بزرگداشت محمود فرشچیان / دو آرزویی که فرشچیان داشت و محقق نشد

بزرگداشت محمود فرشچیان / دو آرزویی که فرشچیان داشت و محقق نشد

آیین بزرگداشت استاد محمود فرشچیان، نگارگر برجسته ایران، برای ادای دین به این هنرمند گرانقدر، عصر امروز در تالار وحدت برگزار شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آیین بزرگداشت زنده‌یاد استاد محمود فرشچیان، نگارگر برجسته و نامدار هنر ایران، از ساعت 17 امروز دوشنبه سوم شهریور 1404 در تالار وحدت برگزار شد. این مراسم با هدف ادای دین به جایگاه هنریِ فرشچیان و یادآوری نقش ماندگارش در تاریخ هنر کشورمان تدارک دیده شده است.

مراسم بزرگداشت محمود فرشچیان با پخش کلیپی از تصاویر و سخنانِ زنده‌یاد فرشچیان آغاز شد.

بخشی از صحبت‌های فرشچیان در این کلیپ به این شرح بود: 
جوان که بودم شبانه‌روز دو ساعت می‌خوابیدم. همه‌اش کار و کار بود.

زمانی بود که دستم به شدت درد می‌کرد و حتی یک لیوان آب نمی‌توانستم بردارم. در همان زمان با من تماس گرفتند که طرحی برای ضریح حرم امام رضا می‌خواهند. وقتی طرح ضریح را آغاز کردم دیگر هیچ دردی در دستم احساس نمی‌کردم.

من سعی کردم به تبعیت از فردوسی، عظمتِ شعر و ادب پارسی و نشانه‌هایی از عظمت و شکوه بزرگان ایران را در حدِ بضاعت به تصویر بکشم.

من یک نفر مسلمان ایرانی هستم. همه جای ایران سرای من است.

دو آرزویی که فرشچیان داشت و محقق نشد

سخنران نخست این مراسم بهمن نامور مطلق بود.

در ادامه متن سخنان این هنرمند را می‌خوانید:

بهمن نامور مطلق: انسان هر بار که با پدیده‌ی شگرفی مواجه می‌شود تلاش می‌کند که درک عمیق‌تری از آن داشته باشد.

فرشچیان شخصیتی شگفت انگیز است که شاید چند صد سال باید بگذرد تا شخصیتی چون او پدید آید.

آثار فرشچیان به گونه‌ای است که همه با آنها ارتباط برقرار می‌کنند.

در اینجا پرسشی می‌خواهم مطرح کنم؛ استاد فرشچیان چه رویاها و اهدافی داشت که محقق نشد؟

اولی هنرستان اصفهان است. استاد فرشچیان درباره هنرستان اصفهان تاکید داشت که دوباره به شیوه سنتی برگردد. متاسفانه در زمان حیات استاد محقق نشد.
آرزوی دومِ ایشان مربوط به همین دانشگاه هنرهای ایرانی اسلامی است.

متاسفانه الگویی که از غرب گرفتیم را هرگز دست نمی‌زنیم و گمان می‌کنیم که وحی منزل است.

متاسفانه اجازه ندادند آرزوی استاد فرشچیان که سیستم استاد شاگردی بود محقق شود.

در همین دانشگاه هنرهای ایرانی اسلامی قرار بود که شهریه‌ای از هنرجویان گرفته نشود.

امیدواریم که ایم مسائل حل و این رویاها محقق شود.

بزرگانی مانند فرشچیان چیزی برای خود نمی‌خواستند. بهترین بزرگداشت این بزرگان تحقق آرزوهای آنهاست. یادش ماندگار و آرزوهایش محقق.

سخنرانی بعدی این مراسم سهیل محمودی بود.

سهیل محمودی در سخنانش به این نکته اشاره کرد که استاد فرشچیان نماد ملی ایران است؛ پس دو شعر با محوریت ایران می‌خوانم.

همچنین حجت‌الاسلام عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، در این مراسم گفت: «این مجلس سوگ نیست، بلکه تأکید بر این ادعاست که محور اول رمزگشایی از حکمت هنر استاد فرشچیان، تجلی ایمان در خلاقیت است. این پیوند خلقت و حکمت، بحثی عمیق است که در آثار ایشان ظهور داشت.

در این محور، سه نکته را بیان می‌کنم: نخست، ارادت خالصانه به اهل بیت عصمت و طهارت است. هنر استاد فرشچیان پیش از آنکه هنر دست باشد، هنر دل بود. شاهکارهایی چون ضامن آهو یا هدیه عشق تنها یک تکنیک هنری نبودند؛ استاد از فرم بهره برد اما شیفته فرم نشد. هنر او یک سنت زنده و پویا بود، گفت‌وگوی خلاق میان حکمت ایران باستان، عرفان اسلامی و زبان هنر معاصر.

دومین نکته این است که آثار استاد را نباید صرفاً با چشم دید، بلکه باید با جان تحمل کرد. هر گردش قلم او بر بوم، تجسمی از حرکت جوهری در فلسفه صدرایی بود. هر لایه رنگ در نگاره‌هایش، روایتی از مراتب وجود در عرفان اسلامی بود. او به زیبایی، وحدت وجود را در آثارش تجلی داد؛ همان حقیقتی که عارفان سال‌ها باید بنگارند تا دریافت کنند.

سومین نکته، جایگاه میراث استاد فرشچیان برای سیاستگذاران فرهنگی است. آثار او تنها یک گنجینه هنری نیست، بلکه یک نقشه راه عملیاتی برای حکمرانی هنر است. آنان که با مباحث گاورننس و حکمرانی آشنا هستند، می‌دانند از این آثار گوهربار می‌توان سیاستگذاری و فرآیند حکمرانی را الهام گرفت.

خسروپناه در ادامه افزود: «در این زمینه نیز سه نکته مطرح است؛ نخست، نهادسازی از یک مکتب و احیای سنت استاد ـ یعنی تأسیس دانشگاه هنرهای اسلامی ایرانی بر پایه شیوه استاد و سنت استاد-شاگردی. شورای عالی انقلاب فرهنگی این موضوع را مصوب کرد و شورای گسترش وزارت علوم نیز باید حکیمانه آن را بپذیرد، چرا که بهترین روش برای تربیت شاگردان است.

دوم، استاد فرشچیان احیاگر سنت استاد-شاگردی و نماد وحدت ملی، فراجناحی و متعلق به همه ایران اسلامی بود. هنر او زبان مشترک همه ایرانیان، با هر سلیقه و نگاهی بود. او یک سرمایه نمادین و عامل وحدت برای هویت ملی ما بود.

سوم، هنر اصیل به مثابه قدرت استراتژیک در جهاد تبیین جهانی است. در جنگ‌های شناختی امروز، هنر استاد فرشچیان گویاترین سفیر فرهنگی انقلاب اسلامی ایران است. هر تابلوی او یک بیانیه بلیغ است که پیام تمدن غنی، صلح‌دوستی و معنویت‌گرایی ایران اسلامی را به قلب مخاطبان جهان می‌رساند.»

فرشچیان صحنه آرایی بی نظیر بود

طاها بهبهانی استاد دانشگاه و هنرمند پیشکسوت نقاشی و مجسمه‌سازی:

در‌مسیر رسیدن به اینجا به این فکر می‌کردم که درباره‌ی فرشچیان چه بگویم. یادِ مراسمِ تشییع ایران درودی افتادم. ایران درودی از سرطان نمرد، او دق کرد. خانه‌اش را در‌پاریس فروخت به امید درست کردن موزه‌ای برای جوانان. موزه‌ای برای مبادله هنر ایران با جهان. شهرداری سرش را کلاه گذاشت. شهرداری زمینی به او داد که چهار معترض داشت.

برای رونمایی کتاب یکی از عزیزان در موزه هنرهای معاصر رفته بودیم. فرشچیان آنجا بود و می‌گفت چرا موهایت سپید شده؟

در آخرین ملاقاتمان به او گفتم استاد تبریک می‌گویم تاسیس دانشگاه هنرهای ایرانی اسلامی را. با افسوس گفت آن چیزی که می‌خواستم نشد.

استاد فرشچیان تحول بزرگی در نگارگری ایران ایجاد کرد. کسی بود که تفکر معنوی دلشت، شعر و ادبیات می‌دانست و از خانواده‌ای ریشه‌دار بود.

امروز تصویر بزرگش را که دیدم به خودم گفتم یقینا با نارضایتی سر بر بالین گذاشت.

به من می‌گفت دلم می‌خواست دانشگاه مجانی باشد و پولش را خودم می‌دادم؛ اما نشد. ایران درودی هم می‌خواست موزه را خودش بسازد اما نشد.

امروز تحولی در وزارت فرهنگ و ارشاد داریم که البته من معترضم که چرا نامش وزارت فرهنگ و هنر نیست!

فرشچیان یک صحنه‌آرا بود. او مثل کارگردان تئاتر بود که در آثارش چیدمان بسیار دقیق و زیبایی داشت. در تابلوی عصر عاشورا... وقتی بچه بودیم عصر عاشورا و شام غریبان برایمان خیلی ارزشمند بود. حس و

حال عجیبی داشت. می‌دانید چه کسانی این حس را خراب کردند؟ همین مداحان بی‌سواد.

در تابلوی عصر عاشورا چهره‌ی هیچ زنی دیده نمی‌شود. همه در لباسی پرچین و پر از غم غوطه‌ورند.

این تابلو را به یک خارجی نشان دادم و گفت این تابلو یک تراژدی است. او گفت سواری از اسبش جدا شده و اسب، بی سوار برگشته است.

استاد فرشچیان اگر فقط تابلوی نیایش را کار می‌کرد، جهانی بود. تابلوی شمس و مولانا شاهکار است.

رئیس یونسکو بود که فرشچیان را کشف کرد.

در ادامه‌ی این برنامه حسین علیشاپور با همراهی نوازنده سه‌تار، دقایقی به اجرای ساز و آواز در دستگاه شور با ابیاتی از حافظ پرداختند.

همیشه نفر اول باشید

پریسا شاد قزوینی دیگر سخنران این مراسم بود. متن صحبت‌های او را در ادامه می‌خوانید:

او یک عارف به حق بود و این موضوع را آثارش برای همه اثبات می‌کند. متأسفانه به من تنها پنج دقیقه فرصت داده شد و نتوانستم پاورپوینت مفصل و زیبایی آماده کنم تا نشان دهم استاد چگونه با ظرافت خط حقیقت را به ظهور رساند. هنر او فراتر از یک فن یا آموزه بود؛ او به معرفت و حقیقت رسیده بود، حقیقتی که دل هر بیننده‌ای را لمس می‌کند. بی‌تردید تا زمانی که دل به آن معرفت حق نسپرده باشیم، قادر نخواهیم بود به عمق آثار او دست یابیم.

در یکی از مصاحبه‌ها، استاد فرمودند: «سعی کنید در هر کاری که می‌کنید نفر اول باشید»؛ یا به قول خودش «نامبر وان باشید». این توصیه، برگرفته از حدیث پیامبر اکرم است: کار خوب را خوب انجام دهید. ما به عنوان هنرمند باید از ایشان درس بگیریم: آیا واقعاً کار خوب را به بهترین شکل انجام می‌دهیم؟ این همان چیزی است که در آثار استاد خوابیده بود و نشان‌دهنده عمق معرفت و دقت اوست.

استاد فقط طرح‌کننده نبود؛ او داستان‌های مثنوی و مضامین مذهبی را به گونه‌ای به تصویر کشید که شور و استقبال جامعه را برمی‌انگیخت. رویکرد مردم نسبت به استاد عاشقانه و عرفانی بود و فرهیختگان کشورمان این عشق و احترام را درک کردند، حتی در این گرمای تابستان و شرایط دشوار حاضر شدند تا از استاد بزرگوار یاد کنند.

تمام مباحث نگارگری و پردازش هنری استاد در یک طرف، و مسئله اصلی، جاودانگی و رمز حقیقی‌ای است که استاد یافته بود و همه را در آثارش متعالی کرده بود. استاد تنها مضامین مذهبی را تصویر نمی‌کرد؛ آنچه از دل برمی‌آید، بر دل می‌نشیند و همین سبب شد جامعه به سمت او جذب شود. این طلب و عشق دو سویه بود: هم استاد و هم جامعه.

بی‌تردید در آثار استاد، شاهد نوری مستقر و ثابت هستیم. کارهای او – هرچند نتوانستم در این فرصت کوتاه آن‌ها را نمایش دهم – عظمت وجودی و حرکت‌های فرمیک و عقاب‌گونه‌ی هنری او را نشان می‌دهند، حرکتی که فراتر از هنر، بیانگر علو روح و معرفت استاد است.

احمد مسجدجامعی آخرین سخنران این مراسم بود. او در این سخنان گفت:

نقاشان بزرگ ما مانند آقای فرشچیان به طور معمول دنبال نگاه ویزه هستند‌. در حدود سی مرکز هنری اروپا آثار فرشچیان هستند. فرشچیان مردم را عوام نمی‌داند و به باورها احترام می‌گذارد.
ضامن آهو روایتی از قرن چهارم است.

روایت ضامن آهو روایت دینی نیست و روایتی عامه است. مردم این ضامن آهو را دوست دارند. هنرمند بزرگی که وارد علاقه عامه مردم شود و آن را به تصویر بکشد را کمتر سراغ داریم. فرشچیان اما دلش با مردم است.

فرشچیان در مراسم بزرگداشت آمد و گفت این زاینده رود را دریابید. این زاینده رود حیات اصفهان است. از خودش نگفت؛ از مردم گفت.

مرام و مسلک فرشچیان حاصل فهم دیگری از زندگی و این عالم بود.

انتهای پیام/ 

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
fownix
غار علیصدر
پاکسان
بانک صادرات
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
مدیران
تبلیغات