اوکراین شمارۀ ۲!
کشورهای اروپایی عضو پیمان آتلانتیک شمالی، در حالیکه نسبت به سرنوشت مذاکرات آتشبس و صلح اوکراین نگران به نظر میرسند، بازی خطرناک دیگری را در محیط پیرامونی روسیه کلید زدهاند. این بار جامعه هدف ناتو کشوری به نام مولداوی است!
به گزارش گروه رسانههایخبرگزاری تسنیم، رهبران فرانسه، آلمان و لهستان در جریان سفری نمادین به مولداوی، بر حمایت خود از پیوستن این کشور به اتحادیه اروپا تأکید کردند و آنچه را «دروغپراکنی» و «حملات ترکیبی» روسیه خواندند، محکوم کردند. این سفر یک روز پیش از آغاز کارزار انتخاباتی پارلمانی این کشور انجام شد! به عبارت بهتر، سران اروپایی نهتنها مداخلهگرایی خود در انتخابات سراسری مولداوی را علنی ساختهاند، بلکه با وعده پیوستن این کشور به اتحادیه اروپا (و احتمالاً ناتو) در صدد خلق یک «اوکراین دوم» در حیاط خلوت راهبردی روسها هستند. امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه، فریدریش مرتس، صدراعظم آلمان و دونالد توسک، نخستوزیر لهستان، با مایا ساندو، رئیسجمهوری مولداوی دیدار کردند تا سیوچهارمین سال استقلال این کشور را جشن بگیرند؛ سالگردی که با تلاشهای ساندو برای عضویت در اتحادیه اروپا همزمان شده است.
واقعیت امر این است که برخی تحلیلگران و استراتژیستهای حوزه روابط بینالملل، مولداوی را گزینه بعدی وقوع جنگ در اروپا تلقی میکنند. جالب توجه اینکه کشورهای اروپایی در آستانه وقوع جنگ اوکراین در سال 2022 میلادی نیز بارها به کییف سفر کرده و بر «پیوستن اوکراین به اتحادیه اروپا» و «ناتویی شدن اوکراین» تأکید میکردند. اما زمانی که این قضیه منتج به وقوع جنگی تمامعیار میان مسکو و کییف شد، اروپاییان اذعان کردند که پیوستن یک کشور جنگزده به اروپای واحد و ناتو چندان آسان به نظر نمیرسد! حضور فرانسه، آلمان و لهستان تنها نشانه حمایت اروپاییان از مولداوی نیست بلکه نقطه آشکارساز یک بازی خطرناک تازه در خاک اروپاست. این سفر و آنچه در آن مورد توجه قرار گرفته، بهوضوح اثبات میکند که اروپاییان هنوز از وقایع سه سال اخیر در جنگ اوکراین درس نگرفتهاند. البته برخی تحلیلگران نیز سفر اخیر مقامات ارشد اروپایی به مولداوی را مصداق نوعی ابراز مخالفت غیرمستقیم از سوی آنها بابت عدم مشارکت در مذاکرات آلاسکا (مذاکرات پوتین و ترامپ بر سر پایان دادن به جنگ اوکراین) قلمداد میکنند.
ساندو که از آغاز جنگ اوکراین در سال 2022 از منتقدان سرسخت روسیه بوده، از ژوئن 2024 رسماً مذاکرات پیوستن به اتحادیه اروپا را آغاز کرده است. اما نکته اساسی اینجاست که پیوستن مولداوی به اتحادیه اروپا قطعاً توجیه اقتصادی ندارد. این کشور از نظر سرانه تولید ناخالص داخلی، دومین کشور فقیر در اروپا است. اگرچه مولداوی دارای شاخص توسعه انسانی نسبتاً بالایی است، اما پایینترین شاخص در قاره را دارد و رتبه 90 را در جهان کسب کرده است. در چنین شرایطی، تمرکز ویژه کشورهایی مانند آلمان، فرانسه و لهستان بر تحولات مولداوی صرفاً به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک و جایگاه راهبردی این کشور در مناقشه با روسیه قابل ارزیابی و تحلیل است. دور باطلی که منجر به شکلگیری جنگ اوکراین شد، بار دیگر با محوریت کشوری دو و نیم میلیون نفری به نام مولداوی در حال تکرار است. فقدان عقلانیت راهبردی در میان نسل جدید رهبران اروپایی، این قاره و نظام بینالملل را بهسوی بحرانهایی هدایت میکند که ممکن است اروپا خود به اصلیترین قربانی در پایان آن تبدیل شود.
نسبت ناتو و مولداوی
صورتبندی ماجرا چندان دشوار نیست! ناتو، مولداوی را زمین بازی خطرناک و آتشین جدید خود با روسها قلمداد میکند. هرگونه تلاش اعضای پیمان آتلانتیک شمالی برای به عضویت درآوردن مولداوی در این پیمان، مصداق گسترش ناتو به شرق خواهد بود؛ همان مقولهای که خط قرمز راهبردی روسها و عامل اصلی وقوع جنگ اوکراین محسوب میشد. سرگئی شویگو، دبیر شورای امنیت روسیه، اخیراً در مقالهای به نکات کلیدی و قابلتأملی در این خصوص اشاره کرد:«ناتو در حال آمادهسازی تبدیل کردن مولداوی به یکی از زیرساختهای نظامی خود است، بدون آنکه به این کشور ضمانتهای امنیتی و عضویت رسمی بدهد. مقامات غربی در تلاش برای معکوس کردن نگرش منفی اکثریت مردم نسبت به مشارکت مولداوی در ناتو، یک کمپین اطلاعاتی و تبلیغاتی تهاجمی را برای شکل دادن به افکار عمومی به نفع کنار گذاشتن بیطرفی و پیوستن مولداوی به این ائتلاف نظامی -ظاهراً به منظور تقویت امنیت ملی و حفظ تمامیت ارضی جمهوری مولداوی- انجام میدهند.»
عضویت دوفاکتو در ناتو
در این میان، ایده دیگری نیز مطرح بوده و آن عضویت غیررسمی اما ملموس مولداوی در پیمان آتلانتیک شمالی است! شویگو در مقاله خود به این احتمال اشاره کرده است: «مولداوی آماده میشود تا به بخش جداییناپذیر زیرساخت نظامی ناتو تبدیل شود، اما بدون عضویت رسمی و بدون ضمانتهای امنیتی این کار صورت میگیرد. در ضمن، مشاوران کشورهای عضو اتحادیه اروپا در تمامی نهادهای دولتی مولداوی از جمله آژانسهای مجری قانون فعالیت دارند. این وضعیت صرفاً یک دخالت معمولی نیست، بلکه مولداوی توسط نیروهای خارجی به شکل کامل کنترل میشود.»
پس از تلاش ناکام غرب در راهاندازی انقلاب «باغ انگور» در مولداوی (در سال 2009 میلادی)، شاهد شکلگیری تقابل جدیتر طرفداران روسیه و اروپا در این کشور سهمیلیون نفری هستیم. این مناقشه همچنان ادامه دارد. با توجه به موقعیت جغرافیایی و ارزش ژئوپلیتیک مولداوی برای روسها و اروپا، هیچیک از این دو بازیگر زیر بار واگذاری آن به دیگری نمیروند. شهر کیشیناو (پایتخت مولداوی) در طول سالهای گذشته و اخیر بارها شاهد تقابل طرفداران و مخالفان روسیه بوده و متعاقب وقوع جنگ اوکراین نیز شاهد تشدید این روند هستیم. با همه این اوصاف، بسیاری از غربگرایان مولداوی نگران تکرار معامله غرب با اوکراین (بهویژه دولت زلنسکی) هستند: جایی که اوکراین در جنگ با روسیه به زمین سوخته مبدل شد؛ اما خبری از تحقق وعدههای قبلی آتلانتیکیها به کییف در خصوص عضویت در ناتو یا لااقل عضویت در اتحادیه اروپا نشد! به نظر میرسد سناریویی که آمریکا و اروپا در قبال مولداوی طراحی کردهاند نیز بهتر از اوکراین نیست. در این سناریو، مولداوی تبدیل به زمین بازی غرب در برابر روسیه میشود، بدون آنکه تضمینی در خصوص دفاع نظامی از خاک این کشور کوچک از سوی اعضای پیمان آتلانتیک شمالی وجود داشته باشد! این بدترین معاملهای است که کیشیناو میتواند به آن تن دهد.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/