موبایلبازی "معلم بلاگر" در مدرسه؛ بیراههای در مسیر تعلیم و تربیت
قانون عدم ورود گوشی همراه به مدارس توسط دانشآموزان در حالی اعمال میشود که عدم رعایت این قانون توسط معلمان و اولیاء مدرسه چالشها و آسیبهایی را به دنبال داشته است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از کرج، تلفن همراه این روزها به یار غار همه ما تبدیل شده؛ دسترسی فوری به افراد از طریق امکان برقراری ارتباط به روشهای مختلف صوتی، تصویری و متنی، استفاده از اپلیکیشنهای گوناگون در زمینههای مختلف از جمله مسیریابی و جابجایی پول و اموراتی دیگر همگی باعث شدهاند بسیاری از خواستههای بشر و نیازهای او در یک شیء کوچک خلاصه شود. از این رو خواه ناخواه تلفن همراه یک وسیله ضروری برای افراد تبدیل شده است.
با این حال تلفن همراه برای کودکان و نوجوانان با خطرات زیادی همراه است؛ از شیادان و کلاهبردارانی که به واسطه این امکان میتوانند به جسم و روح آنها آسیب وارد کنند گرفته تا استفادههای نامناسب و تماشای صحنههایی که باعث بلوغ زودرس شده و زمینهساز آشنایی و اعتیاد آنان به انواع مواد مخدر و مشکلات جنسی را فراهم میکند.
بر همین اساس همراه بردن گوشی به عنوان وسیلهای که مخل امر آموزش در مدارس است در قانون آموزش و پرورش ایران ممنوع اعلام شده و دانشآموزان از بردن آن به کلاس درس منع شدهاند.
این اتفاق در حالی روی میدهد که استفاده اولیاء و بویژه معلمان مدارس از این ابزار، چالشهایی را برای مدارس و دانشآموزان به همراه داشته است؛ از جمله آنها وایرال شدن تعداد زیادی از پستها و تصاویری است که معلمان از دانشآموزان خود منتشر کرده و بعضاً برای آنها مشکلات متعددی را نیز به همراه داشته است.
البته نمیتوان منکر حق استفاده معلمان به عنوان قشری از جامعه از این امکان شد چنان که بسیاری از مشاغل و افراد در عرصههای گوناگون با استفاده از تلفن همراه و اپلیکیشنهایی همچون اینستاگرام، شبکه ایکس، یوتیوب و ... فعالیتهای خود را اشتراکگذاری کرده تا از این طریق به شهرت دست یافته یا به نوعی درآمدزایی کنند؛ با این وصف در اوضاع اسفناک اقتصادی که عمده معلمان با آن دست به گریبان هستند این کمترین و البته شاید بهترین ابزار درآمدزایی محسوب میشود.
اما آیا این دیدهشدن یا کسب درآمد با اخلاق انسانی همخوانی دارد؟! دلیل تبعیض قانون بین دانشآموزان و معلمان برای بهرهگیری از این امکان چیست؟ چرا معلمها میتوانند عکس و فیلم شاگردانشان در شرایط و احوالات گوناگون را منتشر کنند اما محصلان از این امکان منع هستند؟ یا پرسشی مهمتر و آن اینکه اساس و علت گرایش متولیان امر تعلیم و تربیت به شهرت و تبدیل شدن به یک اینفلوئنسر چیست و چرا این موضوع باید بر مسئله آموزش پیشی گرفته و اولویت پیدا کند؟
البته که میتوان برای هر یک از پرسشهای فوق پاسخهای مختلفی از وجوه مثبت و منفی مسئله ارائه داد اما آنچه مهم است اینکه یک اقدام ناآگاهانه در این حوزه که به تخریب روحیه و آسیب روانی به حتی یک دانشآموز بینجامد، در حقیقت میتواند از بین برنده تمام جنبههای مثبت موضوع باشد.
اینها پرسشهایی است که باید پاسخ روشن و جامعی برایشان یافت. پرواضح است هر تصویر یا فیلمی که به آزرده شدن روح معلمان یا دانشآموزان ختم شود، باید حذف و نابود شود. اما در جهان ارتباطات که افکار و اعتقادات بسیار متنوع و گوناگونی وجود دارد، تعیین اینکه کدام تصویر میتواند آسیبزا و کدامیک خنثی یا مؤثر باشد، بسیار دشوار است.
چه بسا مواردی که بدون کوچکترین رویکرد منفی منتشر و ناگهان به بحرانی بزرگ و جدی برای شخص تبدیل شده و عوارض بسیاری را برایش به همراه داشته است. از این نمونهها فراوان میتوان نام برد آنجا که دبیری در نهایت انسانیت و بزرگواری در روزگاری که پاندمی کرونا همهمان را خانهنشین کرده بود با تلفظ اشتباه کلمه آنلاین، سوژه طعنهها و تمسخر بسیاری قرار گرفت و تلاشها و انگیزههای آموزشی و تعهدش به حرفه و دانشآموزانش نادیده گرفته شد یا آنکه این روزها انتشار تصویر دو محصل افغان که در سن بسیار پایین ازدواج کردند به سوژهای برای تخریب این پسران و مهاجران کشور همسایه تبدیل شد.
قانون میگوید ورود گوشی برای دانشآموزان ممنوع است چون مخل آموزش میباشد؛ حال آنکه وجود تلفن همراه توسط دانشآموزان مزایایی را به همراه دارد از جمله آنکه خانوادهها به ویژه به کودکانی که دچار بیماریهای خاص هستند دسترسی خواهند داشت.
اما این قانون چگونه توانسته معلمان را مورد استثناء قرار داده و فرصتی را ایجاد کند که خلل در تعلیم و تربیت از این روزن به وجود بیاید؟
معاون اجتماعی پلیس فتا در سال جاری به حواشی ناشی از این موضوع واکنش نشان داد و اعلام کرد: خانوادهها در صورت عدم رعایت حریم خصوصی و حقوق کودکان از سوی "معلمبلاگرها" میتوانند نسبت به شکایت از فرد خاطی اقدام کنند.
شاید نتوان به راحتی بازخوردهای انتشار یک فیلم یا عکس را که شاید در حالت نرمال و در سطح مدرسه برای دانش آموزان و معلمان عادی به نظر برسد، پیش بینی یا تعیین کرد. از این رو لازم است آموزش و پرورش ضمن انجام پژوهش و بررسی دقیق ابعاد گوناگون این اقدام، از طریق آموزش و تدوین آییننامهای، معلمان و اولیاء مدرسه را برای استفاده بهینه از این ابزار آگاه کرده و از سوءاستفادهها و سوءبرداشتهای ناشی از آن جلوگیری کند.
انتهای پیام/