امام علی (ع) و راهبردهای امنیتی در عصر تهدیدات
یک پژوهشگر میگوید همان طور که در جامعه طغیانگران و گردنکشان هیچ وقت زیر بار نظم و قانون نمیروند و بر اساس روحیه امتیاز خواهی و تکبر، نظم و امنیت جامعه را بر هم میزنند، در بیرون مرزهای جامعه نیز این مطلب صادق است.
امنیت یکی از اساسیترین نیازهای هر جامعهای است که بدون آن، زندگی فردی و اجتماعی دچار اختلال میشود. وجود امنیت به افراد این امکان را میدهد که در سایه آرامش به فعالیتهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خود بپردازند و جامعه به سوی توسعه و پیشرفت حرکت کند. در دنیای امروز، با گسترش تهدیدات داخلی و خارجی، از جمله تهدیدات نظامی، تروریسم و جنگهای سایبری، اهمیت امنیت بیش از گذشته احساس میشود. هر جامعهای که به دنبال پایداری و استحکام خود است، باید به تأمین امنیت بهعنوان یکی از اولویتهای حیاتی توجه ویژه داشته باشد تا از گزند دشمنان در امان بماند و مسیر رشد و بالندگی را بدون موانع طی کند.
امروز موضوع امنیت بیش از پیش در جامعه مورد توجه قرار گرفته و با توجه به تهدیدات دشمن و جنایات آنها در کشتار مظلومان غزه، اهمیت آن بهوضوح آشکار شده است. درباره برخی ابعاد مسئلهی «امنیت» با خانم زهره حیدری، روانشناس و محقق و نویسنده کتاب «حقوق مردم بر حکومت از دیدگاه امام علی علیهالسلام» به گفتوگو نشستیم. وی در این مصاحبه بر دو بعد امنیت اجتماعی و امنیت خارجی مبتنی بر فرمایشات امیرالمؤمنین علیه السلام در کتاب شریف نهجالبلاغه تأکید دارد.
امروز مسئلهی «امنیت» بیش از هر زمان دیگری برای ما نمایان شده است؛ به ویژه پس از جنایتهایی که آن رژیم کودککش و نامشروع در غزه رقم زده است. درباره ضرورت این مفهوم بیشتر توضیح میدهید؟
امنیت بزرگترین نعمت و بهترین دستاورد برای هر جامعهای محسوب میشود. برخی از محققان علوم اجتماعی و سیاسی امنیت را توانایی یک کشور برای حفاظت از ارزشهای داخلی در قبال تهدیدات خارجی تعریف میکنند. برخی علاوه بر تهدیدات خارجی به تهدیدات داخلی نیز اشاره میکنند و آن را حفظ نظام در برابر خراب کاری ها براندازیها و انواع و اقسام جنگهای چریکی، اقدامات تروریستی و جاسوسی و مداخلههای بیگانگان و حتی حفظ نظام در برابر کمبودهای اولیه تعریف میکنند. برخی آن را در حفظ و بقای وضع موجود و برخی آن را مترادف با منافع یا مصالح ملی، قدرت نظامی و بقاء معنا میکنند و در یک جمله کوتاه میتوان گفت امنیت متضمن ایمن بودن از تهدید و فشار و و تعرض است.
با توجه به معنای کلی از واژه امنیت میتوان این طور بیان کرد که امنیت اجتماعی به ایمن بودن پیکره اجتماع از هرگونه تهدید فشار و تعرض - اعم از داخلی و خارجی - گفته میشود. بر این اساس و با بررسی نامهها و خطب امیرالمؤمنین علیهالسلام این طور استنباط میشود که امنیت اجتماعی به دو نوع امنیت داخلی و امنیت خارجی تقسیم میشود که در این مصاحبه هردو بررسی می شود.
* حوزه مطالعات خود را در نهجالبلاغه تعریف کردید؟
بله منتها از قرآن غافل نبودم.
به عنوان نمونه در موضوع برقراری امنیت اجتماعی همین بس که ابراهیم خلیل علیهالسلام پس از کامل شدن خانه کعبه از خداوند درخواست کرد که آن را محل امن و اسایش قرار دهد و خداوند متعال هنگام سوگند خوردن به شهر مکه، مهمترین فضیلت آن که نعمت امنیت است سخن میگوید و همچنین وقتی فضایل بهشت را بر میشمارد، از امنیت ساکنان آن یاد بیان میکند. در همین زمینه از امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل شده: «شَرُّ الأوطانِ ما لَم یَأمَن فیهِ القُطّانُ؛ بدترین وطنها آن است که اقامت کنندگان در آن، در امنیت به سر نبرند.»
* با توجه به اینکه امیرالمؤمنین علیهالسلام با حکومت داری سر و کار داشتند، درباره ضرورت امنیت داخلی چه رویکردهایی داشتند؟
این بحث در دو قسمت گفتار و رفتار امام مورد توجه قرار میگیرد. امیرالمؤمنینطی نامههای متعددی به فرمانداران خود با بیانهای مختلف، مسئله ایجاد امنیت و عدم خوف و اضطراب در ملت را گوشزد میکند، از جمله در آغاز نامهای به یکی از فرماندارانش که در آن از بدرفتاری و خشونت حکومت با مردم و ترس و هراسی که حکومت در دل مردم افکنده بود، شکایت میکنند، چنین مینویسند «احْلُلْ عُقْدَةَ الْخَوْفِ عَنْ قُلُوبِهِمْ؛ گره وحشت را از دلهای آنان بگشای.
مطالعه دقیق این نامه، خواننده را به این مطلب دقیق رهنمون می شود که امام در طی نامه سعی فرموده اند در لفافه به فرماندار خود بفهمانند که با عمل صالح و قدم گذاشتن در صراط مستقیم، شجاعت و نیرو و قدرت ملت خود را در جهت اجرای حق و صلاح حکومت و ملت خود به کار گیرد و همچون احداث سدی که به امواج خروشان رودخانهها و سیلابها برای آبیاری کشتزارها و اصلاح زراعت جهت میدهد، با احسان و خوش رفتاری و ایجاد امنیت نیروی شجاعت و قدرت ملت خود را به نفع اجرای حق و عدالت و اصلاح امرود ملت به کار گیرد.
در همین راستا امام در یکی دیگر از نامههای خود خطاب به فرمانداران و بخشداران شهرهایی که لشکریان آن حضرت از آنجا عبور میکردند، ضمن آگاهی دادن آنها به این که سپاهیانش از شهرهای آنها عبور کنند، سفارشهای خود را به لشکریانش جهت برقراری نظم و امنیت چنین بیان میکردهاند: فقد أوصَیتُهُم بما یَجبُ لِله عَلَیهِم مِن کَفَّ الأذى و صرفِ الشَّدَى؛ و آنچه خدا بر آنان واجب کرده به ایشان سفارش کردم و بر آزار نرساندن به دیگران و پرهیز از هرگونه شرارتی تاکید کردهام.
نکته قابل توجه این است که از بما یجب «الله» استتباط میشود که برقراری امنیت اجتماعی یک وظیفه الهی است که علاوه بر حکومت، بر گردن تک تک افراد جامعه قرار دارد.
توصیهی امنیتی امیرالمؤمنین به مالک اشتر
* بحث اینجاست که نظام اسلامی هر اندازه هم در موضوع امنیت بکوشد، عدهای در بدنهی نظام این امر را درک نمیکنند و به اسم برقراری امنیت، به امنیت لطمه میزنند. دیدگاهتان چیست
جالب است. ادامه سخنان امام بر این موضوع تأکید میکند. ایشان خطاب به فرمانداران خود میفرمایند:
«و کُفّوا أیدى سُفهائِکم عَن مُضارَتِهِم؛ دست افراد سبک مغز خود را از زیان رساندن به لشکریان باز دارید.» بر همین اساس، امام در نامهای به یکی از مأموران جمع آوری زکات، بعد از سفارش او به این که در طی انجام مسئولیت جمع آوری زکات، باتقوا باشد و با احساس مسئولیت عمل کند میفرمایند «در سر راه، هیچ مسلمانی را نترسان یا با زور از زمین او نگذر. هرگاه به آبادی رسیدی، در کنار آب فرود آی و وارد خانهی کسی مشو و با آرامش و وقار به سوی آنان حرکت کن» سپس امام در ادامه ضمن آموزش شیوه برخورد با مردم جهت جمعآوری زکات مأمور خود چگونگی عکس العمل او را در زمانی که پاسخ مردم به او در دادن زکات مثبت است این طور بیان میکنند « اگر کسی پاسخ آری (مثبت) داد، همراهش برو بدون آنکه او را بترسانی یا تهدید کنی یا به کار مشکلی وادار سازی؛ آنگاه که داخل شدی مانند اشخاص سلطه گر و سخت گیر رفتار نکن.» بر این اساس یادآوری این نکته نیکو و شایان توجه است که امام به برقراری امنیت حتی برای حیوانات نیز امیت میدادند. مطالعه ادامه این نامه این مطلب را به خوبی روشن میکند «حیوانى را رم مده و هراساناک مکن.»
* نکتهی بعدی درباره راهبردهای امیرالمؤمنین علیهالسلام نسبت به دشمنان خارجی و ایجاد امنیت در برابر تهدیدات آنهاست. امام در این باره چه راهبردهایی دارند؟
همان طور که در جامعه طغیانگران و گردن کشان هیچ وقت زیر بار نظم و قانون نمیروند و بر اساس روحیه امتیاز خواهی و تکبر نظم و امنیت جامعه را بر هم میزنند، در بیرون مرزهای جامعه نیز این مطلب صادق است. حتی چه بسا مطلب حساستر هم باشد؛ چون طغیان گران برون مرزی با تجهیزات و سلاحهای بیشتر و مدرنتری به طغیان و گردن کشی خود میپردازند. پس بر حکومت اسلامی واجب است که اقتدار کافی و لازم را جهت برخورد با آنها و برقراری نظم و امنیت داشته باشد؛ همان طور که قرآن کریم با به کارگیری صیغه امر بر پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان واجب میکند که برای ترساندن دشمنان خدا و دشمنان خودتان آنچه از قوای انسانی و تجهیزات و مهمات میتوانید آماده و مهیا کنید؛ ««وَ اَعِدّوا لَهُم مَااستَطَعتُم مِن قُوَّة.» امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز با پیروی از دستورات قرآن کریم برای آمادهسازی و فراهم آوردن قوا و نیروی انسانی هر چه بیشتر جهت درهم شکستن قوای متجاوزان و طغیانگران تلاش و کوشش میکردند و از جمله طی نامهای مردم مصر را تشویق به دفاع و آماده مبارزه با متجاوزان کرده و به آنها چنین نوشتند:
«أَلَا تَرَوْنَ إِلَى أَطْرَافِکُمْ قَدْ انْتُقِصَتْ، وَ إِلَى أَمْصَارِکُمْ قَدْ افتُتِحَتْ، وَ إِلَى مَمَالِکِکُمْ تُزَوَّى، وَ إِلَى بِلَادِکُمْ تُغْزَى؟ انْفِرُوا - رَحِمَکُمُ اللَّهُ - إِلَى قِتَالِ عَدُوِّکُمْ، وَلَا تَثَاقَلُوا إِلَى الْأَرْضِ فَتَقِرُّوا بِالْخَسْفِ وَ تَبَوَّؤُوا بِالذُّلِّ، وَ یَکُونَ نَصِیبُکُمْ الْأَخَسَّ، وَ إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرَقُّ، وَ مَن نَامَ لَم یُنَمْ عَنْهُ»؛ یعنی آیا نمیبینید که مرزهای شما را تصرف کردند و شهرها را گشودند و دستاوردهای شما را غارت کردند و در میان شهرهای شما آتش جنگ را برافروختند؟ برای جهاد با دشمنان کوچ کنید، خدا شما را رحمت کند؛ در خانه های خود نمانید که به ستم گرفتار و به خواری دچار خواهید شد و بهره زندگی شما از همه پستتر خواهد بود؛ همانا برادر جنگ، بیداری و هوشیاری است هر آن کس که به خواب رود دشمن او نخواهد خوابید.
در لحظههای ترس از دشمن روی نمیگرداند
آمادگی برای برخورد با متمردان و سرکشان و ناقضان امنیت و داشتن روحیه شجاعت و دلاوری در مقابل این افراد در بینش امیر مؤمنان آنچنان از درجه اهمیت برخوردار است که وقتی مالک اشتر را زمامدار مصر میکند، طی نامهای خطاب به مردم آن سرزمین جهت معرفی هر چه بیشتر زمامدار خود، فضائل او را چنین کتابت میکند:
قَدْ بُعِثْتُ إِلَیْکُمْ عَبْدًا مِنْ عِبَادِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ لَا یَنَامُ أَیَّامَ الْخَوْفِ وَ لَا یَتَّکِلُ عَنْ الْأَعْدَاءِ سَاعَاتِ الرُّعْبِ أَشَدُّ عَلَى الْفُجَّارِ مِنْ حَرِیقِ النَّارِ؛ من بندهای از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم که در روزهای وحشت نمیخوابد و در لحظههای ترس از دشمن روی نمیگرداند و بر بدکاران از شعلههای آتش تندتر است.
امام به پیروی از کلام الله که برای بیان فضائل پیامبر اسلام و پیروان او مهربانی بین مسلمانان و دوستان و شدت و سختگیری برای کفار و دشمنان را بر میشمارد، در ادامه نامه ضمن سفارش مردم به اطاعت و سرپیچی نکردن از فرامینش این چنین میفرماید:
قَدْ آثَرْتُکُمْ بِهِ عَلَى نَفْسِی لِنَصِیحَتِهِ لَکُمْ وَ شِدَّةِ شَکِیمَتِهِ عَلَى عَدُوِّکُمْ؛ مردم مصر، من شما را بر خود برگزیدم که او را برای شما فرستادم، زیرا او خیرخواه شما و نسبت به دشمنانتان سختگیر است.
نکتهی دیگر در داشتن روحیه دوراندیشی و بر حذر بودن از مکر دشمن است. حضرت فرمود:
و لَکِنِ الحَذَرُ کُلُّ الحَذَرِ مِنْ عَدُوِّکَ بَعْدَ صُلْحِهِ، فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِیَتَغَفَّلَ، فَخُذْ بِالْحَزْمِ، وَ أَتَّهِمْ فِی ذَٰلِکَ حُسْنَ الظَّنِّ؛ بپرهیز از دشمن خود پس از آشتی کردن؛ زیرا گاهی دشمن نزدیک میشود تا غافلگیر کند. پس دوراندیش باش و خوشبینی خود را متهم کن.
دوراندیشی نسبت به مکر دشمن
داشتن دوراندیشی و زیرکی در مقابل دشمنان، در بینش امام آن قدر از درجه اهمیت برخوردار است که بارها از آن یاد کردهاند، از جمله طی نامهای به زیاد بن اُبیه هنگامی که به ایشان گزارش رسید که معاویه میخواهد او را بفریبد و به خود ملحق کند، نوشت: «اطلاع یافتم که معاویه برای تو نامهای نوشته تا عقل تو را بلغزاند و اراده تو را سست کند. از او بترس که شیطان است و از پیش رو و پشت سر و از راست و چپ به سوی انسان میآید تا در حال فراموشی او را تسلیم خود کند و شعور و درکش را برباید.»
انتهایپیام/