گرجستان از درون| انقلابی که منحرف شد
کشورهای کمی در فضای پس از شوروی وجود دارند که بتوان آنها را با عزم گرجستان برای ایجاد یک سیستم سیاسی به سبک غربی مقایسه کرد، با این حال، در همان ابتدا، این روند تقریباً جمهوری مستقل جوان گرجستان را نابود کرد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، کشورهای کمی در فضای پس از شوروی وجود دارند که بتوان آنها را با عزم گرجستان برای ایجاد یک سیستم سیاسی به سبک غربی مقایسه کرد. با این حال، در همان ابتدا، این روند تقریباً جمهوری مستقل و جوان گرجستان را نابود کرد.
در ابتدا برای ورود و شناخت جامعه گرجستان و تحلیل آنچه در فرهنگ، سیاست و اقتصاد این کشور در جریان است باید تاریخچه گرجستان مدرن(پس از فروپاشی شوروی و اعلام استقلال) را مورد بررسی قرار داد تا منشا و دلایل بسیاری از کنشهای سیاسی این کشور در بیش از 30 سال گذشته را بتوان دریافت و مورد تحلیل قرار داد.
از همینرو برای فهم هرچه بهتر و دقیقتر تاریخ مدرن گرجستان، 32 سال گذشته را به چند دسته زمانی تقسیم کرده و هر بازه را با شاخصه تاریخی مورد بررسی قرار خواهیم داد.
استقلال گرجستان تا کودتای گلسرخ (سال 2003)
- دوران زویاد گامساخوردیا تا کودتای شواردنادزه
در تاریخ اوت 1990(1369)، حاکمیت آهنین اتحادیه جماهیر شوروی تقریباً به پایان راه رسید، از پانزده جمهوری تحت حاکمیت این رژیم سیاسی، سیزده جمهوری در فاصله زمانی اندکی اعلامیههای استقلال خود را تصویب کردند.
در برخی از این جمهوریها مخالفان سیاسی دیروز به قدرت رسیدند و در جایی دیگر همان رهبران حزب کمونیست قدرت را در دست گرفتند. اما تقریباً برای همه آنها، سرنوشت و آینده غیرقابل رشک در انتظار بود.
گرجستان یکی از این جمهوریها بود که از سالهای قبل از فروپاشی شوروی فعالیتها و مخالفتهای علیه حاکمیت شوروی و خروج از یوق کمونیسم در آن بسیار پررنگ دنبال میشود. اوج این مخالفتها که نقطه عطفی در تاریخ مدرن این کشور محسوب میشود، تجمع اعتراضی 1989 در خیابان و میدان اصلی تفلیس «روستاولی» است که با واکنش سخت و آهنین نماینده دولت مرکزی مواجهه شد.
فرمانداری تفلیس پس از حوادث 1989
در 9 آوریل 1989(20 فروردین 1368)، فاجعهای در گرجستان رخ داد که آینده سیاسی و اجتماعی این کشور را تحت تأثیر قرار داد. ارتش شوروی تجمعی را متفرق کرد که شرکت کنندگان آن خواستار جدایی جمهوری شوروی گرجستان از اتحاد جماهیر شوروی بودند.
در این تجمع اعتراضی که با مداخله ارتش و دستور مستقیم کرملین سرکوب شد، 19 نفر جان باختند و صدها نفر بر اثر ازدحام و خشونت مامورین مصدوم شدند. رهبری این جنبش اعتراضی را فردی با نام «زویاد گامساخوردیا» با تفکرات ناسیونالیسم افراطی برعهده داشت، شخصی که در چند ماه بعد به عنوان اولین رئیسجمهور گرجستان مستقل قسم یاد کرد.
زویاد کامساخوردیا نخستین رئیسجمهور گرجستان مستقل
پس از اعتراضات سال 1989 رهبران این جنبش از جمله گامساخوردیا دستگیر و چهل روز را در سلول «انفرادی» گذراندند. این امر موجب شد تا او در میان ناراضیان از محبوبیت و قدرت بیشتری برخوردار شود.
اساس اعتراضات گاماساخوردیا در دو دهه فعالیت برضد حاکمیت کمونیسم بر گرجستان به سیاستهای اتحاد جماهیر شوروی در خصوص حقوق ملیتها، تحصیل به زبان مادری و ارزشهای فرهنگی گرجستانی استوار بود.
در 28 اکتبر 1990(6 آبان 1369)، اولین انتخابات برای تعیین اعضای شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی گرجستان برگزار شد که در آن حزب زویاد گامساخوردیا با بیشترین آرا به پیروزی دست یافت.
از ویژگیهای این انتخابات این بود که مردم به شخص گامساخوردیا رای دادند، یعنی هر جناحی به ریاست گامساخوردیا پیروز انتخابات میشود و این امر بدین معنی بود که مردم ناراضی گرجستان، نه به یک برنامه مدون، بلکه شخصی را انتخاب کردند که بتواند ملت را از شر کمونیسم خلاص کند و به همین دلیل به قابل اعتمادترین و ضدکمونیستترین فرد در گرجستان اعتماد کردند.
این تصویر انتخاباتی گواه موفقیت یک رهبر رادیکال کاریزماتیک در عرصه سیاسی گرجستان بود که توانسته بود در میان تودهها از محبوبیت بسیار بالایی برخوردار شود.
در 14 نوامبر 1990(23 آبان 1369)، گامساخوردیا توسط شورای عالی گرجستان به عنوان رئیس شورا انتخاب شد. در 31 مارس 1991(11 فروردین 1370)، همهپرسی در جمهوری گرجستان به منظور بازگرداندن و احیای استقلال گرجستان برگزار شد که در نتیجه آن 98.9 درصد به استقلال این کشور رای دادند (با مشارکت 90 درصدی).
در 9 آوریل (20 فروردین 1370)در ساعت 12:30 بعد از ظهر، شورای عالی گرجستان قانون احیای استقلال دولتی گرجستان را تصویب کرد و این کشور طبق این قانون به کشوری مستقل بدل گشت.
در 14 آوریل 1991(25 فروردین 1370)، در جلسه اضطراری جلسه شورای عالی، زویاد گامساخوردیا به عنوان اولین رئیس جمهور گرجستان مستقل انتخاب شد و در ادامه روند استقلال این کشور در 26 می (5 خرداد 1370)، اولین انتخابات عمومی ریاست جمهوری گرجستان برگزار شد که زویاد گامساخوردیا با کسب 87 درصد آرا از میان 6 نامزد به پیروزی دست یافت.
اما پس از انتخابات هیچ چیز در گرجستان به خوبی پیش نرفت، گامساخوردیا که بعد از اعلام استقلال خود را در تقابل کامل با دولت «بوریس یلتسین» تعریف میکرد، از انجام اصلاحات اقتصادی «یلتسین-گایدار» سرباز زد.
این اصلاحات که شامل آزادسازی قیمتهای خرده فروشی، آزادسازی تجارت خارجی، سازماندهی مجدد سیستم مالیاتی و سایر تغییرات در حوزه اقتصاد بود نتیجهای جز گذار کشورهای حوزه شوروی به اقتصاد بازار آزاد نداشت.
این تغییرات باعث بالا رفتن قیمتها و افزایش تورم افسارگسیخته در اقتصاد اکثر جمهوریهای تازه استقلال یافته شد. گامساخوردیا با این تصیم خود را در تقابل با روسیه تعریف کرد و به شکلی با تحریمهای اقتصادی دولت «بوریس یلتسین» مواجهه شد و بدین شکل توانایی خروج از بحرانهای اقتصادی را نداشت.
اما مهمترین نکتهای که اولین دولت مستقل گرجستان را به چالش کشید و آینده این کشور را تحت الشعاع قرار داد، مسئله تمامیت ارضی و قومیتها در ساختار حکومتی گرجستان بود. شاید بتوان نقطه آغازین این چالش را در همان تجمع اعتراضی خیابان روستاولی در سال 1989 و در شعار «گرجستان برای گرجیها» جستجو کرد.
شعارهای ناسیونالیستی بنمایه اصلی تجمع 1989 تفلیس بود. این شعارها در طول دوران انقلاب توانست بسیاری از گرجیها را در جهت مبارزه با دولت کمونیست شوروی متحد کند. اما در کشوری مانند گرجستان که با تکثر قومیتها مواجه است، شروع اختلافات قومی میتواند تمام انقلاب را به ببلعد.
خواست جدایی از شوروی در کنار شعارهای ناسیونالیستی، روستباران ساکن در منطقههای آبخازایا و اوستیاییجنوبی را که چندان راضی به جدایی از روسیه نبودند را با مقاومتهایی همراه کرد. این مقاومتها که با حمایتهای روسیه نیز همراه بود، رفته رفته در تقابل جدی با دولت مرکزی گرجستان قرار گرفت و آتش اختلافات قومی برای سالیان متمادی در گرجستان برافروخته شد.
اما دوران حکومت اولین رئیسجمهور گرجستان زیاد طول نکشید و در کمتر از یک سال با اعمال سیاستهای سرکوب آزادی بیان، آزادی مطبوعات و بازداشت منتقدین، مخالفتهای بسیاری را در فضای سیاسی و اجتماعی گرجستان به وجود آورد.
سرانجام با کودتایی که از سوی فرمانده گارد ملی این کشور «تنگیز کیتووانی» صورت گرفت، گامساخوردیا از قدرت برکنار شد. سران این کودتای نظامی پس از چند ماه بهمنظور اداره شورای دولتی گرجستان از «ادوارد شواردنادزه» وزیر امورخارجه سابق شوروی دعوت کردند تا زمان فراهم شدن مقدمات انتخابات مجدد ریاستجمهوری، اداره کشور را بدست بگیرد.
رئیسجمهور مخلوع بعد از ترک تفلیس به ارمنستان رفت و پس از آن به دعوت «دودایف» به گروژنی مرکز جمهوری داغستان روسیه پناهنده شد. بعد از خروج از روسیه به فنلاند و اتریش رفت و در نشستهای مختلف رسانهای خود را رئیس جمهور قانونی گرجستان معرفی کرد.
اما این پایان کار نبود، بلکه در این زمان طرفداران گامساخوردیا که به «زودیاستها» شناخته میشدند، خواستار بازگشت وی به کشور شدند. بین این نیروها و نیروهای کودتا درگیریهای شدیدی در گرفت، آتش جنگ داخلی در سال 1993 (1372) از همیشه شدیدتر و خونینتر شد.
دولت در تبعید گامساخوردیا که در مجامع بینالمللی از «مبارزه صلحآمیز در برابر شورای نظامی غیرقانونی» سخن میگفت، با تشکیل نیروهای چریکی و نظامی توانست بخشهایی از مناطق شمال غربی گرجستان را تصرف کند، اما تصرف «بندر پاتی» خشم کشورهای روسیه، گرجستان و آذربایجان که منافع استراتژیک زیادی در آن ناحیه را داشتند برانگیخت و شورای حکومتی گرجستان با حمایت تسلیحاتی و ارسال 2 هزار نیرو از طرف روسیه توانست به زودی جنبش گامساخوردیا را سرکوب کرده و حکومت را در دست گیرد.
در آخر، این سری جنگهای داخلی گرجستان با مرگ گامساخوردیا و انتخاب ادورادشواردنادزه به عنوان دومین رئیسجمهور گرجستان به پایان رسید. اما حضور شواردنادزه در راس حکومت متضمن اختلافات شدید قومی از یک سو و از سویدیگر تحولات اقتصادی گسترده در گرجستان بود.
در انتهای این بخش از یادداشت باید به این نکته اشاره داشت که کشورهای کمی در فضای پس از شوروی وجود دارند که بتوان آنها را با عزم گرجستان برای ایجاد یک سیستم سیاسی به سبک غربی مقایسه کرد.
با این حال، در همان ابتدا، این روند تقریباً جمهوری مستقل جوان را نابود کرد. جامعه مدنی و جنبش استقلال گرجستان در دوران گلاسنوست(سیاستهای اصلاحی گورباچف) در سالهای پایانی اتحاد جماهیر شوروی از فعالترین جنبشهای استقلالطلبانه بودند، اما تمایلات شدید ناسیونالیستی منجر به درگیری با اقلیتهای قومی در خود جمهوری شد و به طور کامل به روابط آن با روسیه آسیب وارد کرد.
لفاظیهای بیگانه هراسانه اولین رئیس جمهور منتخب دموکراتیک گرجستان، زویاد گامساخوردیا، تنش های فزایندهای را بین گرجی ها و سایر گروههای قومی برانگیخت که با درگیری در اوستیای جنوبی در سال 1991 به اوج خود رسید و پیش شرطهایی را برای جنگ در آبخازیا که در سال 1992 آغاز شد، ایجاد کرد.
در اوایل دهه 1990، گرجستان از یکی از مرفهترین جمهوریهای شوروی به کشوری در حال فروپاشی همراه با درگیری داخلی مداوم و دو جنبش جدایی طلب مسلحانه با حمایت روسیه تبدیل شده بود.
گزارش: مهدی تبریزی
انتهای پیام/