پیامدهای معنویتگریزی در بستر خانواده و راهکار اصلاح
تجربه تلخ غرب در جهت زدودن دین از بستر جامعه و خانواده و پیامدهای منفی آن که سبب افول تمدن و فرهنگ مذهبی اروپا شد، به ما میآموزد برای حفظ بنیان خانواده و تقویت بنیانهای جامعه باید از نسخههای دینی بهره گرفت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، زندگی آرمانی، زندگیای است که در آن ارزش های دینی در اولویت اول باشد؛ این ارزشها شامل تقیدات مذهبی، شرعی و اخلاقی است، چرا که اصل فلسفه خلقت، عبودیت خداست و انسانها به دنیا آمدند تا اولاً عبد خدا باشند، دوماً در مسیر عبودیت سعی به خرج دهند و سوم اینکه به اطاعت خدا و هادیان الهی و کتب مقدس سر تسلیم فرود آورند تا به این ترتیب در دنیا مسیر رستگاری را طی کنند و در آخرت به بهترین منزلگاهها در بهشتهای برین دست یابند.
وقتی این شاخصههای دینی از زندگی انسان حذف شود، شاهد جابجایی ارزشها خواهیم بود و به این ترتیب تعریف ما از زندگی آرمانی، رسیدن به حد مطلوبی از رفاه همراه با شغل و وسیله نقلیه خوب خواهد بود و به این نسبت، فرد موفق، فردی خواهد بود که در مسیر رفاه فردی خود و خانواده تلاش میکند و به موقعیت تحصیلی و شغلی خوبی دست مییابد.
در این بین ابلیس تلاش می کند با زینت دادن دنیا و با زیبا جلوه دادن تجملات، شهوات، ثروت و همچنین ایجاد حس قدرتطلبی، انسانها را از یاد خدا غافل کند و از این رهگذر، آنها را از اصل هدف زندگی دور کند. البته در این مسیر، اکثریت ملتها را فریب داد و با ابزارهای خود، نوع بشر را وارد دورانی به نام «مدرنیسم» یا «عصر جدید» کرد؛ دورانی که دین، افیون ملتها تلقی شد و شعارهایی همچون فردگرایی یا اُمانیسم و دنیاگرایی یا سکولاریزم اساس سیاست جوامع پیشرفته شد و در کنار آن، مدرنیته با جایگزین کردن سنّتستیزی و دینستیزی به جای دینمداری و خدامحوری، انسانها را به جای آنکه برای خدا باشند و برای خدا زندگی کنند، به سمت ارزشهای پوچی مانند خودمحوری و شهرتطلبی و ثروتاندوزی سوق داد تا به این ترتیب سنتهای مذهبی به حاشیه رفته، در مرحله بعد حذف شوند.
در چنین عرصهای، هر فردی و هر خانوادهای به فکر پیشرفت خود است که از همان تفکر اُمانیسم ناشی میشود و در این مسیر ممکن است آداب اخلاقی و شرعی را کنار گذارد تا با آزادی بیشتری به آبادانی دنیای خود برسد که همان دستاورد لیبرالیسم یا آزادیخواهی است.
اما این تفکر آنگاه که در بستر خانواده نفوذ کند، آن را از درون تهی میکند و سبب میشود این وادی مقدس تبدیل به تفرجگاه شیطان شود، همچنان که طرفداران مکتب مدرنیسم و متفکران آن با شعارهای رنگین بهخصوص شعار برابری زن و مرد، حقوق بشر و آزادی برای همه، پای زنان را برای ورود بیضابطه به اجتماع و فعالیتهای اجتماعی باز کردند و این سرآغاز انحراف جامعه اروپایی و شروع راهی بود که انتهایش بیسامانی بنیان خانواده در اروپا بود. زنانی که تا قبل از آن نهتنها در مراسمهای مذهبی اعم از دعا و یا رفتن به کلیسا بلکه بهغیر از آن در طول زندگی معمول خود نیز از نقاب، پوشیه و یا بهلفظ امروزی روسری (VEIL) برای پوشاندن موی سر خود استفاده میکردند، در آن دوران بهسوی پوششهای نامتعارف روی آوردند تا زمینهای برای استحاله فرهنگی جوامع اروپا شود. همان طور که بیان شد، این چالشها همگی بهدنبال سیاست دینزدایی و کمرنگ کردن معنویت و به حاشیه بردن آموزههای دین توسط سرمایهداران و متفکران مکتب مدرنیسم بود.
بنابراین خانوادهای که روح آن را عبودیت و یاد خدا شکل ندهد و از مذهب به دور باشد، به دام مدرنیته و دشمنهای آشکار و پنهان خواهد افتاد و به طور قطع همان راهی را طی می کند که مدرنیسم از انسانها خواست. به این نسبت، افرادی هم که در بستر چنین خانوادههایی تربیت شوند، در آینده تبدیل به افرادی میشوند که مذهب برایشان اولویت ندارد، پیشرفت برای آنها حرف اول را میزند و نسبت به همنوعان نیز بیتفاوت و کمسود هستند.
اما برخی از پیامدهای معنویتگریزی در بستر خانواده شامل این موارد است:
1. التهاب و اضطراب:
از اولین پیامدهای عدم گرایش به دین و معنویت در خانواده، التهاب و اضطراب در منزل است که ریشه بسیاری از ناملایمات را در خانواده و روابط زوجین شکل میدهد. اگر فردی از اعضای خانواده دچار این چالش شود، به طور قطع اوضاع را برای سایرین ملتهب میکند. این التهاب و اضطراب باید ریشهیابی شود، اما باید دانست اساس آن، بیاعتمادی به خداوند است و عدم توکل و توسل به بارگاه متعال اوست. فردی که به خداوند ایمان بیاورد و در اوقات مختلف عبادت کند، اگر هم التهابی داشته باشد، در نهایت برطرف خواهد شد و این مسئلهای است که علم امروز روانشناسی به آن دست یافته. ذکر این نکته لازم است که انسان در کنار عبادات، در شرایط حاد باید به روانشناسی حاذق و دینمدار رجوع کند تا بهتر و سریعتر به بهبودی برسد.
2. عدم باور به رزاقیت خدا:
خانوادهای که باور به خدا در آن نباشد و یا کمرنگ باشد، اعتقاد به رزاقیت خداوند در او کمرنگ میشود؛ لذا ممکن است در معرض خطر قرار گیرد و از راههای خلاف و ناصواب هزینه خانواده را تأمین کند؛ چرا که یکی از عوامل آسایش در خانواده، رسیدن به رفاهی نسبی است و فردی که ایمان به خدا نداشته باشد، میزان خطای او در تأمین هزینه زندگی بیشتر خواهد بود.
3. افزایش سن ازدواج
پیامد دیگر معنویتگریزی، افزایش سن ازدواج است که این چالش متأسفانه در جامعه ما به بیشترین حد خود رسیده تا حدی که طبق گفته حسامالدین علامه، رئیس سابق دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور «تجرد قطعی گروه سالمندی یا سالمندان تنها در سرشماری سال95 بیش از 80 هزار نفر بوده، اما برآوردها نشان میدهد که این عدد در سال1410 از یک میلیون نفر بیشتر خواهد شد.» اما چرا این بخش عمده این چالش به خداناباوری و عدم معنویت باز میگردد؟ چون که در اندیشه دینی انسان هم با تدبیر و هم با توکل بر خدا باید در مسیر ازدواج گام بردارد. این تفکر که از لسان قرآن و بیانات معصومین علیهمالسلام سرچشمه میگیرد، به ما میآموزد خداوند کاستیهای زندگی را جبران میکند و از خزانه رحمت خویش رزق افراد را جبران میکند. در اندیشه دینی، راهکار جلب رحمت، مغفرت و برکت خداوند، مبادرت به ازدواج و فرزندآوری است.
4. رابطه آزاد جنسی و دوستیهای خارج از عرف
پیامد دیگری که در رویکردهای غیرمعنوی ممکن است در زندگی افراد به وجود آید، رابطه آزاد جسنی و دوستیهای خارج از عرف است؛ چرا که دین در قالب احکام شرعی و سبک زندگی برای انسانها محدودیتهای مثبت و بلکه بهتر است بگوییم مشغلهها و تفریحات مثبت ایجاد میکند و محدودهی آزادی جنسی را صرفاً در بستر ازدواج و زناشویی در نظر میگیرد و از سویی دیگر دست انسان را برای دوستیهای مثبت و سازنده باز میگذارد. انسانی که محوریتش دین نباشد، ممکن است ارزش خود را تا حدی پایین بیاورد که تن به هر نوع گناه و ذلتی دهد تا نیازهای ذاتی خود را از طریقی غیر از طریق دین فراهم کند. جالب است که طبق گفته مسئولان امر، آمار گناه و فحشا در ایامی مثل ماه مبارک رمضان به شدت کاهش مییابد و این خود تأییدی بر اهمیت دینداری و دینمداری در اصلاح سبک زندگی افراد است.
در تمام این موارد خانواده و نهادهای آموزشی و فرهنگی و هنری مسئولیت سنگینی بر عهده دارند؛ اگر نهادهای آموزشی و هنری به امر تربیت معنوی اهتمام نداشته باشند، باید بیشتر شاهد فروپاشی بستر خانواده و به دنبال آن، اتفاقات تلخی مثل اغتشاشات اخیر باشیم. در کنار آن، باید توجه داشته باشیم که جهان غرب دقیقاً در راستای تخریب همین آموزههای دین و نهادینه کردن لاابالیگری در جوامع تلاش میکند و به شدت سعی دارد بستر مقدس خانواده را به سمت پرتگاههای پست سوق دهد. از این جهت است که طبق آمار خودشان، زنازادگی در غرب به ویژه آمریکا رو به افزایش است و اضطراب و تشویش به قدری در جوامع غربی و آمریکایی زیاد است که هفتهای نمیرسد که شاهد اخبارِ تیراندازیهای مرگبار در مدارس و دانشگاهها و اماکن عمومی نباشیم.
در چنین شرایطی، راهکارهایی را برای برونرفت از این چالشها میتوان پیش گرفت:
1. دعوت به ایمان و عمل صالح
برونرفت از این مخمصه ـ همان طور که اشاره شد ـ گرایش به ایمانیات و معنویت و نیز انس گرفتن با هر آن چیزی است که سبب تقویت معنویت میشود؛ از قرآن خواندن گرفته تا رفتن در جمعهایی که در آن ذکر اهل بیت وحی علیهمالسلام جریان دارد؛ لذا خداوند در قرآن می فرماید «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ»، «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ؛ یعنی بی تردید انسان در زیان کاری بزرگی است؛ مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند و یکدیگر را به حق توصیه و به صبر سفارش کردهاند.»
با آن مقدمهای که مطرح شد، هیچ خسرانی بزرگتر از این نیست که انسان در دنیا بدون شاخصههای ایمانی زندگی کند و خانواده خود را با ارزشهای دینی مأنوس نکند و برعکس، آنها را به سمت فرهنگ لااُبالیگری و بیقیدی سوق دهد و در انتها، هم دنیا و هم آخرت خود و خانواده را به نابودی بکشاند.
2. دفع خطرات
سرپرستی که قصد دارد خانواده را به سمت معنویت و مثبتات حرکت دهد، باید خطرات احتمالی را شناسایی کند و در صدد رفع آنان بر بیاید. این خطرات همچون آتشی ممکن است بنیان خانواده را از ریشه بسوزاند و سبب خسران دنیا و آخرت شود. خداوند در قرآن در این باره میفرماید «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ...؛ یعنی ای مؤمنان، خود و خانواده خود را از آتشی که هیزم آن انسانهاست، حفظ کنید.» امیرالمؤمنین علیهالسلام ذیل این آیه فرمود: «عَلِّموا أنفُسَکُم و أهلیکُمُ الخَیرَ»؛ به خود و خانوادهتان خیر بیاموزید و آنان را (نیکو) ادب کنید.
اما این خطرات شامل روابط خارج از عرف با دوستان و بستگان است به گونهای که محدودهها و حریمهای بانوان شکسته شود و کار به روابط آزاد کشیده شود. یا عدم مراقبت و کنترل سازنده نسبت به تفریح و بازی فرزندانمان و عدم نظارت بر محیطهای آموزشی و ورزشی و مجازی و دوستانی است که با آنان در ارتباط هستند. عدم توجه به منبع درآمد از دیگر خطراتی است که گاهی افراد ساده از کنار آن میگذرند و این سهلانگاری سبب آسیب به معنویت خانواده میشود. به همین ترتیب میتوان خطرات را شناخت و در صدد مقابله با آنان پرداخت.
3. هدفگذاری مثبت
هدفگذای مثبت راهکاری دیگر برای ارتقای معنویت در خانواده است و به همان معنایی است که خداوند در قرآن معرفی میکند. فردی که هدف خود و خانواده را رسیدن به بهشت و استقرار در آن همراه با اهل و عیال خود تعریف کند، زندگی دنیایی او نیز به بهشتی شدن نزدیک خواهد شد. خداوند در 2 آیه از این حقیقت سخن میگوید. به عنوان نمونه در آیه23 سوره رعد وقتی درباره جایگاه دستهای از مؤمنان سخن میگوید، در ادامه میفرماید «جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ وَ الْمَلَائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بَابٍ؛ یعنی (آنان وارد میشوند به) بهشتهای جاویدی که آنان و پدران و همسران و فرزندان صالحشان در آن وارد می شوند، و ملائک از هر دری بر آنان درآیند.»
4. تفریح و نشاط
خانواده پویا، خانوادهای است که اهل تفریح و گشت و گذار باشد. رفتن به دشتها و سبزهزارها و پارکها در تقویت روان و روحیات خانواده تأثیر بسیار مثبت و سازندهای دارد و افراد را از خمودگی و روزمرگی خارج میکند و به آنها روحیهای مضاعف میبخشد.
5. مهارتاندوزی و علمافزایی
انسانی که دغدغه رشد خانواده را داشته باشد، سعی میکند بسترهای لازم جهت مهارتاندوزی و علمافزاییِ اعضای خانواده را فراهم کند. این مهارتها بسته به شرایط همسر، فرزند پسر و فرزند دختر تفاوت دارند؛ مثلاً فرزندان پسر بیشتر به سمت مهارتهای مکانیکی و فنی و نرمافزاری تمایل بیشتری نشان میدهند و دختران نیز به برخی از صنایع و مهارتها مثل خیاطی و دوزندگی و بافندگی و خوشنویسی و آشپزی و ... تشویق به ادامه تحصیل برای تمام اعضای خانواده نیز سبب میشود آنها پا به پای سرپرست خانواده را که خود اهل علمافزایی و علماندوزی است، همراهی کنند.
نتیجه آنکه تمسک به قرآن و نیز تمسک به سبک زندگیِ برترین خوبان بشر و هادیان الهی، مسیر مطمئن و بهانهی مناسبی برای ایجاد امنیت در خانواده است؛ چرا که هادیان الهی در اوج انسانهایی هستند که به خداوند ایمان آوردند، برترین عمل صالح را انجام دادند، در دنیا درخشیدند و به بهترین جایگاهها نزد خداوند دست یافتند. از این جهت ما نیاز داریم شاخصههای زندگی موفق را از آن بزرگواران دریافت کنیم و خانواده خود را با این ارزشها رشد دهیم.
به عنوان نمونه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وقتی قصد دارند درباره مهمترین شاخصههای زندگی سخن بگویند، اینگونه بیان میفرمایند: هرگاه خداوند براى خانوادهاى خیر بخواهد: 1. آنان را در دین دانا مىکند 2. کوچکترها، بزرگترهایشان را احترام مىکنند 3. مدارا در زندگى و میانهروى در خرج کردن راروزیشان مىکند 4. به عیوبشان آگاهشان مىکند، تا آنها را برطرف کنند و اگر براى آنان جز این بخواهد، بهخودشان واگذارشان میکند.(نهج الفصاحه، ح 147)؛ اِذا اَرادَ اللّهُ بِاَهْلِ بَیْتٍ خَیْرا فَقَّهَهُمْ فِى الدّینِ وَ وَقَّرَ صَغیرُهُمْ کَبیرَهُمْ وَ رَزَقَهُمُ الرِّفْقَ فى مَعیشَتِهِمْ وَ الْقَصْدَ فى نَفَقاتِهِم وَ بَصَّرَهُمْ عُیُوبَهُمْ فَیَتُوبُوا مِنْها وَاِذا اَرادَ بِهِمْ غَیْرَ ذلِکَ تَرَکَهُمْ هَمَلاً.
این سخنانِ برترین مخلوق خداوند و سرور تمام انبیای الهی است که از حکمتهای ناب الهی سرچشمه می گیرد و بسیار با مکتب مدرنیسم و آرمانهای آن فاصله دارد؛ یعنی وقتی از دانایی و فهم در دین سخن میگویند، یعنی سرپرست خانواده وظیفه دارد خانواده را با روشهای مناسب و با برنامهریزی دینمدار کند؛ تجربه ثابت کرده خانوادههایی که محوریتشان دین است، کمتر در معرض آسیبهای فردی و گزندهای اجتماعی قرار میگیرند و اگر با چالشی مواجه شوند، با تمسک به دعا و توسل به اعتقاداتشان، راحتتر از پس چالشها بر میآیند؛ همچنان که به اثبات رسیده اساس بسیاری از بیماریها به جنبههای فرامادی مثل ابعاد روحی و روانی ارتباط مییابد، مسئلهای که بارها در قالب مباحثی همچون «سلامت معنوی» (spiritual health) به اثبات علمی رسیده و درباره آن بحثهایی شکل گرفته است. نهایت آنکه تجربه تلخ غرب در جهت زدودن دین از بستر جامعه و خانواده و پیامدهای منفی آن که سبب افول تمدن و فرهنگ مذهبی اروپا شد، به ما میآموزد برای حفظ بنیان خانواده و تقویت بنیانهای جامعه باید از نسخههای دینی بهره گرفت.
انتهای پیام/