اسرائیل با کلمه متوقف نمی‌شود!


اسرائیل با کلمه متوقف نمی‌شود!

حمله به قطر می‌تواند یا نقطه‌ای باشد که نظم منطقه‌ای را به سمت هرج‌ومرج بیشتر ببرد یا آغازی برای نظمی بومی‌شده باشد. تحول نیازمند اراده سیاسی، ابزارهای حقوقی، هماهنگی اقتصادی میان کشورهای منطقه و پیگیری در مجامع بین‌المللی است.

به گزارش گروه رسانه‌هایخبرگزاری تسنیم، جواد بخشی الموتی در یادداشتی نوشت: حمله هوایی اسرائیل به دوحه، در حالی که مذاکرات آتش‌بس و میانجی‌گری برای تبادل اسرا جریان داشت، ساختار ژئوپلیتیک غرب آسیا را با ابرچالش مواجه کرده است. چالش نسل کشی در غزه، تهاجم به ایران، سوریه، یمن و لبنان حالا به موضوعی فراگیر تبدیل شده است که کشورهای منطقه مانند مصر، ترکیه و کشورهای عربی را نیز به تأمل واداشته است. حمله به دوحه که به شهادت برخی از اعضای حماس و زخمی شدن چند نفر دیگر انجامید، اگرچه به هدف اصلی خود یعنی حذف فرماندهان اصلی نرسید، اما نگاه ها را به یاغی گری اسراییل جلب کرد و خشم منطقه‌ای، فراخوان برای نشست‌های اضطراری و آغاز روند شکایات بین‌المللی را موجب شد.

نخستین تأثیر این رخداد فروپاشی نمادین نظم وستفالیایی است: کشوری مستقل که میزبان گفت‌وگوهای صلح بود، عملاً مورد هدف قرار گرفت. تاریخ‌نگاری درازمدت نشان می‌دهد که نقض آشکار حاکمیت ملی در فضای کنونی می‌تواند الگویی بیافریند که دیگر دولت‌ها را در برابر مداخلات فرامرزی آسیب‌پذیر می‌سازد.

تهاجم به ایران، قطر و لبنان و صف آرایی برای حمله به ونزوئلا نشان داده است که جهان از نظم گذشته فاصله گرفته و پا به دوره پسانظم گذاشته است که می تواند مدل های جدیدی را بر مناسبات بین‌المللی حاکم کند.

دومین پیامد، بازنگری در تکیه‌گاه‌های امنیتی است. قطر که میزبان پایگاه العدید بعنوان بزرگترین و مهمترین پایگاه آمریکا در منطقه و شریک راهبردی ایالات متحده به شمار می‌رود، با حمله مواجه شد و واکنش واشنگتن محدود به ابراز نگرانی و تأکید بر ضرورت احترام به روندهای دیپلماتیک و در عین حال همراه با حمایت و پشتیبانی قاطع از رژیم اسرائیل بود. این امر اعتماد کشورهایی را که روی «چتر امنیتی» آمریکا حساب باز کرده‌اند، مخدوش کرد و پرسش جدی درباره قابلیت اتکا به معاهدات راهبردی پدید آورد.

اما از سوی دیگر باید دید این کشورها جرات و اراده گذار از امنیت عاریه ای و خلق امنیت بومی را دارند؟ حمله به دوحه تصویر ذهنی حاکمان عرب و منطقه از امنیت را خدشه دار کرد و نگاه ایران مبتنی بر سازوکارهای امنیتی متناسب با شرایط منطقه ای را به اثبات رساند. از این رو اتحاد برای مقابله با رژیم اشغالگر امری ضروری است و نیازمند جدیت و شهامت است. هرگونه سیگنالی که ضعف و ناتوانی را مخابره کند، بحران را گسترش خواهد داد و کشورهای منطقه را به سیبل حملات پی در پی اسرائیل تبدیل خواهد کرد.

سوم، آزمون همبستگی اسلامی عربی است. نشست اضطراری دوحه که رهبران عربی و اسلامی را گرد آورد، تا کنون به صدور بیانیه‌ ای منجر شده است که حمله را «تهدیدکننده همزیستی منطقه‌ای» خوانده‌؛ اما متن‌ از فقدان تدابیر اجرایی قاطع خبر می‌دهد. اگر تصمیمات صرفاً نمادین بمانند، مشروعیت سیاسی دولت‌های مدعی دفاع از حقوق بین‌الملل در افکار عمومی منطقه از بین خواهد رفت. این وضعیت علاوه بر اینکه سیگنالی برای تهاجم محسوب می شود زمینه های گسست جدی ملت های منطقه از دولت هایشان را فراهم خواهد کرد و این شرایط پازل ناامنی دلخواه اسرائیل را تکمیل خواهد کرد.

درخواست رییس جمهور لبنان برای صلح و سازش با اسراییل و بیانیه سست و فاقد جدیت برای برخورد قاطع با یاغی گری به خودی خود ضربه دیگری بر امنیت شکننده منطقه محسوب می شود؛ رژیم صهیونسیتی اگر با توصیه و انذار متوقف می شد، پس از فشار افکار عمومی جهان و درخواست های نهادهای بین‌المللی، نسل کشی و محاصره غذایی در غزه را متوقف می کرد!

چهارم، بستر ایجاد نظم منطقه‌ای نوین فراهم شده است. سرمایه‌های کلان کشورهای حوزه خلیج فارس و شبکه‌های دیپلماتیک متعدد آن‌ها ظرفیت ایجاد مکانیسم‌های حقوقی و امنیتی مشترک را دارند؛ مکانیسم‌هایی که بتوانند دست‌کم بازدارندگی سیاسی و دیپلماتیک مؤثر را تضمین کنند. گفتمان‌های امروز دوحه درباره تشکیل کارگروه‌های حقوقی، پیگیری قضایی و هماهنگی تحریم‌ها نشان می‌دهد که امکان تبدیل واکنش احساسی به ساختار نهادی وجود دارد. اما نیازمند گذار از واکنش های احساسی و اتخاذ تصمیمات سخت برای چتر امنیتی منطقه ای مبتنی بر ظرفیت های موجود هستیم.

اما در غیاب اقدامات عملی، خطراتی ملموس است: اولاً، تداوم واکنش‌های کلامی موجب فرسایش اعتماد داخلی و منطقه‌ای به دولت‌ها می‌شود. ثانیاً، پیام بی‌هزینه ماندن حملات فرامرزی می‌تواند محرک تکرار حملات مشابه گردد و به گسترش بحران امنیتی بینجامد. ثالثاً، ضربه به فرایندهای مذاکره و میانجی‌گری، امید به راه‌حل‌های سیاسی را تضعیف خواهد کرد.

در بعد عملیاتی لازم است زمان‌بندی مشخص برای اقدامات کوتاه‌مدت و میان‌مدت تعیین شود: ظرف 72 ساعت نخست، ارزیابی مشترک حقوقی و جمع‌آوری مستندات جهت ارجاع به مراجع بین‌المللی و شورای امنیت؛ ظرف دو هفته، اعلام بسته‌ای از اقدامات سیاسی و اقتصادی هماهنگ (از جمله بازنگری در روابط دیپلماتیک و مسدودسازی کانال‌های مالی مرتبط باطرف‌های پشتیبان تجاوز)؛ و ظرف سه ماه، ایجاد چارچوبی برای مکانیسم بازدارندگی منطقه‌ای شامل تبادل اطلاعات نظامی-اطلاعاتی، مکانیزم واکنش سریع دیپلماتیک و برنامه‌های حقوقی مشترک و در نهایت تبادل آتش. اقداماتی از این دست می‌تواند نشست دوحه را از مرحله شعار به مرحله ساختار تبدیل کند و فضای آتی را تعیین نماید.

پیام راهبردی روشن است: حمله به قطر می‌تواند یا نقطه‌ای باشد که نظم منطقه‌ای را به سمت هرج‌ومرج بیشتر ببرد یا آغازی برای نظمی بومی‌شده که مبتنی بر قانون، بازدارندگی و همکاری است. تحول نیازمند اراده سیاسی، ابزارهای حقوقی، هماهنگی اقتصادی میان کشورهای منطقه و پیگیری در مجامع بین‌المللی (از جمله نشست اضطراری شورای حقوق بشر و درخواست ارجاع‌های قضایی) است در غیر این صورت این رویداد، چراغ سبز خطرناکی برای تهاجم‌های آینده خواهد شد. باور این نگاه که رژیم صهیونسیتی با کلمه متوقف نخواهد شد، ضروری است.

منبع: صبح نو

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
fownix
غارعلیصدر
پاکسان
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
تبلیغات