بازخوانی تاریخچۀ مذاکرات سازش -۲| التماس به دشمن برای مذاکره
در دورۀ ا«ابومازن»، تشکیلات خودگردان فلسطین امتیازاتی به صهیونیستها داد که برخی خاخامهای یهودی، آنها را نعمت خداوند برای رژیم صهیونیستی توصیف کردند اما حتی این امرموجب نشد که صهیونیستهاکمترین امتیازی به فلسطینیان در سرزمین مادریشان بدهند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، در قسمت نخست یادداشت حاضر با عنوان «بازخوانی تاریخچۀ مذاکرات سازش -1| عدول از آرمان فلسطین» به روایت تاریخی گامهای اولیه شکلگیری روند مذاکرات سازش از سال 1993 تا 2000 پرداختیم. در این قسمت به مرحله روند دوم سازش صهیونیستها و تشکیلات خودگردان فلسطین میپردازیم.
مرحلۀ دوم روند سازش از سال 2000 میلادی آغاز شد. رژیم صهیونیستی که تا این مرحله، 3 اصل از اصول مورد تاکید فلسطینیان، یعنی آب، شهرکسازی و امنیت و حاکمیت بر بخشی از قدس را از آنها گرفته بود، وارد مرحلۀ جدیدی از مذاکره با فلسطینیها شد. در این مرحله- که فلسطینیها به دنبال تکمیل روند صلح برای تأسیس کشور فلسطین در 22% خاک فلسطین بودند- صهیونیستها پا به میدان گذاشتند تا باقیماندۀ «اصول مورد تاکید فلسطینیها» را کنار بزنند و فاتحۀ اسلو را بخوانند.
تشدید فشارها بر عرفات برای سازش با اسرائیل
در جریان مذاکرات «کمپ دیوید2» که به میزبانی «بیل کلینتون»، رئیس جمهور وقت ایالات متحده انجام شد، صهیونیستها برای عقب انداختن تأسیس کشور فلسطین وارد میدان شدند. «کلینتون»- که در پایان این دور از مذاکرات، شکست «کمپ دیوید 2» و مذاکرات سازش را اعلام کرد- با محبوس ساختن «عرفات» در واشنگتن، تلاش کرد وی را مجبور به قبول شروط صهیونیستها سازد. اما «عرفات» که پس از گذشت 7 سال از توافق اسلو، با وجود دادن امتیازات جدی به صهیونیستها و عقبنشینی از مواضع اولیه خود، چیزی به دست نیاورده بود، حاضر به دادن امتیازات جدید در قبال هیچ پروندهای نشد.
آغاز انتفاضه دوم فلسطینیان
سال 2000 میلادی، انتفاضۀ دوم فلسطینیان موسوم به «انتفاضه الاقصی» شکل گرفت. یک نظریه وجود دارد که «عرفات» به وقوع انتفاضه راضی بود و خودش نیز به استمرار آن کمک کرد. نتیجه این بود که سال 2002 میلادی، صهیونیستها مقر «یاسر عرفات» در «رام الله» را محاصره کردند و این محاصره تا زمانی که او به طرز مشکوکی فوت کرد، ادامه داشت.
پیش از محاصرۀ عرفات، یک دور مذاکره در سال 2001 در شهر طابا در مصر و یک دور مذاکرات مخفی در سال 2002 در «ژنو» سوئیس انجام شد. در این دور از مذاکره، آمریکاییها به ظاهر مطرح میکردند که خواستار احیای مذاکرات هستند، اما حقیقت ماجرا این بود که آنها همچنان به دنبال گرفتن امتیازاتی بودند که در «کمپ دیوید2» به دست نیاورده بودند.
آخرین امتیاز دهیهای «عرفات» به صهیونیست ها در طابا و ژنو
عرفات پیش از محاصره و درگذشت در سال 2004 میلادی در دو نشست «طابا» و «ژنو» امتیازات جدیدی به صهیونیستها داد:
- صرف نظر از حق بازگشت آوارگان فلسطینی در مقابل دستیابی به حاکمیت بر اکثر کرانۀ باختری؛
- مطرح شدن مبادلۀ زمین به معنی جایگزینی بقاء صهیونیستها در شهرکهای مرزی کرانۀ باختری در مقابل تخلیۀ برخی مجتمعهای شهرک نشینان صهیونیست؛
- واگذاری حاکمیت دیوار «براق» در شهر قدیمی قدس به صهیونیستها؛
- اعلام قدس شرقی به عنوان منطقۀ آزاد؛
- اعطای مجوز بقای شهرکنشینان صهیونیست در کرانۀ باختری در مقابل حفظ حضور فلسطینیهای 1948 در سرزمینهای اشغالی 1948.
نکتۀ مهمی که در اینجا باید به آن توجه ویژه کرد این است که صهیونیستها شروط و خواستههای خود را قبل از هر مذاکره اعلام میکردند. آنها در مذاکره اگر به آن خواستهها میرسیدند، از آن به عنوان حق خود یاد میکردند و اگر به آن دست نمییافتند، به صورت یکجانبه آن را در میدان نبرد اجرا میکردند.
آغاز مذاکرات سازش به دست «ابومازن»
پس از فوت مشکوک عرفات، «محمود عباس»، معروف به «ابومازن» به ریاست تشکیلات خودگردان فلسطین رسید. او از آن زمان تا پایان مذاکرات در سال 2013 میلادی 3 دور مذاکرۀ رسمی با صهیونیستها داشت:
- کنفرانس «آناپولیس» در سال 2007 میلادی؛
- کنفرانس واشنگتن در سال 2010 میلادی؛
- کنفرانس قدس -اریحا در سال 2013 میلادی.
موضع صهیونیستها در این 3 دور از مذاکرات دو ویژگی جدید داشت: آنها از موضع بالا و با نوعی شکم سیری در قبال روند مذاکره در نشستها حاضر شدند و عمدتاً با اصرار و فشار روسای جمهور آمریکا به این مذاکرات آمدند.
در کنفرانس «آناپولیس»، به تشکیلات خودگردان و محمود عباس حتی اجازۀ اظهار نظر نیز داده نشد. «کاندولیزا رایس»، وزیر امور خارجۀ وقت ایالات متحده، از همان ابتدا به «محمود عباس» اعلام کرد، نباید از این کنفرانس، انتظار نتیجه داشته باشد. حضور تشکیلات خودگردان در این نشست، به معنی کنار گذاشتن تمام اصول ثابت فلسطینیها (الثوابت الفلسطینیه» بود. چرا که صهیونیستها فقط خواستار برگزاری این کنفرانس بودند نه اینکه توافقی در آن صورت گیرد. علت این امر، شکستی بود که صهیونیستها از مقاومت لبنان در جنگ 33 روزۀ سال 2006 متحمل شده بودند. پس از این کنفرانس، مذاکرات سازش به دلیل تغییر ساختار حکومتی در رژیم صهیونیستی و محاکمۀ «اولمرت»، نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی، برای سه سال متوقف شد.
در سال 2010 میلادی، «باراک اوباما» پس از دو سال تکیه بر مسند ریاست جمهوری ایالات متحده، عزم جدی برای مذاکرات سازش و اجرای طرح سازش دو دولتی را از خود نشان داد. اما این بار این صهیونیستها بودند که ارادهای برای این کار نداشتند. نوع رویکرد صهیونیستها از این مرحله به بعد نشان میدهد، آنها دیگر تنها به دنبال طرح تکدولتی با محوریت تشکیل یک دولت انحصاری صهیونیستی بودهاند؛ اراده ای که در سال 2017، با روی کار آمدن «ترامپ» علنی شد.
آخرین دست و پا زدنهای حامیان محور سازش
سال 2010 میلادی، تشکیلات خودگردان فلسطین که برای مذاکره به التماس افتاده بود، حاضر شد با انجام دور جدیدی از مذاکرات با صهیونیستها تنها به مسئلۀ امنیت و دولت مستقل فلسطینی پرداخته شود. صهیونیستها رسماً اعلام کردند به هیچ وجه حاضر به بیان دیگر اصول ثابت فلسطینی نیستند. آنها به صورت رسمی اعلام کردند، سخن گفتن از مسئلۀ بازگشت آوارگان فلسطینی، خط قرمز آنها است و اگر سخنی از آن گفته شود، مذاکرات برهم خواهد خورد. با وجود عقب نشینی دوبارۀ تشکیلات خودگردان و سکوت در قبال این موضع صهیونیستها، این دور از مذاکرات هم بدون نتیجه، با کارشکنی «نتانیاهو» به پایان رسید.
سال 2013، «اوباما»، آخرین تلاش خود را برای به فرجام رساندن مذاکرات انجام داد. او قصد داشت در دورۀ دوم ریاست جمهوریاش، دو پروندۀ فلسطین و پروندۀ هستهای ایران را به نتیجه برساند تا از آنها به عنوان دو موفقیت سیاست خارجی خود یاد کند. «اوباما» این بار «جان کری» را به جای «هیلاری کلینتون» به میدان مذاکرات دیپلماتیک فرستاد.
«نتانیاهو» مقاومتی جدی در برابر این عزم «اوباما» از خود نشان داد. سرانجام با فشار دولت آمریکا، رژیم صهیونیستی با بیان اینکه تنها حاضر است از مسئلۀ امنیت و مرزها سخن بگوید و هیچ مسئلۀ دیگری را در جدول مذاکرات نخواهد گنجاند، وارد مذاکرات شد. تنها توافق به دست آمدۀ حاصل از فشار ایالات متحده، آزادی 104 اسیر فلسطینی طی 4 مرحله بود؛ اسیرانی که پیش از توافقنامۀ اسلو به زندان افتاده بودند و قرار بود همزمان با توافقنامۀ اسلو آزاد شوند اما تا این زمان آزاد نشده بودند. در حقیقت سازمان آزادیبخش فلسطین از تشکیل کشور مستقل فلسطینی در یک پنجم فلسطین تاریخی- که در اسلو براساس آن وارد مذاکره شده بود- به آزادی 104 اسیر فلسطینی قبل از اسلو اکتفا کرد، اما این خواسته هم به نتیجه نرسید و «نتانیاهو» پس از آزاد کردن تعداد معدودی از اسرا در سه مرحله، رسماً با آزاد نکردن اسیران مرحلۀ چهارم، به مذاکرات سازش برای همیشه پایان داد.
پس از آن مرحله، رژیم صهیونیستی هیچ گاه حاضر نشد با جریانات سازشکار فلسطینی وارد مذاکره شود و مبنای حل مسئله را بر تشکیل یک دولت یهودی در فلسطین و اخراج کلیه فلسطینیها از سرزمین مادریشان قرار داد؛ همان مبنایی که در طول 23 ماه گذشته در غزه دست به جنایت میزند. اما امروز مردم غزه با وجود تمام جنایتهای رژیم صهیونیستی همچنان بر آرمان خود برای آزادی فلسطین ایستادهاند.
اما در نقطۀ مقابل، سازشکاران فلسطینی در این روزهای سخت، مقاومت را محکوم میکنند و با وجود این محکوم کردن، دولت ایالات متحده ورود آنها به ایالات متحده را ممنوع میکند و همزمان زمامداران رژیم صهیونیستی نیز در تلآویو از انحلال ساختار نصفه و نیمه آنها تحت عنوان تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانۀ باختری حرف می زند؛ ساختاری که پس از پایان انتفاضه دوم با اجرای طرح «همکاری امنیتی» با رژیم صهیونیستی، مسئولیت دستگیری و تحویل رزمندگان فلسطینی به صهیونیستها را بر عهده دارد.
انتهای پیام/