حقِ بشر در زندگی به مثابه زیستنی انسانگونه
جهان نیازمند سازمانهایی مستقل و بااقتدار است. سازمانهایی که امر و نهی آنها «لرزه بر پیکر حکومتهای ظالم» افکنده تا بتوانند حق طبیعی آدمی در جوامع گوناگون را بازستانند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، در آستانه روز جهانی حقوق بشر، عباس بخشنده بالی دانشیار فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه مازندران، طی یادداشتی به بررسی وضعیت اجمالی این موضوع پرداخته است که متن آن به شرح زیر است:
مقدمه
در تاریخ 10 دسامبر سال 1948 میلادی و پس از جنگ جهانی دوم (1945 – 1939 م)، در مجمع عمومی سازمان ملل در پاریس روز 10 دسامبر به عنوان روز جهانی حقوق بشر (به انگلیسی Human Rights Day) نامگذاری گردید که مصادف است با 20 آذر 1402.
نگین آفرینش
موجودات جهان مادی به گونههایی تقسیم میشوند؛ یکی از آنها، «جماد» است که مهمترین ویژگی آن عدم حیات است. خاک، سنگ، شیشه، طلا، نقره و غیره در ظاهرشان کمترین حیاتی مشهود نیست مگر در مباحث شهودی که از موضوع سخن خارج است.
دیگر موجود، «نبات» است که یک پله از جماد بالاتر است. گیاهان بهعنوان موجوداتی دارای حیات میتوانند تغذیه، رشد و تولید مثل داشته باشند. آنها از نور خورشید، خاک و هوا برای شکوفایی استعدادی که در آنها نهفته است استفاده میکنند.
«حیوان»، گونه دیگری از موجودات خاکی است که علاوه بر سه ویژگی گیاهان، دو قوه محرکه و مدرکه دارد. آنها میتوانند کارهایی با اعضای بدنی انجام دهند. در آنها شوق یا نفرت نسبت به فرد یا موقعیت مشاهده میشود. نیز میتوانند ادراکاتی در موقعیت و شان خوشان داشته باشند. به عنوان نمونه، میببینند و آنچه دیدند را در حافظه خویش ذخیره میکنند و از قوه خیال خود برای ترکیب ذخایر ادراکی بهره میبرند.
یک نوع دیگر که از وجوهی نگین موجودات خاکی به شمار میرود، «انسان» است که علاوه بر دارابودن سه قوه گیاهان و دو قوه حیوانات، دو قوه منحصر به خودش دارد. عقل نظری و عقل عملی دو قوه ویژه آدمی هستند.
چند پرسش مهم
اکنون چند سؤال به ذهن خطور میکند: انسان معاصر چه سهمی در زیستن دارد؟ آیا زیستِ فعلی آدمی در شان اوست؟ آیا مانند کدام نوع از موجودات زندگی میکند؟ آیا حقّ بشر در زیستن فراهم است؟ حکومتهای جوامع گوناگون چه برنامههایی برای رسیدن انسان به «حقّ انسانگونه زیستن» دارند؟ آیا سازمانهای بینالمللی نظارت کافی بر حکومتها در مطالبه و حفظ حق بشر دارند؟
حقّ آدمی در زیستن
مشاهده برخی مسائل در زندگی فردی و جمعی انسانها در برخی جوامع نشاندهنده وجود آسیبهای جدی در رعایت حقوق بشر در زیستن است. نیازهای طبیعی و فراطبیعی یا معنوی از جمله کلیترین حقوق بشر هستند.
نیازهای طبیعی
انسانها برای رسیدن به شکوفایی در دنیا، نیازهای مادی دارند که باید فراهم گردد. اگر چه برخی بدون ابتداییترین شرایط طبیعی به شکوفایی رسیدهاند ولی معمولا اینگونه نیست. برخی از مهمترین نیازهای طبیعی که برخی روانشناسان انسانگرا (ر.ک: مزلو، 1372، 85- 70) تاکید کردند، عبارتند از:
یک. مسکن مناسب، لباس مناسب، غذای مناسب، تعادل زیستی و روانی و هوای پاک نیازهای اساسی در زندگی هستند که با عنوان «نیازهای فیزیولوژیکی» یاد میشود.
دو. امنیتِ جسم، شغل مناسب و اخلاق نیازهایی هستند که با عنوان «نیازهای ایمنی» یاد میشود.
سه. صمیمیت، دوستی، عشق، محبت و خانواده نیازهایی هستند که با عنوان نیازهای «نیاز به تعلق و عشق» یاد میشود.
چهار. عزت نفس، اعتماد به نفس، احترام به (و از) دیگران نیازهایی هستند که با عنوان «نیازهای عزت نفس» یاد میشود.
پنج. با تامین نیازهای پیشین در زندگی فردی و جمعی، استعدادهای پنهان آدمی شکوفا خواهند شد که با عنوان «نیاز به خودشکوفایی» یاد میشود.
نیازهای فراطبیعی
بخش دیگری از نیازهای اساسی که در بیشتر مکاتب روانشناختی مغفول مانده، «نیازهای فراطبیعی» یا «نیازهای نفسانی» آدمی است. شناسایی نفس یا روح، شناخت جهانهای فراتر از طبیعت، شناخت مسیر رسیدن به ماورای طبیعت، شناسایی موجودات فراطبیعی و راه شناخت و رسیدن به آفریدگارِ آفرینش نمونههایی از نیازهای معنوی بشر است. انسانها حق دارند با این بخش از هستی نیز آشنا و مواجه شوند تا «انتخاب حقیقی» در زندگی شکل گیرد.
تکلیف حکومتها
حکومتهای در جوامع گوناگون وظیفه دارند حق بشر را در دو بخش طبیعی و فراطبیعی تامین کنند. مدیران سازمانهای مختلف یک حکومت با «وحدت رویه» میتوانند بشر را در تامین نیازهای فوق یاریگر بوده و زندگی بانشاط در راستای شکوفایی استعدادهای نهفته و بالقوه در یکان یکان انسانها فراهم سازند.
وجه تسمیه مذهب «شیعه»، پیروی از امیرالمؤمنین علی(ع) است. بزرگ مردی که مسیر حکومتها و انسانها را برای شکوفایی حقیقی به درستی ترسیم نمود. یکی از مهمترین اسباب به عهده گرفتن حکومت توسط آن امام، «گرسنگی مظلومان» اعلام شد(ر.ک: نهج البلاغه، خطبه 3). امام به صراحت بیان میکند در غیر این صورت، مهار شتر خلافت را بر کوهانش انداخته و حکومت را رها خواهد کرد. همچنین حکومت بدون این دغدغه را از «آب بینی بزغاله» بیارزشتر قلمداد میکند.
امیرالمؤمنین(ع) خطاب به مالک اشتر حاکم جدید مصر، به سه وظیفه اساسی حاکم اسلامی تاکید نمودند که عبارتند از: «آبادانی و رفاه»، «تامین امنیت» و «حل و فصل امور»(ر.ک: نهج البلاغه، نامه 53).
در هر حکومتی آسیبهایی در عدم پایبندی برخی مدیران به تعهداتش نسبت به حل نیازهای بشر وجود دارد. اگر یک مدیر مرتکب اشتباه شده و در راستای رفع نیازهای مردم و ارباب رجوع گام های جهادی بر ندارد، تکلیفش حداقل از نگاه مذهب شیعه مشخص است.
به عنوان نمونه امیرالمؤمنین(ع) متوجه شد منذر بن جارود که از فرماندارانش در اصطخر (از شهرهای قدیمی فارس) بود، به جای پرداختن به تکالیف مدیریتی و خدمت به مردم، در پی تفریح و گردش بود. پس از یقین به گزارش، در نامهای نوشت: «به من خبر رسیده که تو بیشتر اوقات، کار خود را رها کرده، به شکار و سگبازى میپردازی و برای تفریح و گردش بیرون میروى. سوگند مىخورم که اگر این گزارش حقیقت داشته باشد تو را به سبب این خلافها سخت مجازات میکنم، و ابلهترین فرد قومت بر تو برتری دارد؛ پس به محض اینکه نامهام را خواندی، به سوی من شتاب کن؛ والسلام»(نهج البلاغه، نامه 71).
علاوه بر تامین نیازهای طبیعی، حکومتها باید انسان را در درک و رسیدن به مسائل معنوی نیز یاری کنند. در این راستا باید از روشهای مختلف و جذاب استفاده نمایند. آموزش و پرورش، رسانه، گروههای اجتماعی، فرهنگ، آداب و رسوم بخشی از مهمترین ابزارها و واسطه هایی هستند که توانایی معرفی مسائل فراطبیعی را خواهند داشت.
در فرازی از قرآن کریم به نقش تربیتی رسولان الهی در جامعه و مسئولیتشان در قبال مردم تصریح شد: «اوست خدایی که میان عرب امّی (یعنی قومی که خواندن و نوشتن نمیدانستند) پیغمبری بزرگوار از همان مردم برانگیخت که بر آنان آیات وحی خدا تلاوت میکند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک میسازد و شریعت و احکام کتاب سماوی و حکمت الهی میآموزد و همانا پیش از این همه در ورطه جهالت و گمراهی آشکار بودند»(جمعه: 2).
بنابراین حکومتها مسئولیت مهمی در راستای شکوفایی طبییعی و فراطبیعی بشر دارند. به عبارت دیگر، این نیازها از حقوق مسلم و اساسی انسانها به عنوان شریفترین نوع آفرینش قلمداد میشوند.
تکلیف سازمانهای جهانی
حکومتهای جهان انواع مختلفی دارند؛ برخی از آنها در مسیر حقیقی یعنی حل نیازهای طبیعی و فراطبیعی مردمشان پیش میروند. ولی برخی دیگر، در راستای حل این نیازها گام بر نمی دارند. حکومتهای ظالم نسبت به مردم خویش و یا مردم جوامع دیگر کوتاهی نموده و آنها را در راستای «زندگی باشکوه مادی و معنوی» هدایت نمیکنند. «تحریم ملتها» و «جنگ» دو نمونه از خودخواهی برخی حکومتها نسبت به مردم جوامع دیگر است که موجب میشود انسانها به «کمترین حقّ خویش در زیستن» دست نیابند که این روزها در جنگ علیه مردم مظلوم غزّه شاهد هستیم.
با توجه به این آسیبها، جهان نیازمند سازمانهایی مستقل و بااقتدار است. سازمانهایی که امر و نهی آنها «لرزه بر پیکر حکومتهای ظالم» افکنده تا بتوانند حق طبیعی آدمی در جوامع گوناگون را بازستانند.
طراحی مجدد و یا اصلاح ساختار موجود، نیازمند هزینه و حرکتهای حکومتهاست که پیشنهاد میگردد حکومتهای اسلامی این حرکت را با محوریت جمهوری اسلامی ایران آغازگر باشند و نامشان را در تاریخ ثبت نمایند.
با شکلگیری سازمانهای عدالتگستر بین المللی، نظمی نوین در حکومتها شکل گرفته و ملتهای جوامع گوناگون به «حقّ انسانگونه زیستن» خویش خواهند رسید. در این صورت، انسانها و جهانی را شاهد خواهیم بود که بانشاط و خلاقیت مسیر شکوفایی استعدادهای طبیعی و معنوی خویش را طی خواهند نمود. در این جهان، استعدادهای تک تک انسان اهمیت داشته و حکومت ها تلاش می کنند آنها را شناخته و در مسیر شکوفایی قرار دهند.
جمعبندی و نتیجه
جمعبندی و نتیجه مطالب این که به مناسبت «روز جهانی حقوق بشر» مناسبت دارد عملکرد برخی حکومتها در جوامع گوناگون و همچنین برخی سازمانهای بینالمللی در مورد رعایت حق بشر مورد «بازبینی و یادآوری» قرار گیرد.
انسانها از موجودات دیگر مانند جمادات، نباتات و حیوانات تفاوت هایی اساسی دارند و به همین دلیل، نیازهایی فراتر خواهند داشت.
اساسیترین نیاز طبیعی انسان، «نیاز به شکوفایی» است که باید گامهای مقدماتی برای رسیدن به این هدف برداشته شود که عبارتند از: «نیازهای فیزیولوژیکی»، «نیازهای ایمنی»، «نیاز به تعلق و عشق» و «نیازهای عزت نفس».
آنچه درباره نیازها مطرح شد، از اولیات زندگی بشر برای رسیدن به شکوفایی حقیقی است که باید با اراده خودش، خانواده، جامعه به ویژه حکومتها و سازمانهای جهانی تامین گردد. در غیر این صورت، «نادیدهانگاری حق طبیعی بشر» شکل خواهد گرفت. علاوه بر اینها، نیازهای فراطبیعی نیز حق بشر است که باید مقدمات شناخت و انتخاب صحیح در آن فراهم گردد.
امیرالمؤمنین(ع) یکی از مهمترین مسئولیتهای حکومت را تامین نیازهای اساسی مردم قلمداد نموده و در این راستا، مبارزهها و عزلونصبهایی انجام داد.
در صورت تخلف برخی حکومتها در عدم انجام وظیفه و تکلیف در رعایت حق مردم، سازمانهای بینالمللی باید به یادآوری و جبران این مهم بپردازند که امیدواریم با اصلاح و اقتدار بیشتر صورت پذیرد.
منابع و مآخذ
- قرآن کریم.
- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، نشر جمکران، 1401.
- آبراهام مزلو، انگیزش و شخصیت، ترجمه احمد رضوانی، مشهد، انشارات آستان قدس رضوی، 1372.
انتهای پیام/