نگاهی به فیلم «بیبدن»| دوپاره میان حادثه و اجتماع
با بررسی برخی آثاری که تا کنون در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمده اند باید تاکید کرد بی بدن جایگاه حضور در میان آثار سودای سیمرغ را داشتهاست.
خبرگزاری تسنیم-مرتضی رنجبران
فیلم سینمایی بیبدن به کارگردانی مرتضی علیزاده از جمله آثاری است که اینروزها جنجال های متعددی را پشت سر گذاشته و در نهایت سهم این اثر، حضور در بخش سودای سیمرغ نبوده است.
از این حواشی که بگذریم بی بدن بر اساس یک روایت حقیقی تلاش میکند فراز و فرودهای یک جنایت حقیقی را بیان کند اما در این راه دچار دوپارگی میشود.
اگر بخواهیم بیبدن را مورد ارزیابی قرار دهیم به دو وجه میرسیم؛ نخست یک روی سینمایی و دوم کارکرد اجتماعی اثر.
در بخش سینمایی اثر میان بیان روایت، تصویر مادری که به دنبال پیکر فرزندش میگردد و اتفاقات پیرامونی قصاص سرگردان است. از طرفی فیلمساز تلاش میکند در قالب اثری معمایی به مسئله قتل بپردازد اما از میانه این موضوع و مسئله بدن را رها کرده و به دغدغههای مادر و خانواده قاتل میرسد و تلاش میکند در این میانه حرکت کند و در نهایت در هر دو مسئله نمیتواند به نگاه درست و جامع برسد.
از سویی دیگر بر اثر همین دوپارگی، فیلمساز با شخصیتها بلاتکلیف است. نوید پورفرج در نقش دادستان روایت منطقی در پیگیری مسئله غزاله ندارد و ما هیچ زمینه چینی برای همذات پنداری وی با مادر غزاله و در عین حال تلاش برای درگیری و از طرفی نجات جان قاتل نمیبینیم.
فیلمساز تلاش کرده در انتخاب نقش والدین مقتول، با انتخاب سروش صحت، به سردی روابط پدری که تنها دغدغه گذران زندگی را دارد و فردی سخت گیر است بپردازد که اتفاقا در این بخش موفق بوده هرچند بازی صحت در برخی بخش ها، مخاطب را آزار میدهد.
در عین حال بازی شاکردوست نقطه مقابل صحت است و بیشتر فضای برجسته و اغراق شده در نگاه وی دیده میشود.
دیگر بازیها اما پیرو کلیشهها است و بازی گلاره عباسی و پژمان جمشیدی از این دست محسوب میشود.