خیبر خیبر یا صهیون کودکان زنجانی در نبرد ۱۲ روزه با اسرائیل

خیبر خیبر یا صهیون کودکان زنجانی در نبرد 12 روزه با اسرائیل

سیده رقیه موسوی از نویسندگان حوزه هنری زنجان روایتی را از خواهرزاده کودک خود نقل می‌کند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از زنجان، در هفته نخست جنگ جنایت‌بار رژیم کودک‌کش صهیونیستی علیه ایران، حوزه هنری زنجان با دعوت از نویسندگان و فعالان ادبی استان، بستری برای روایت‌نگاری مردمی از روزهای تلخ و پرافتخار مقاومت فراهم کرد.

این اقدام، به راه‌اندازی «خانه روایت حوزه هنری زنجان» انجامید؛ فضایی برای ثبت روایت‌هایی از وداع با پیکرهای مطهر شهدا مدافع وطن، حضور پرشور مردم در مراسم تشییع و راهپیمایی‌ها، دیدار با خانواده‌های معظم شهدا و لحظاتی که با اشک، غرور، غیرت و دلاوری در حافظه مردم زنجان ماندگار شد.

یکی از روایت‌هایی که به خانه روایت زنجان ارسال شده به قلم سیده رقیه موسوی از نویسندگان حوزه هنری زنجان است؛ این روایت به این شرح است:

«خیبر خیبر یا صهیون»

باران خانم، پشتی‌ها را کفِ پذیرایی چیده بود و یکی‌درمیان از رویشان می‌پرید. لبخندی به چهره‌ معصومش زدم. ناگهان با صدای بلند گفت: «خیبر خیبر یا صهیون!»

و همین‌طور که تکرار می‌کرد، از روی پشتی‌ها می‌پرید و با صدایی رسا و شاد می‌خندید. نگاهی به نرگس انداختم و گفتم:

ـ فسقلی چه شجاعانه هم شعار می‌دهد!

نرگس، که چشم‌هایش از شیطنت و بازیگوشی دخترش برق می‌زد، خنده‌ای کرد و گفت:

ـ روزهای اول جنگ خیلی می‌ترسید. تا صدای پهپاد و پدافند می‌آمد، می‌پرید توی بغلم و خودش را جمع می‌کرد.

به‌نظرم طبیعی بود دختربچه‌ هفت‌ساله‌ای از صدای جنگ بترسد و خودش را در پناهگاه مطمئنی چون آغوش مادر پنهان کند. صدای باران مستمر می‌آمد و می‌دانست خانه‌ی خاله هم برایش امن است و می‌تواند هر کاری دلش خواست بکند.

نرگس ادامه داد:

ـ کلی باهاش حرف زدم؛ از امام زمان گفتم، که حواسش به‌ ما هست، و اینکه رهبری داریم که همه‌ی دنیا حسرت داشتنش را می‌خورند.

با تبسم به خواهرم نگاه کردم. همان‌طور که فنجان چای را جلوَش می‌گذاشتم، پرسیدم:

ـ یعنی حالا دیگر نمی‌ترسد؟

نرگس بادی به غبغب انداخت و گفت:

ـ نه که اصلاً نترسد ... چند روز پیش آمد و گفت: «مامان، من خوشحالم که امام زمان داریم.»

گفتم: «چرا خوشحالی؟»

گفت: «آخه وقتی خدا به امام زمان گفته حواسش به ما باشد، دیگر نمی‌ترسم.»

اشک شوق توی چشم‌هایم جا خوش کرده بود که نرگس ادامه داد:

ـ حالا وقتی آهنگ‌های حماسی از تلویزیون پخش می‌شود، باران می‌گوید: «مامان، وقتی اینا پخش می‌شه، من احساس شجاعت می‌کنم.»

انتهای پیام/

دهه کرامت
پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
گوشتیران
او پارک
پاکسان
طبیعت
میهن
triboon
تبلیغات