حزب حاکم ترکیه در تنگنای ناکارآمدی و افول- بخش اول
مشاور سابق اردوغان بر این باور است که وضعیت کنونی حزب عدالت و توسعه، تنها مصداق کاهش محبوبیت نیست و به معنی از دست دادن خون و بیم از دست رفتنِ جان است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، این روزها در ترکیه، همه درباره موفقیت غیر قابل انکار حزب مخالف اردوغان صحبت می کنند. حزبی که در سال 1923 میلادی تاسیس شده و 101 سال پس از تاسیس، توانست یک بار دیگر بر پله حزب نخست ترکیه بایستد و عملاً اردوغان و حزب عدالت و توسعه را در موقعیت بن بست و آچمز قرار دهد.
حالا که بیش از یک ماه از شکست حزب حاکم ترکیه در انتخابات شهرداری ها سپری شده، بسیاری از تحلیلگران می پرسند: چه شد که اردوغان و حزب او، به یک باره گرفتار چنین موقعیتی شدند؟ اگر چه مخالفین، درباره ابعاد مهم شکست اردوغان در رسانه ها به تفصیل قلم زده اند. اما این اولین بار است که یک نویسنده نزدیک به اردوغان نیز به شکل صریح درباره این موضوع صحبت می کند. آن هم در روزنامه تندرو «ینی شفق» چاپ آنکارا که همواره به عنوان تریبون اخوانی ها و سلفی های طرفدار اردوغان، به شکلی اغراق آمیز، اردوغان را یک رهبر بی نظیر و حزب او را یک نمونه ایده آل برای خاورمیانه و جهان دانسته است!
پروفسور یاسین آکتای از تحلیلگران روزنامه ینی شفق در یک یادداشت مفصل دو قسمتی، به ذکر دلایل شکست حزب آکپارتی ترکیه پرداخته و بر این باور است که وضعیت کنونی حزب، تنها مصداق کاهش محبوبیت نیست و به معنی از دست دادن خون و بیم از دست رفتنِ جان است.
یاسین آکتای جامعه شناس، استاد دانشگاه بایزید آنکارا، مشاور سابق اردوغان و عضو اسبق شورای سیاستگذاری حزب عدالت و توسعه است.
او از اقلیت کم شمار عرب تبار از شهر کردنشین سیرت است. یعنی همان شهری که همسر عرب تبار اردوغان نیز در آنجا به دنیا آمده است.
پروفسور آکتای که به خوبی بر زبان عربی هم تسلط دارد، از رفقای نزدیک اغلب چهره های اخوانی منطقه بوده و دو بار جمال خاشقجی را به دیدار اردوغان برده بود و نخستین فردی بود که پس از کشته شدن خاشقجی در کنسولگری عربستان سعودی در استانبول، از طریق نامزد خاشقجی از این ماجرا خبردار شد.
اگر چه روزنامه ینی شفق هنوز هم در جبهه اردوغان است، اما حالا مدتهاست که یاسین آکتای به تند و تیزی سابق از اردوغان حمایت نمی کند و از برخی تنگناهای فکری، ایدئولوژیک و نهادی حزب حاکم، گلایه و انتقاد دارد.
یادداشت مفصل یاسین آکتای درباره دلایل افول حزب عدالت و توسعه و مسیر پیش روی آن را با هم مرور می کنیم:
آکپارتی، هم خون از دست داده هم جان
انجام یک ارزیابی جدی و بنیادین در مورد دلایل شکست در نتایج انتخابات محلی 31 مارس، اجتناب ناپدیر است. چرا که بازی عوض شد و این نتایج، به شکل جدی، صحنه سیاسی ترکیه را تغییر داده است.
از همان روز اول، هرکسی به شکلی شروع به واکنش نسبت به شرایط جدید و غیرمنتظره کرده و به روش خود درس عبرت میگیرد. یکی از احزابی که سریعترین واکنش را به این موضوع نشان داد حزب خوب بود که رهبر و کادر رهبری آن، به سرعت تغییر کردند.
واقعیت این است که این نتیجه، فقط مربوط به انتخابات شهرداری نیست و اساساً پدیدهای به نام کاداستر یا محدودهبندی و نقشه موقعیت قدرت احزاب در سپهر سیاسی ترکیه، به کلی تغییر کرد.
اوزگور اوزل، رهبر حزب جمهوری خلق، برنده غافلگیرکننده انتخابات بود و حالا در موقعیتی قرار گرفته که حزب او، بر مسیر سیاسی ترکیه، تأثیر میگذارد. بنابراین صحنه عوض شده و رهبران احزاب، باید هنر خود را برای مدیریت شرایط نوین، به نمایش بگذارند.
سیاست، بیش از هر چیز، هنر ابتکار عمل، تغییر مواضع دگم و منجمد و تأثیرگذاری برای رسیدن به نگرش جدید است. البته اولین کاری که باید انجام دهید این است که موضوع و نگرش خود را نسبت به بسیاری از مسائل تغییر دهید و بپذیرید که یک جای کار شما، ایراد و اشکال داشته است.
شما نمیتوانید شخص دیگری را تغییر دهید مگر اینکه در گام نخست، خودتان را تغییر دهید. همچنان که دیدیم، اقدامات اوزگور اوزل، مسیر تکراری حزب جمهوری خلق را تغییر داد و این حزب به موفقیتی در انتخابات دست یافت که در 50 سال گذشته تجربه نکرده بود.
اما در مورد حزب حاکم ترکیه چه باید گفت؟ آکپارتی یا حزب عدالت و توسعه، به عنوان حزبی که همواره روابط سازمانی خود را با مردم حفظ کرده و سالها در قدرت مانده، چرا به این وضعیت رسید؟
فراموش نکنیم، حزب عدالت و توسعه، همان حزبی است که توانست به مدت 22 سال متوالی به عنوان اولین حزب در همه انتخاباتها ظاهر شود. بنابراین به جایگاه و موفقیتی دست یافت که پیشی گرفتن از آن در سیاست ترکیه آسان نیست. گذر کردن از چنین حزبی، بسیار سخت است و نیاز به تلاش بسیار دارد.
حرف مهم اردوغان در مورد میزان شکست
عبارات اولیه رهبر حزب حاکم ترکیه درباره سطح ناکامی و شکست، بسیار مهم بود. زمانی که حزب رجب طیب اردوغان، پس از 22 سال اول بودن، به یک باره به جایگاه دوم سقوط کرد، او بدون تعارف حرف زد و از عبارات و واژگان مبهم استفاده نکرد.
اردوغان گفت: «به نظر میرسد که نه تنها ضرر و کاهش رای وجود دارد، بلکه مقدار قابل توجهی از خون و جان خود را از دست دادهایم». سپس یکی از مهمترین دلایل از دست دادن خون و روح را به این شکل بیان کرد: «بزرگترین دشمن یک حزب سیاسی برخاسته از دل ملت، این است که بین خود و شهروندان، دیوار بکشد».
بدون شک، این ارزیابی بسیار رادیکال و بیتعارف اردوغان، از بسیاری از انتقادات خارجی به حزب عدالت و توسعه، جدیتر و سهمگینتر بود. اما در واقع، این یک نشانه مهم برای تجدیدنظر حزب عدالت و توسعه است و نشان میدهد که اردوغان از همه چیزهایی که در حزب و جامعه میگذرد، آگاه است.
صد البته هنوز هیچ ارزیابی یا گام مشخصی از حزب عدالت و توسعه ندیدهایم که نشان دهد واقعاً برای جبران تلفات روح و خون که خود اردوغان نیز از آن آگاه است، میخواهد کاری انجام دهد یا نه.
آیا آکپارتی با کمالیستها سازش کرد؟
فقدان روحیه و نشاط در صفوف حزب عدالت و توسعه که اردوغان بلافاصله بعد از انتخابات دید و به آن اشاره کرد، چگونه جبران خواهد شد؟ این موضوعی نیست که بتوان آن را با گفتن اینکه 4 سال تا انتخابات بعدی باقی مانده به تعویق انداخت و آن را به آینده حوالت داد.
جهان به سرعت در حال تغییر است و ترکیه در معرض آزمونهای جهانی بزرگی است. در این روند، قدرت حزب عدالت و توسعه برای ریشههای معنوی ترکیه، بیش از هر زمان دیگری مورد نیاز خواهد بود و این حزب، از مسئولیتهای خود آگاه است.
باید یک بار دیگر به این فکر کنیم که 22 سال پیش، چرا حزب عدالت و توسعه پا به عرصه وجود گذاشت و مسیر آن به کجا ختم شد؟ حرکت در مسیر مبارزه و سیاست را با چه کسانی شروع کرد، با چه کسانی ادامه میدهد؟
آیا حزب عدالت و توسعه که به عنوان یک جنبش مردمی علیه محافل قیمومیت حاکم بر ترکیه ظهور کرد، به جای تسویه حساب با آن حلقههای قیمومیت و ایدئولوژی کمالیسم، مصالحه و سازش را به عنوان مسیر نهایی خود انتخاب کرد؟ حالا که حزب عدالت و توسعه، جای پای خود را محکم کرده، پس از این همه سال، باید با سکولارها و کمالیستها سازش کند؟ در این صورت، آیا میتواند هویت و دیدگاه آرمانی خود را حفظ کند؟
در بخش بعدی این یادداشت، به این موضوع خواهیم پرداخت که چرا در حزب عدالت و توسعه، وداع و خداحافظی با پست و مسئولیت اجرایی، در عین حال به مثابه جدایی از روح و آرمان های حزب است و این رویه غلط تا چه اندازه به این حزب لطمه زده است.
ادامه دارد...
انتهای پیام/