ایران بهتدریج سازماندهی نیروها را آغاز کرد. بسیج مردمی گسترش یافت، سپاه انسجام بیشتری پیدا کرد و ارتش از حالت غافلگیری اولیه خارج شد. در این دوره عملیاتهای محدود برای عقب راندن دشمن صورت گرفت. از جمله عملیات نصر که ناکام ماند و به اشغال هویزه منجر شد. هنوز تا طراحی عملیاتهای بزرگ و آزادسازی فاصله وجود داشت.
در بهمن و اسفند 1360 تلاشهای سیاسی در تهران و نشست سازمان کنفرانس اسلامی برای پایان دادن به جنگ ادامه یافت اما ایران همچنان تاکید داشت تا زمانی که ارتش عراق در خاک کشور است، مذاکره نمیکند. در داخل هم بحرانهای سیاسی بالا گرفت. سازمان مجاهدین خلق با بنیصدر متحد شد و در 14 اسفند دانشگاه تهران شاهد درگیری شدید موافقان و مخالفان بنیصدر بود. در آغاز سال 1360، صدام همچنان امیدوار بود با اشغال بخشهایی از خوزستان و غرب کشور، ایران را پای میز مذاکره بکشاند اما برخلاف انتظار او، ایران در مسیر آمادهسازی عملیاتهای بازپسگیری قرار داشت.
در فروردین 1360 نخستین عملیات جدی ایران با نام طریقالقدس مقدماتی در منطقه دارخوین و آبادان انجام شد. هرچند گسترده نبود اما نشان داد هماهنگی نسبی بین ارتش، سپاه و نیروهای مردمی ایجاد شده است. در همین زمان عملیاتهای محدود دیگری در غرب مانند امام علی (ع) در سرپل ذهاب و ابوذر اجرا شد تا ضمن فرسایش دشمن، ارتفاعات مرزی بازپس گرفته شود.
در 15 فروردین، نیروی هوایی ایران عملیاتی کمنظیر در جهان انجام داد. حمله به پایگاه الولید(اچ 3) در نزدیکی مرز عراق و اردن. این پایگاه که دورترین نقطه نسبت به ایران بود محل تجمع هواپیماهای عراقی محسوب میشد. جنگندههای ایرانی موفق شدند 48 فروند هواپیمای بمبافکن، شکاری و بالگرد دشمن را نابود کنند و توان هوایی عراق ضربه سنگینی خورد.
بهار و تابستان 1360 از پرتلاطمترین دورههای تاریخ جمهوری اسلامی بود. در خرداد، مجلس پس از کشمکش طولانی، ابوالحسن بنیصدر را به دلیل بیکفایتی سیاسی عزل کرد. او به عنوان فرمانده کل قوا اختلافات جدی با سپاه و نیروهای انقلابی داشت و مدیریت جنگ دچار سردرگمی شده بود. برکناری او باعث هماهنگی بیشتر ارتش و سپاه شد و تصمیمهای عملیاتی سرعت گرفت. در تیرماه سازمان مجاهدین خلق دفتر حزب جمهوری را منفجر کرد که به شهادت آیتالله بهشتی و 72 تن از مسئولان منجر شد. در هشتم شهریور هم انفجار دفتر نخستوزیری و شهادت رجایی و باهنر رخ داد. این حوادث شوک آور بود اما در عمل باعث شد نیروهای سیاسی حول محور امام متحدتر شوند و شعار همه چیز برای جنگ پررنگتر شود.
در این فضا شرایط برای اجرای اولین عملیات بزرگ ایران فراهم شد. بعد از ماهها مقاومت در آبادان و انسجام بیشتر نیروهای نظامی، عملیات ثامنالائمه در مهر 1360 طراحی و اجرا شد. این عملیات سرآغاز مرحلهای تازه در جنگ ایران و عراق بود؛ مرحلهای که با عبور از دوره دفاع صرف و تثبیت خطوط، زمینهساز آزادسازی مناطق اشغالی و تغییر موازنه جنگ به سود ایران شد.
انتهای پیام/