آیا مقصود حکمرانی زنان کسب مناصب سیاسی است؟

آیا مقصود حکمرانی زنان کسب مناصب سیاسی است؟

سلیمی معتقد است: منظور از «حکمرانی زنان» صرفا تولید مدیر زن نیست، بلکه فراتر از آن به معنای حکمرانی امور زنان است؛ اینکه جامعه زنان تریبون پیدا کنند و مسائلشان به درستی احصا شود.

خبرگزاری تسنیم - طیبه مجردیان: حکمرانی زنان در ساخت جامعه متعادل یا جامعه زوجیت‌محور مدنظر رهبر انقلاب، نقش محوری دارد؛ اما برخلاف تصور رایج، منظور از «حکمرانی زنان» صرفا تولید مدیر زن نیست، بلکه فراتر از آن به معنای حکمرانی امور زنان است؛ اینکه جامعه زنان تریبون پیدا کنند و مسائلشان به درستی احصا شود؛ و حضور زنان در مناصب سیاستی لازمه تحقق این مهم است.

طی سال‌های اخیر، بسیاری از گفتمان‌های اجتماعی بر ضرورت تحقق "الگوی سوم" تأکید داشته‌اند؛ الگویی که کرامت زنان را مدنظر دارد و تلاش می‌کند بین دو جریان افراطی و تفریطی که یکی محدودکننده زنان به نقش‌های خانوادگی و بی‌توجه به نقش اجتماعی زنان است و دیگری اصل را بر مشارکت اجتماعی گرفته و بی‌توجه به جایگاه زنان در خانواده است، توازن ایجاد کند. این الگو، زنان را به عنوان محور خانواده و همزمان به‌عنوان نیرویی مؤثر در عرصه‌های علمی، اقتصادی و اجتماعی به رسمیت می‌شناسد. اما یکی از چالش های اصلی در مسیر تحقق این الگو، نبود حمایت‌های ساختاری و تسهیل‌گری لازم است. بسیاری از زنان با وجود تمایل به ایفای نقش‌های چندگانه، به دلیل عدم وجود زیرساخت‌های لازم، از تحقق این تعادل بازمانده‌اند.

در این میان حکمرانی زنان که به معنای به رسمیت شناختن مسائل بدنه اجتماعی زنان و مشارکت دادن آنان در فرایندهای تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری است، شاید بتواند گره از مشکلات به نظر لاینحل آنان باز کند. با چنین رویکردی، می‌توان امیدوار بود که زنان، نه تنها به عنوان مدیر یا سیاستمدار، بلکه به عنوان شهروندان ذی‌نفع در مسائل عمومی، تاثیر گذار و عاملان تغییر اجتماعی، سهم بیشتری در ساخت آینده جامعه ایفا کنند.

در همین راستا خبرگزاری تسنیم در گفتگو با دکتر ناهید سلیمی پژوهشگر مسائل زنان و عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده، به بررسی موضوع حکمرانی زنان پرداخته است. مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید.

 

حکمرانی زنان؛ از تصدی مناصب سیاسی تا حل چالش‌های واقعی زنان در جامعه

سوال: برخی معتقدند که «حکمرانی زنان» می‌تواند زمینه‌ساز تحولات اساسی در حوزه زنان باشد. به نظر شما، حکمرانی زنان دقیقاً به چه معناست و چه تأثیری در حل مسائل و چالش‌های زنان در جامعه دارد؟ به‌عنوان مثال، این روزها بحث «الگوی سوم» مطرح است؛ الگویی که تأکید دارد زنان می‌توانند همزمان هم محور خانواده باشند و هم در اجتماع نقش‌آفرینی کنند. اما در عمل، ایجاد تعادل میان این دو نقش چالش‌برانگیز است و در بسیاری از موارد، نقش خانوادگی به‌ویژه مادری، موجب محدودیت در فعالیت‌های اجتماعی و حرفه‌ای زنان می‌شود. نمونه‌ای از این چالش، گلایه‌های مکرر دانشجویان مادر از دشواری هم‌زمانی نقش مادری و تحصیل است؛ آن‌ها سال‌هاست خواستار تسهیلاتی مانند ایجاد مهدکودک در دانشگاه‌ها هستند، اما این مطالبه همچنان بی‌پاسخ مانده است. از دیدگاه شما، حکمرانی زنان چگونه می‌تواند این تعادل را برقرار کرده و راه‌حلی برای چنین مشکلاتی ارائه دهد؟

آسیبی که حوزه زنان را بخصوص در دو دهه اخیر تهدید کرده این است که هر زمان حکمرانی زنان را مطرح کردیم صرفاً در مورد مناصب سیاسی زنان صحبت کردیم؛ و جریان‌های اصلی که این مسئله را فعالانه پیگیری کردند، صرفاً به سمت و سوی دادن ظرفیت‌های مدیریتی و نمایندگی به زنان رفتند. درحالی که وقتی در مورد حکمرانی زنان صحبت می‌کنیم، یعنی صدا و تریبون پیدا کردن جامعه زنان و شناخت مسائل آنها؛ زن در عرصه‌ عمومی نه صرفاً زنِ عرصه‌ رسمی. منظور این است که زن در عرصه‌ عمومی صاحب مسئله شود. البته حضور زنان در مناصب سیاستی لازمه تحقق این مهم است.

زمانی که زن در عرصه عمومی صاحب مسئله شود و در عرصه‌ حکمرانی به رسمیت شناخته شود؛ تسهیلگری هم به عنوان یکی از اضلاع اصلی حکمرانی در مورد او فعال می‌شود، یعنی وقتی از زن مشارکت می‌خواهیم؛ باید نسبت به او موضع حمایت و تسهیلگری در ایفای نقش داشته باشیم. زنی که برایش الگوی سوم تجویز می‌شود؛ قطعاً نیازمند یکسری از حمایت‌ها است؛ حمایت خانواده، حمایت نظام اداری، حمایت نظام دانشی؛ اگر من فقط ذهن زن را با مطالباتی در مورد مشارکت اجتماعی درگیر کنم اما این تسهیلگری را نداشته باشم؛ پارادوکسی که ما در آن هستیم و این سرخوردگی که گریبان بسیاری از زنان ما را گرفته، اتفاق می‌افتد.

 باز کردن عرصه‌ها به روی زنان کافی نیست

اگر صرفاً فضا را برای حضور زنان باز کنیم اما در مرزهای تعیین‌کننده—به معنای تعیین حدود و نه محدودسازی—از آن‌ها حمایت نکنیم، نکات ایجابی مشارکت را در نظر نگیریم و نقش هدایت و تسهیلگری را برای ایفای هم‌زمان نقش اجتماعی و خانوادگی در نظر نداشته باشیم، دچار تضاد خواهیم شد. وقتی از «الگوی سوم» یا مشارکت اجتماعی زنان با رویکردی اسلامی سخن می‌گوییم، تأکید داریم که زنان می‌توانند در اجتماع فعال باشند، اما نباید نقش خانواده و مادری آن‌ها نادیده گرفته شود. بااین‌حال، اگر هیچ حمایتی از نقش مادری زنان در عرصه‌هایی مانند تحصیل و اشتغال صورت نگیرد—مثلاً در تأمین زیرساخت‌هایی مانند مهدکودک که به آن اشاره کردید—و حمایت از زنان تنها به چارچوب‌های خصوصی خانواده محدود شود، این پارادوکس شکل می‌گیرد. اما زمانی که حکمرانی زنان یا حکمرانی امور زنان را به رسمیت بشناسیم، مسائل زنان در تمامی ساحت‌های سیاست‌گذاری، قانون‌گذاری، نظام توزیع، تسهیلگری و عدالت اجتماعی وارد شده و راه‌حل‌های عملی برای آن‌ها ارائه خواهد شد.

حکمرانی زنان یعنی تریبون پیدا کردن زنان و شناخت مسائل آنها

تسنیم: بنابراین باید تعداد خانم‌ها در ساحت حکمرانی بیشتر شود تا صدای زنانه شنیده شود؟

وقتی از ساحت حکمرانی صحبت می‌کنیم، منظورمان لزوماً مدیر زن نیست؛ بلکه هدف این است که زن به عنوان یک بخش فعال از جامعه، با نیازها و مطالبات خاص خود شناخته شود. این به معنای مشارکت زنان به‌عنوان اعضای جامعه در طرح مسائل است، نه صرفاً تولید مدیران زن. به نظر من، اگر مسئله زن را به درستی درک کنیم، به سوی پارادایم‌های حکمرانی مطلوب حرکت کرده‌ایم. بدین معنا که تغییر نوع مواجهه حاکمیت با زنان و مسائل مرتبط با آن، نشانه‌ای از رشد و بالندگی حاکمیت خواهد بود.

سوال: به نظر شما برای اینکه مسائل زنان به درستی فهم شود، اتفاقا حضور و افزایش تعداد زنان در مناصب مدیریتی و سیاستگذاری مسئله ما نمی‌شود؟

قطعا موضوع مشارکت زنان در امور مدیریتی اهمیت بسیاری خواهد داشت، اما این مسأله در قالب یک گزاره در ذیل اصل کلی‌تر و روح حاکم بر تعامل میان زنان و حاکمیت قرار می‌گیرد. این تعامل باید به‌گونه‌ای شکل بگیرد که هم دغدغه‌های نظام اسلامی به رسمیت شناخته شود و هم مسائل زنان اهمیت و اصالت پیدا کند. در این راستا، مسأله مشارکت زنان در امور مدیریتی به‌عنوان یک جز از کل این تعامل، حل خواهد شد. البته باید توجه داشت که سایر مسائل زنان در جامعه نیز از اهمیت بالایی برخوردارند و نقش کاتالیزوری در شکل‌گیری تعامل مطلوب خواهند داشت.

با این حال، اصلاح تعامل نباید تنها به این مسأله محدود شود. در گام اول، حساس‌سازی مدیران متخصص نسبت به مسائل زنان و اصلاح تعامل با تمام جنسیت‌ها امری ضروری و مفید خواهد بود. همچنین، باید به ظرفیت‌هایی که این تعامل را تحت تأثیر قرار می‌دهند و پیشران‌های آن توجه کرده و از آن‌ها بهره‌برداری کرد. به‌ویژه، خانواده و انعطاف‌پذیری آن در برابر تغییرات نقش‌ها و تعاملات اعضای خانواده با حکمرانی، به‌عنوان یک ظرفیت و پیشران مهم در این فرآیند شناخته خواهد شد.

اما یک نکته‌ای که ما در حکمرانی و سیاست‌گذاری داریم ایستادن بر سر الگوهای سرسختانه در مواضع به شدت منعطف و فرهنگ محور مانند خانواده است؛ الگوهای خیلی قدیمی و به روز نشده در مورد زن و خانواده داریم و مدام می خواهیم جامعه و خانواده را با این‌ها منطبق و هماهنگ کنیم.

تحولات اجتماعی، پویایی‌های نقش‌های خانوادگی و ضرورت ‌سیاست‌گذاری منعطف

الگوی خانواده در کانتکس اسلامی، قواعد ثابتی دارد که نباید از هیچکدام آنها عقب نشست؛ اینکه خانواده مشروع باید باشد، قانونی باشد، دگرجنس‌خواه باشد، همراه با تولید نسل باید باشد، یکسری قواعد ثابت که ما از آن عدول نمی‌کنیم. اما این الگوی خانواده یکسری قواعد اعتباری‌ و منعطف و عرفی دارد که خانواده در طول تاریخ با تغییر و تحول این قواعد اعتباری، خودش را با تحولات اجتماعی وفق داده است. یکی از آن‌ها همین توزیع نقش‌های غیر زیستی و عرفی و مدل نقش‌آفرینی‌ها در جامعه و در خانواده است.

برای مثال، نوعی از نقش‌آفرینی اقتصادی زنان که امروزه رایج است، در گذشته وجود نداشته است؛ زیرا جامعه آن را نمی‌پذیرفته و مدل اجتماعی و اقتصادی خانواده برای نیازهای آن دوره پاسخگو بوده است. اما با تحولات اجتماعی، این نقش‌ها تغییر کرده‌اند. به عنوان نمونه، در حوزه اقتصادی و اجتماعی، نقش‌ها دچار تغییرات عمده‌ای شده‌اند. در این سیر تحول، نقش‌های پدرانه و مادرانه تعدیل شده و به هم نزدیک‌تر می‌شوند. نقشی که پدر ایفا می‌کرد، به سمت نقش غیر اقتصادی، مانند مشارکت در رشد، تربیت و مراقبت از فرزندان حرکت کرده است. در عین حال، نقش خانوادگی زنان نیز انعطاف‌پذیرتر شده و به سمت کمک‌خرج بودن و مشارکت اقتصادی برای تأمین نیازهای خانواده پیش می‌رود. خانواده به این ترتیب خود را با تحولات اجتماعی هماهنگ کرده و قواعد اعتباری مانند انعطاف در توزیع نقش‌ها را به کار می‌برد.

اما در عرصه سیاست‌گذاری چه اتفاقی می‌افتد؟ این پویایی طبیعی خانواده به رسمیت شناخته نمی‌شود و همچنان الگوی قدیمی با توزیع نقش‌ها مبتنی بر حقوق و تکالیف ثابت در دستور کار قرار دارد. حتی از منظر اعتقادی و گزاره‌های اسلامی، برای این پویایی مستندات بیشتری وجود دارد، اما الگوی سیاست‌گذاری همچنان به روش قدیمی پایبند است. در صورتی که اگر حمایتی از خانواده صورت گیرد، بیشتر به مداخله در تعیین نقش‌ها، تکالیف و حقوق ثابت زنان در عرصه اجتماعی و خصوصی می‌پردازد، در حالی که خانواده خود در حال حل مسائل خودش است.

جامعه و خانواده از مسئله مشارکت اجتماعی زن عبور کرده‌اند

تسنیم: این یعنی میدان از عالم نظری و اندیشه‌ای جلوتر است. جامعه مسئله مشارکت اجتماعی زنان را پذیرفته اما ملزومات آن هنوز در ساختارهای اجتماعی و قوانین لحاظ نشده است.

بله، کاملاً موافقم. به نظر من، جامعه و خانواده از مسئله مشارکت اجتماعی و نقش‌آفرینی زنان عبور کرده‌اند و آن را به تعادل رسانده‌اند. مسئله اصلی مداخلات سیاستی است که اگر هنوز با مدل قبلی یعنی با الگوهای متصلب قدیمی و روز آمد نشده، خلل ایجاد می‌کند.

اما یکی از دلایل این عقب‌ماندگی در تعامل و سیاست‌گذاری، منفعل بودن حوزه دانش است. این حوزه به صورت پویا و تبیینی به تحولات خانواده نپرداخته و غالباً به تحلیل آسیب‌ها و تولید ادبیات در مورد تحولات منفی پرداخته است. به جای آنکه نگاهی تحلیلی و سازنده به تحولات و پویایی‌های جدید داشته باشد، بیشتر به مشکلات و چالش‌ها تمرکز دارد. همچنین، دستگاه فقهی نیز در برابر موضوعات جدید منفعلانه عمل کرده و نتواسته است به‌طور فعال و سازنده به این تحولات پاسخ دهد.

بنابراین، نیاز است که هم حوزه دانش و هم دستگاه فقهی رویکردی فعال و پویاتر در پیش بگیرند، تا سیاست‌گذاری‌ها و مداخلات اجتماعی هماهنگ‌تر و به‌روزتر با نیازهای واقعی جامعه و خانواده باشند.

نیازی نیست که ما چراغ برداریم و دنبال شواهد این مسئله بگردیم یا الگوهای عملیاتی آن را در خانواده بررسی کنیم. همین که من و شما اینجا هستیم، یعنی خانواده و جامعه با سربلندی از این مسئله عبور کرده‌اند و توانسته‌اند تعادل بین نقش مادری، همسری و علمی را برقرار کنند. البته این امر به سختی صورت گرفته است، به‌ویژه برای زنان که بدون تسهیل‌گری، تعادل بین این نقش‌ها را با حفظ مرزهای مشارکت نگه می‌دارند. بنابراین، گفتمان عمومی و بدنه اجتماعی از مسئله حضور زنان در حوزه‌هایی مانند دانش و سیاست عبور کرده‌اند، اما مداخلات سیاستی هنوز از این مرزها عبور نمی‌کند.

نظام جمهوری اسلامی هرچقدر که در ترتیبات نهادی مدرن‌تر شود، همچنان منبع مشروعیت و مبانی حکمرانی آن توحیدی، الهی و دینی است. این قسمت‌ها ثابت هستند و نمی‌توان از آن‌ها عبور کرد. اما اگر قسمت‌های اعتباری را به انتخاب خانواده واگذار کنیم، یعنی جاهایی که با منابع مشروعیت من مغایر نیست، آن‌ها را شناسایی کرده و یک گفتمان شناسی کنیم، نیازی به بحث تئوریک جدید نداریم، زیرا بسیاری از این‌ها در رویکردی منطبق بر بازنگری و بازخوانی گزاره‌های زوجیت و حفظ نظام اسلامی وجود دارند. باید دال‌های مشترک و انسجام‌آفرینی که خانواده را به تعادل رسانده‌اند، پیدا کرده و برای آن یک فرآیند ترویج الگو و تسهیل‌گری ایجاد کنیم.

چرا مشکلات زنان با عدم حل مسأله و ایجاد مسائل مضاعف در حل مسائل قبلی روبه‌رو است؟

تسنیم: یعنی دولت و در کل حاکمیت باید الزامات مشارکت اجتماعی زنان یا به عبارتی هزینه‌های مالی حمایت از زنان را بپذیرد.

بعضی افراد تصور می‌کنند که این مسئله فاقد راه حل است و باید از بحث تئوریک شروع کرده و آن را تولید کنند، در حالی که به‌ویژه در موضوع خانواده، معمولاً هم فهم دقیق مسئله و هم راه‌حل‌ها در بدنه جامعه وجود دارند. آنچه حاکمیت باید انجام دهد، این است که هنر دریافت این مسائل و راه‌حل‌ها را پیدا کند و سپس برای آنچه دریافت کرده، به سمت تسهیلگری و حمایت حرکت کند. حاکمیت باید کمی از رویکرد مستقیم و مداخله‌گر خود کوتاه بیاید و بیشتر به سمت حمایت، هدایت و نظارت حرکت کند. حتی در بسیاری از موارد، تنها نظارت بر فرآیند کافی است و کافی است که به خانواده اجازه داده شود تا مسیر درست خود را طی کند و تنها در صورتی که نیاز به راهنمایی یا حمایت باشد، مداخله کند.

آرمان و چشم انداز کلان داریم اما استراتژی، راهبرد، نهایتاً کنش و ابزار متناسب نداریم

تسنیم: الان خانم‌های ما حتی درفهم هویت خودشان؛ با یک پارادوکس مواجه می‌شوند، نظر شما چیست؟

بله، این پارادوکس در جایی نمایان می‌شود که ما در لفاظی‌های سیاسی و گفتمانی به سمت حکمرانی پیش می‌رویم؛ در تبیین عرصه‌های کنشگری زنان به سمت باز بودن این عرصه‌ها حرکت می‌کنیم و این موضوع به‌طور مداوم مطرح شده و نظریه‌پردازی می‌شود، اما در سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی، به سمت تسهیل این فرآیند پیش نمی‌رویم. در مدل کنونی، تنها آرمان‌ها و چشم‌اندازهای کلان وجود دارند، اما ابزاری برای دستیابی به این اهداف مشخص نمی‌شود.

بسیاری از ابعاد هویتی افراد در جامعه در طول مسیر و در مواجهه با کنش‌ها و ابزارهای حکمرانی دچار تحریف یا شکل‌گیری مجدد می‌شوند. در آرمان‌ها، همگی به چشم‌انداز پیشرفت و بالندگی زنان واقفیم، اما در مسیر تحقق اهداف و برنامه‌ها، موضوع زنان با عدم حل مسأله و ایجاد مسائل مضاعف روبه‌رو است. برای مثال، در حالی که شاهد رشد چشمگیر زنان تحصیل‌کرده هستیم، بسترهای شغلی برای این زنان نسبت به مردان به‌طور قابل توجهی فراهم نیست. این مسائل تولید شده، کرامت زنان را هدف قرار داده و قطعاً بر بالندگی هویتی آنان تأثیر خواهد گذاشت. همچنین، مداوم از اصلاح الگوی مصرف و نقش زنان در حفظ ارزش‌های سبک زندگی اسلامی سخن می‌گوییم، اما سیاست‌های اقتصادی، فرهنگی و هنری در عرصه خصوصی و بازار، تنها با نشانه گرفتن زنان و در تضاد با شعارهای ما، فرهنگ‌سازی و عمل می‌کند.

الگوی سوم؛شکوفایی در مسائل زنان و شاه‌کلید اصلی برای تغییر

تسنیم: پس بیشتر از اینکه درباره خود الگوی سوم حرف بزنیم، باید درباره اینکه چطور آن را عملی کنیم، فکر کنیم.

حالا، من به‌طور خاص الگوی سوم مدنظرم نیست، هرچند به آن معتقد هستم و آن را شکوفایی در مسائل زنان می‌بینم. همین که باور داریم به یک سنتز و الگوی متعادل میان مدل‌های افراطی و تفریطی نیاز داریم، خود نکته‌ی خوبی است. من برای تبیین الگوی سوم یک راه‌حل ارائه داده‌ام. برای اینکه بفهمیم الگوی سوم چیست و چه الزاماتی دارد، باید در بخشی از مجاهدت‌های نخبگانی خود، به بدنه اجتماعی و مسائل آن رجوع کنیم و راه‌حل‌ها را از دل همان بدنه اجتماعی استخراج کنیم.

برای فهم الگوی سوم باید به بدنه اجتماعی رجوع کنیم

تسنیم: پس الگوی سوم مطلوب ما است و محقق هم شده است؛ اینکه خانم‌ها هم رشد فردی داشته باشند، هم در خانواده محور باشند و هم در اجتماع نقش فعال داشته باشند. ولی چون مسیر و ابزارش را درست طراحی نکردیم، بسیاری از خانم‌ها نمی‌توانند این تعادل را در زندگی خود برقرار کنند.

یعنی الگوی سوم علاوه بر آن پرداخت نظری باید به سمت عملیاتی شدن علی الخصوص در تعامل بدنه با حکمرانی برود.

تسنیم: چطور می توانیم این الگو را عملیاتی کنیم؟

در وهله اول باید بررسی کنیم که چه گزاره‌ها و روایات مشترک می‌توانند مسأله را حل کرده و انسجام‌آفرینی در مولفه‌های الگوی سوم ایجاد کنند. این روایات را باید در درجه اول از فضای بین‌الاذهانی جامعه و افکار عمومی، به عبارت دیگر، از گفتمان‌های کف خیابان به‌عنوان اصلی‌ترین مخاطب و مجری، دریافت کنیم. سپس این دریافت‌ها را به جریان‌ها و گفتمان‌های سیاسی و دانشی منتقل کنیم تا روایت‌های مشترک این حوزه شکل گیرد. در ساخت و پرداخت‌های جدید عمومی، مسائلی که تا این حد فرهنگی و اجتماعی هستند، نقاط مشترک و انسجام‌آفرین، شاه‌کلیدهای ما برای اصلاح و تغییر خواهند بود. از همین مسیر، خلأها برای کار ایجابی، فرهنگ‌سازی و سیاست‌گذاری شناسایی شده و نقاط مثبت نیز پرورانده خواهند شد.

مسئله تصلب الگو

اگر بدنه عمومی زنان حمایت نشوند فقط زنان خاصی بالا می‌آیند که نماینده جامعه زنان نیستند

تسنیم: به نظر شما چند درصد بدنه اجتماعی ما می‌توانند ذیل الگوی سوم قرار بگیرند؟

باز هم من به‌طور سیاستی به این مسئله نگاه می‌کنم. بدنه اجتماعی برای اینکه در این الگو گنجانده شود، باید مورد حمایت ساختار قرار گیرد. اگر این حمایت از طرف ساختار فراهم نشود، تنها زنان خاص و خانواده‌های خاصی هستند که توانایی پیشرفت پیدا می‌کنند. برای مثال، من خانمی را معرفی می‌کنم که چند مدرک دکتری دارد، یک شرکت کارآفرینی راه‌اندازی کرده و چهار یا پنج فرزند دارد، اما وقتی به این خانم مراجعه می‌کنم، متوجه می‌شوم که او ثروتمند است و می‌تواند برای بچه‌هایش پرستار استخدام کند. این خانم یک همسر تحصیل‌کرده نیز دارد و صرفاً در عرصه علمی و دانشی فعالیت می‌کند.

اما مادر من، خواهر من، خواهر و مادر شما، همسایه شما، یا خانمی که در بدنه اجتماعی است، می‌توانند هزاران نقش متفاوت ایفا کنند؛ از یک خانم دامپرور گرفته تا دیگر زنانی که در حوزه‌های مختلف موفقیت‌هایی دارند که غالباً نادیده گرفته می‌شود. حتی زنانی که در خانواده نقشی غیر از مادری بر عهده دارند، مانند دختران مجردی که به‌عنوان دختر یا خواهر در خانواده‌های پرجمعیت مسئولیت‌های اقتصادی و مدیریتی را بر عهده می‌گیرند، قطعاً باید به‌عنوان نمونه‌های موفق در الگوی سوم دیده شوند.

بنابرایناگر پرداخت چند ساحتی و متناسب با تکثر اجتماعی با مقتضیات خودش صورت نگیرد به سمت تصلب الگو می‌رویم یعنی خانم‌هایی هستند که از امکانات اولیه برخوردار هستند و به سمت یک الگوی خاصی می‌روند که رسانه معرفی می‌کند.

تسنیم: پس برای عملی شدن الگوی سوم حمایت‌ها ضرورت دارد وگرنه همان اتفاقی می‌افتد که در ارتباط با مدارس معمولی و غیرانتفاعی افتاده است. یعنی خانواده‌هایی که تمول مالی دارند؛ بچه‌هایشان را به مدرسه غیرانتفاعی می‌فرستند و طبیعتاً موفقیت‌های بیشتری هم کسب می‌کنند.

بله و این‌ها به صورت کاذب نماینده کل زنان و خانواده های ما می‌شوند و به تبع آن مطالبات بازنمایی شده برای سیاست‌گذار ما، مطالبات پکیجی از این آدم‌های شهری طبقه متوسط به بالا با اعتقاداتی خاص می‌شود و دیگر هیچگونه پرداختی به انواع و اقسام آدم‌ها با بعد مسافتی، بعد نظری و ... در آن دیده نمی‌شود. بنابراین بعد از مدتی این الگوسازی ها هم به بیراهه رفته و زنان خروجی این الگوها نمی‌توانند نماینده بدنه جامعه باشند.

تسنیم: پس نهایتاً با وضع موجود، خانم‌های کمی می‌توانند جمع نقش کنند؛ یا باید همسر ثروتمند داشته باشند یا حمایت ویژه و نهایتاً ما بدنه اصلی و تنوع و چند صدایی را از دست می‌دهیم.

بله و این خودش تولید ناکارآمدی می‌کند. برای خانمی که نمی‌گویم باکلی از مشکلات دست و پنجه نرم می‌کند؛ یک خانم معمولی متوسط جامعه‌ ما که این امکانات پیشینی را ندارد؛ تصور می‌کند فقط این الگو و فقط این آدم‌هایی که معرفی شدند؛ آدم‌های موفقی در حوزه زنان هستند و وقتی به آن نمی‌رسد فکر می‌کند از ناکارآمدی خودش است.

تسنیم: حتی من خانم‌هایی دیدم که تا مقطع دکتری خواندند ولی چون این همراهی و حمایت‌های اجتماعی نبوده، الان دچار سرخوردگی شدند و حتی شک می‌کنند که آیا مسیری که آمدند درست بوده؟ می‌گویند اصلاً کار درستی کردیم که این همه زحمت کشیدیم؟

این سرخوردگی ظرفیت‌ها را کم می‌کند. یعنی با کارهایی که خودمان داریم می‌کنیم، ظرفیت‌های موافق و منسجم‌ خودمان را در بدنه عمومی از دست می‌دهیم. بخشی از ظرفیت‌هایمان را با تورم نخبه‌پروری دور کردیم، بخشی را با دامن زدن به جریان‌های سیاسی، الگوی سوم را هم اگر مراقبت نباشیم، بخشی دیگر از ظرفیت‌ها را از ما دور می‌کند.

حوزه زنان نباید تبدیل به گزاره‌های سلبی شود

این اتفاق هم به این علت می‌افتد که بدنه عمومی نمی‌توانند خودشان را به مولفه‌های آن الگو برسانند چراکه در ساخت و ترتیبات نهادی از آن‌ها حمایت نمی‌‌شود اما مدام در مدل نظری و فرهنگی که به جامعه القا می‌کنم و در لفاظی‌ها از آن‌ها نتیجه ی الگو را می‌خواهیم.

در این فرایند غلط به خانم‌ها گفته می‌شود بیایید مشارکت کنید، تشویق می‌شوند که عرصه‌ها برای شما باز است، اما در مرزها (مثل خانواده و یا مرزهای اختلاط) با ایجاد محدودیت عمل می‌کنیم؛ یعنی در حوزه زنان چیزی که بیشتر می‌بینیم تحدید غلو آمیز مرزها است. درست است که این مرزهای محدود شده و محدودیت‌ها هم بر اساس گزاره‌های اعتقادی ما هست و نمی‌خواهیم از آن عبور کنیم، اما باید برای حفظ تعادل در مسیر حفظ نظام اسلامی، تسهیلگری بگذاریم. یعنی حوزه زنان نباید فقط تبدیل به یکسری گزاره‌های سلبی شود که مثلاً شما می‌توانید مشارکت اجتماعی بکنید ولی حجاب؛ اختلاط، نقش مادری و این موارد فقط به محدودیت برای زنان تبدیل شود. اگر تسهیل در کنار این تحدید و محدودیت قرار بگیرد؛ این تسهیل‌گری حس محدود بودن را از زن می‌گیرد.

تسنیم: حتی به نظرم ما در مبانی اسلامی دچار مشکل نیستیم. ما به حجاب و ارزش مادری معتقد هستیم؛ ولی وقتی حمایت نباشد، به خاطر فعالیت اجتماعی زنان؛ خانواده واقعاً دچار مشکل می‌شود. از طرف دیگر همه خانم‌ها این گزاره را بارها شنیده‌اند که اگر به خاطر مشارکت اجتماعی، خانواده در حاشیه قرار بگیرد، خانواده اولویت دارد. یعنی خانم‌ها با گزاره‌‌های ضد و نقیضی مواجه می‌شوند که در بیشتر موارد فرمان ایست به آنها می‌دهد.

حتی اگر اولویت ما خانواده باشد ولی الگوهای پویای خانواده را به رسمیت بشناسیم، مشکلی ایجاد نمی‌شود. در الگوی پویای خانواده؛ خود خانواده، زن را به مشارکت اجتماعی ترغیب می‌کند و از او حمایت می‌کند و باعث می‌شود زن بتواند مشارکت اجتماعی داشته باشد که در این صورت مشارکت اجتماعی زن تبدیل به فرهنگ می‌شود. اگر این مسیر را پیش برویم، قرار دادن زن در کنار خانواده مشکلی ایجاد نمی‌کند، ایستایی سیاستی هم ایجاد نمی‌کند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
تبلیغات