بسته خبری سینما|حکم اعدامی که مخملباف برای صدرعاملی صادر کرد!/ برگزاری اولین کارگاه انتقال تجربه بسته انیمیشن

بسته خبری سینما|حکم اعدامی که مخملباف برای صدرعاملی صادر کرد!/ برگزاری اولین کارگاه انتقال تجربه بسته انیمیشن

شب اول از دومین دوره سلسله نشست‌های تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت» و اولین کارگاه انتقال تجربه با کارگردانان مجموعه پویانمایی‌های کوتاه هنری «رویاهای رنگی» برگزار شد.

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شب اول از دومین دوره سلسله نشست‌های تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت» به همت سازمان سینمایی سوره و به میزبانی امیر قادری با هدف واکاوی شیوه شکل‌گیری و مدیریت سینمای ایران پس از انقلاب، 13 آبان ماه با حضور فریدون جیرانی، رسول صدرعاملی، مهدی فخیم‌زاده و مهدی سجاده‌چی در پردیس سینمایی آزادی برگزار شد.

امیر قادری میزبان برنامه در ابتدای نشست بیان کرد: سری نخست نشست «بر سینمای ایران چه گذشت» در ارتباط با سینمای دهه 60 بود و جلسات فارغ از مهمانان حالت انتقادی داشت. در شب اول از فصل دوم به تحلیل سینمای ایران در «دوره سازندگی» یعنی دولت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی می‌پردازیم. از سال 1372 با حضور مهدی فرید‌زاده در حوزه نظارت سینما، نسبت به دهه 60 مضامین تازه‌ای وارد سینما شد و فیلم‌های متفاوتی هم در آن سال‌ها ساخته شدند. ناگفته نماند که مهدی فخیم‌زاده، موفق‌ترین اثر خود به نام «همسر» را در همین دوران ساخته است.

چرا فیلم «شکار» ساخته نشد؟

در این بخش از نشست بود که مهدی فخیم‌زاده درباره شرایط فعالیت در دوره یاد شده عنوان کرد: من کارم را در آن سال‌ها با «تاواریش» شروع کردم. در آن دوره که اوج چک کردن سناریوها در ارشاد بود، من به دنبال سناریویی بودم که بتوانم پروانه ساختش را بگیرم. من و علیرضا زرین‌دست باهم یک سناریو درباره شکار خرس پیدا کردیم و آن را خریدیم. در سناریو چند گرگ هم حضور داشتند. قرارمان این بود که زرین‌دست فیلمبرداری را انجام دهد و صحنه‌های حضور گرگ را در پلاتو بگیرد‌. بعد‌ها نشد این فیلم را بسازیم و تصمیم به فروش سناریو گرفتیم. احمد نجفی سهم علی زرین‌دست را خرید اما من سهمم را نفروختم. احمد نجفی پیشنهاد داد فیلمبرداری را در ارمنستان انجام دهیم و گفت که شرایط مهیاست. ارزش پول ما نسبت به ارمنستان بسیار بیشتر بود و با هزینه کم می‌توانستیم فیلم را بسازیم. من با فضای کاری خارج کشور آشنایی نداشتم و از آن می‌ترسیدم. یک سال طول کشید تا من به این تصمیم رضایت دادم.

وی ادامه داد: در نهایت تیم تشکیل دادیم و برای ساخت فیلم به شهر ایروانِ ارمنستان رفتیم. در آنجا متوجه شدیم که امکانات فیلمبرداری آن‌ها نسبت به ما بسیار عقب‌تر است. سه ماه در ارمنستان‌ برای ساخت فیلم تلاش کردیم اما در نهایت نتیجه نگرفتیم و فصل گرگ‌‌هایش تمام شد. بعد از آن به مسکو رفتیم تا بتوانیم کار را فیلمبرداری تمام کنیم اما در آن‌جا هم نتوانستیم فیلمبرداری را انجام دادیم. ما از ابتدا هم قصد فروش فیلم «شکار» را نداشتیم‌ چراکه فیلم دلی من و احمد‌ نجفی بود که بودجه شخصی صرف آن شد.

این فیلمساز خاطرنشان کرد: به احمد نجفی گفتم پیروز کسی است که شکست را در زمانش قبول کند و اعتراف کردیم که در ساخت این فیلم شکست خوردیم. در راه بازگشت به ارمنستان، کتابی را پیدا کردم و همان کتاب را به فیلمنامه «تاواریش» تبدیل کردم. یکی از اتفاقات جالب توجه این بود که هر لوکیشنی یک مدیرتولید داشت و این کار را علاوه‌بر تمام مسایل دیگر سخت می‌کرد. بعد از سه‌ماه و نیم ما بالاخره فیلم را کلید زدیم و در نهایت هم هفت ماه فیلمبرداری طول کشید. ساخت این فیلم تجربه بسیار عالی برای من بود.

در دوره آقای انوار می‌خواستند همه چیز را با زور حل کنند

فخیم‌زاده تصریح کرد: بعد از بازگشت به تهران که اواخر دوره آقای انوار هم بود، متوجه تغییر فضا شدم. چون فیلمی که در ارمنستان ساخته بودم را آنطور که انتظار می‌رفت واکاوی نکردند. ناگفته نماند قدرت آقایان انوار و بهشتی در اواخر دوره مسئولیتشان کمتر شده بود. همچنین در جلسات برگزار شده نقد‌هایی مطرح می‌شد که در دوره قدرت آن‌ها، هیچ فیلمسازی توانایی بازگو کردن آن را نداشت.

وی با بیان اینکه من بعد از ساخت 10_12 فیلم، هرگز هیچ مبلغی از فارابی دریافت نکرده‌ام، تصریح کرد: فارابی آن زمان ویژه کسانی بود که به اصطلاح اعوان و انصار خودشان محسوب می‌شدند. سناریوهایی که این افراد ‌می‌بردند، به‌راحتی تصویب می‌شد و مجوز ‌می‌گرفت و پولشان را دریافت می‌کردند.

فخیم‌زاده افزود: لاریجانی بعد از ساخت «تاواریش» وارد عرصه شد و به اصطلاح با سلام و صلوات آمد. ناگفته نماند که در دوره آقای انوار معتقد بودند که همه چیز را با زور می‌توان حل کرد. در آن زمان این جمله معروف بود که خاتمی که وزیر ارشاد است، هفت وزیر دارد که خودش معاون اول همه آن‌ها است! همه معاونان، مستقل از ایشان کار می‌کردند و هر تصمیمی که می‌گرفتند، خاتمی در ‌آن دخالت نمی‌کرد. او فقط در زمان جشنواره فیلم فجر وارد عرصه می‌شد و در واقع وزرای ما آقایان انوار و بهشتی بودند.

آقای لاریجانی برای ساخت «همسر» از من تقدیر کرد!

فریدون جیرانی در ادامه درباره کم شدن قدرت آقایان انوار و بهشتی در اوایل دهه 70 اظهار کرد: سیدمحمد خاتمی یک سال قبل از پایان دولت اول مرحوم آیت‌الله هاشمی‌ رفسنجانی، در خرداد 1371 استعفا داد. بلافاصله آقای لاریجانی روی کار آمد. جشنواره سال 1371 را که بیست‌یکمین دوره آن بود، آقای لاریجانی برگزار کرد و او مرتضی آوینی را که در آن دوره دشمن فارابی محسوب می‌شد، به داوران جشنواره اضافه کرد.

وی افزود: جشنواره فجر را تا سال 1372 که فیلم‌های «همسر» و «تاواریش» باهم در آن حاضر شدند، لاریجانی برگزار کرد. در آن جشنواره فاطمه معتمدآریا جایزه بهترین نقش اول زن را به واسطه بازی در فیلم «همسر» دریافت کرد و همچنین این اثر جایزه صدا را نیز گرفت. «جنگ نفتکش‌ها» هم جایزه بهترین کارگردانی را در همین دوره گرفت و اثری به‌عنوان بهترین فیلم برگزیده نشد. آقای لاریجانی تا دی‌ماه سال 1372 حضور داشت که آقایان بهشتی و انوار نیز با ایشان بودند. آن‌ها ترتیبی دادند که چون فیلم «همسر» جایزه‌ای برای کارگردانی و فیلمنامه دریافت نکرده بود، آقای لاریجانی دیداری با مهدی فخیم‌زاده داشته باشد و تقدیر ویژه‌ای از ایشان برای ساخت فیلم‌ همسر به عمل بیاید. سیدمحمد بهشتی در گفتگویی که در کتاب «سینمای دهه 60» منتشر شده است اشاره‌ای به فیلم «همسر» مهدی فخیم‌زاده داشته و ماجرای تجلیل لاریجانی از این فیلم را آنجا روایت کرده است. بعد از آقای لاریجانی، آقایان انوار و بهشتی هم ادامه ندادند. زیرا نمی‌توانستند با میرسلیم کنار بیایند در این مرحله مهدی فریدزاده به عنوان معاون سینمایی و سپس آقای خاکبازان به عنوان مسئول نظارت و ارزشیابی وارد عرصه کار شدند.

فخیم‌زاده در این بخش درباره تجلیل از فیلم «همسر» یادآور شد: البته این دیدار خواسته خود آقای لاریجانی بود. یک روز من را خواستند و با خود گفتم سابقه ندارد وزیری بخواهد ما را ببیند! یادم هست که آن زمان آقای بهشتی به شوخی گفت احتمالاً می‌خواهند سرت را ببرند. بعد از دیدار با وزیر و دعوت‌نامه‌ای که به من دادند، آنقدر شک داشتم که بعد از جلسه از رئیس دفتر ایشان پرسیدم آیا می‌توانیم این تقدیرنامه را منتشر کنیم؟ که بعد در مجله سینما همان صفحه اول به چاپ رسید. آن زمان هنگام ساخت «همسر» به من گفتند که مراقب این اثر باشم، چراکه قصه زنی بود که روبه‌روی مردش می‌ایستاد!

این کارگردان درباره واکنش معاونت سینمایی به دو فیلم «همسر» و «تاواریش» عنوان کرد: درباره «تاواریش» سکوت کردند اما فیلم «همسر» را مورد قبول دانستند.

بازگشت ایرج قادری را به نبرد آخر‌الزمان می‌توان تشبیه کرد!

مهدی سجاده‌چی فیلمنامه‌نویس در ادامه بیان کرد: بلافاصله بعد از روی کار آمدن آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و اتمام جنگ، فشار روی ایشان برای تغییر وزیر ارشاد زیاد شده بود. البته حساسیت روی معاونت سینمایی و سپس مطبوعاتی بسیار بالا بود. آقای بهشتی آن زمان از فشارها گله می‌کرد و می‌گفت که می‌خواهند ایرج قادری را دوباره وارد عرصه کنند.

جیرانی در پاسخ به این پرسش امیر قادری که آیا قبول دارد کارگردانی ایرج قادری که به اصطلاح در آن زمان سمبل ابتذال بود، به لحاظ فنی برای فیلم «می‌خواهم زنده بمانم» از بسیاری فیلمسازان مورد تایید بهتر بود؟ خاطرنشان کرد: در آن دوره به ایرج قادری بعد از ساخت فیلم «تاراج» مجوز کارگردانی نمی‌دادند. تا اینکه ایرج قادری نامه‌ای به «کیهان‌هوایی» نوشت که سردبیر آن آقای سلیمی نمین بود، از ملت ایران بابت ایفای نقش کردن در آثار قبل از انقلابش عذرخواهی کرد. این نامه با روی کار آمدن آقای لاریجانی مصادف شد و ایشان دستور داد که به ایرج قادری مجوز کارگردانی بدهند. بعد از آن ایرج قادری با مرتضی شایسته هماهنگ کرد و در سال 1374 فیلم «می‌خواهم زنده بمانم» را که فیلمنامه‌اش بر اساس تحقیقات رسول صدر‌عاملی و سعید مطلبی و... بود، ساخت.

مهدی سجاده‌چی در ادامه تاکید کرد: آمدن ایرج قادری را به نبرد آخر‌الزمان می‌توان تشبیه کرد! چراکه ایشان در آن زمان سمبل ابتذال تلقی می‌شد. در واقع تفکر عده‌ای بر این اساس بود که ریشه‌ سینمای فرهنگی را که شکل گرفته است، با این کار می‌زنند. طرف دیگر سینما انتظار داشتند یک شکل دیگر از سینما که با وجود آقایان بهشتی و انوار مغفول و مسدود شده بود؛ با وجود ایرج قادری جان بگیرد. این پروژه بسیار سنگینی بود.

فخیم‌زاده با بیان اینکه ورود به مسایل فیلم از جانب دوستان مشکل‌ساز بود، گفت: در جلسه‌ای که با حضور بهروز افخمی، سیف‌الله داد، من، رحیم رحیم‌پور و... برگزار شد، رحیم رحیم‌پور در آن جلسه حمله شخصی کرد و من از ایشان اعلام برائت کردم اما همزمان گفتم که من با درجه‌بندی، ممنوع‌الکاری هنرمندان و... مخالفم. دوستان در آن زمان دیدگاهی داشتند که آن را به کل نظام تعمیم می‌دادند در حالی که اینگونه نبود‌.

در ادامه قادری خاطرنشان کرد: در آن سال‌ها یعنی اوایل دهه 70، رسول صدرعاملی اثری نساخت البته فیلم «سمفونی تهران» را تولید کردند که برای جریان اصلی نبود.

«رهایی» اولین فیلم جدی دفاع مقدس سینمای ایران است

رسول صدرعاملی درباره دلیل کم کار بودن خودش در دهه 70 مطرح کرد: در اسفند سال 1357 که فارابی و صداوسیمایی وجود نداشت. من با نهصد هزار تومان فیلم «خون‌بارش» را به دلیل رفاقتم با امیر قوی‌دل ساختم. هشت ماه فیلمبرداری با دوربین 16 میلیمتری که از مسعود مزینانی اجاره می‌کردیم، طول کشید. ناگفته نماند که در آخر هم حسین زندباف به ما کمک کرد و فیلم تمام شد. بعد از بازگشتم به فرانسه متوجه شدم «خون بارش» را بدون مجوز من در مساجد و تلویزیون پخش کرده‌اند. آن زمان لابراتوار ما تلویزیون بود و 200 کپی از آن زده بودند.

وی ادامه داد: بعد از بازگشتم به ایران با فریدون جیرانی تصمیم گرفتیم فیلم «رهایی» را بسازیم. ایده اولیه فیلم با خواندن نامه‌ یک افسر عراقی به ایران برایمان شکل گرفت. او در نامه‌اش نوشته بود: من شما ایرانی‌ها را دوست دارم و به سمت شما شلیک نمی‌کنم. من تمام تیرهایم را به آسمان می‌زنم. «رهایی» اولین فیلم جدی دفاع مقدس سینمای ایران است که من در اوایل جنگ در سال 1361 ساختم اما زمانی که تاریخ سینمای دفاع مقدس را بخوانیم، اسم این فیلم نیامده است.

وی با بیان اینکه در دهه 60 حدود 10 تا 12 نفر بودند که تحت یک فشار شدید فیلم می‌ساختند اما دوست داشتند سینما بماند، اظهار کرد: من با قاطعیت می‌گویم که اگر این تیم در اوایل پیروزی انقلاب انقدر با عشق کار نمی‌کرد؛ سینمای ایران بدین شکل حفظ نمی‌شد. من قرار بود تهیه‌کننده فیلم «خواهران غریب» شوم اما پروانه ساخت ندادند و متوجه شدم که نمی‌خواهند کار کنم. شاید بتوانم بگویم 6 سال ممنوع‌الکاری‌ام سبب خیر شد تا اینکه به فیلم «دختری با کفش‌های کتانی» رسیدم که باعث و بانی ساخت آن حوزه هنری بود‌.

ماجرای اعتراض نیروهای سنتی به تصویر زن در سینمای ایران

جیرانی در ادامه یادآور شد: از سال 1365 که «اجاره‌نشین‌ها» ساخته شد، تنها محسن مخملباف نبود که علیه فیلم در 22 بهمن 65 نامه به آقای بهشتی نوشت. بخشی از فیلمسازان که بعدا هیات هنرمندان مسلمان را تشکیل دادند از جمله جمال شورجه و جواد شمقدری هم نامه مفصلی علیه فیلم مرحوم داریوش مهرجویی نوشتند.

وی گفت: در جشنواره 1365 سینمای روشنفکری حرف اصلی را زد و مورد توجه مدیران دهه 60 قرار گرفت. «خانه دوست کجاست» عباس کیارستمی، «کلید» ابراهیم فروزش و اثری از ناصر تقوایی و... . در ادامه این جریان روشنفکری در سال 1366  فیلم «شاید وقت دیگر» توسط بهرام بیضایی ساخته شد.

جیرانی با اشاره به اینکه در ادامه همین روند جریان روشنفکری دینی هم تغییر کرد، اظهار کرد: به طوری که در سال 1365 ما فیلم «دستفروش» ساخته محسن مخملباف را داریم که به نظر من اولین فیلم تیره و سیاه از جامعه ایران است. محسن مخملباف بعد از آن فیلم «عروسی خوبان» را که فیلم بسیار بسیار تندی بود، ساخت. در همین دوره مرحوم داریوش مهرجویی فیلم «هامون» و مسعود کیمیایی فیلم «دندان مار» را ساخت. در هشتمین جشنواره فجر، فیلم‌ها همگی بسیار تند بودند. در این دوره جو علیه آقایان انوار و بهشتی زیاد شد. گروه هیات هنرمندان مسلمان با مدیریت آقای کلهر، مخالف جو حاکم در آن دوره بودند. همچنین نیروهای سنتی به تصویر زن در سینمای ایران معترض شده بودند و این نکته در تاریخ سینمای ایران بسیار مهم است. از کاراکتر «عصمت» در فیلم «گل‌های داوودی» بود که تصویر زنِ سنتی در سینما ایران تغییر کرد.

وی افزود: بعد از آن سوسن تسلیمی در فیلم «مادیان» نقش یک زن سرپا و مبارز را ایفا کرد. در ادامه نقش «ثریا» در «گزارش یک قتل» زن مدرن را وارد سینما می‌کند. کاراکتر‌های «ویدا» و «کیان» در فیلم «شاید وقتی دیگر آمدند» هم در ورود زن مدرن به سینما تاثیر گذار بودند. حتی کاراکتر «ریحانه» زن مطلقه‌ای که عاشق می‌شود، در آن دوران سینما بسیار مهم بود. همچنین کاراکتر «فرشته» در فیلم «بچه‌های طلاق» که دختری بود با این دیالوگ که: «همیشه زن‌ها با ازدواج خوشبخت نمی‌شوند.» در تاریخ یاد شده بسیار تاثیرگذار بود. کاراکتر «زیور» در فیلم «دندان مار» مسعود کیمیایی نیز به نظر من یک زن سرپای سنتی است. اما کاراکتری که جنجال زیادی ایجاد کرد «سایه» در فیلم معروف «شب‌های زاینده‌رود» مخملباف است. دیالوگ او در فیلم این است که می‌گوید: من در جایی زندگی می‌کنم که زن‌ها آزاد نیستند. زن‌ها انتخاب نمی‌کنند؛ انتخاب می‌شوند. من نمی‌خواهم زن باشم.

این فیلمساز خاطرنشان کرد: این جنجال سر شخصیت زن در سینما و اساسا سینمای روشنفکری علیه آقای انوار ایجاد شد. مصاحبه آقایان انوار، بهشتی و حیدریان در روزنامه اطلاعات در خرداد 1370 خواندنی است. آن‌ها در این مصاحبه به همه مسایل سینمای ایران پاسخ دادند. انوار در این مصاحبه اظهار می‌کند که به ما می‌گویند که سینما متفکر یعنی سینمای روشنفکری و سینمای روشنفکری مترادف غرب‌زدگی است. پس این سینمای متفکر، غرب‌زده است و سینمای بدی است. محدودیت برای تصاویر بوده است کمااینکه در جشنواره دهم «نرگس» می‌آید و اولین همدلی سینمای ایران با یک زن خلافکار به اسم «آفاق» شکل می‌گیرد‌.

جیرانی ادامه داد: همچنین آقای بهشتی در همان مصاحبه حرفی می‌زند که از نظر من تاریخی است، می‌گوید «من نمی‌فهمم این چه اتهامی است که من باید پاسخ دهم که سینما اندیشمند شده است.»

جیرانی افزود: در نهایت مخالفان توانستند آقای خاتمی را وادار به استعفا در خرداد 1371 کنند. در دولت دوم هاشمی رفسنجانی محافظه کاران توانستند عرصه اقتصاد و فرهنگ دست بگیرند. از آنجایی که آقای لاریجانی یکسال بیشتر نماند، آقای میرسلیم آمد و آقای فریدزاده به عنوان معاون سینمایی و آقای خاکبازان به عنوان مدیرکل نظارت و ارزشیابی آمدند. آن زمان دفترچه معروف از سوی آقای خاکبازان منتشر شد که ضوابط جدید تولید فیلم را در سال 73 یا اوایل 74 بیان کرد که جنجال شد. در حقیقت کلوزآپ زن ممنوع شد و بهروز افخمی و سیف‌الله داد علیه آن نوشتند.

ضربه اصلی به سینما از سوی افراد و سلایق شخصی آن‌ها بود

در ادامه مهدی فخیم‌زاده افزود: مدیران از سال 1366 به مقوله ممنوع‌الکاری، درجه‌بندی فیلم‌ها و احوالات شخصی افراد ورود کردند. داوود رشیدی را سر فیلم کیومرث پوراحمد ممنوع الکار کردند‌. مسئول موتورخانه، یک نامه به انوار نوشته بود که ایشان ممنوع‌الکار است من و علیرضا داوودنژاد پیش آقای انوار رفتیم که گفت به درد سینما نمی‌خورد. سینما از قانون و تحلیل کلی لطمه نخورد؛ ضربه اصلی سینما از افراد و سلایق شخصی‌شان بود. هنوز هم سینمای ما گرفتار سینمای دهه 60 است.

در ادامه این نشست مهدی سجاده‌چی با اشاره به اینکه وقتی سخن از دوران آقایان بهشتی و انوار به میان می‌آید، گویی که یک نفر بوده‌اند. در حالی که اینطور نبوده است، گفت: آقایان بهشتی و انوار مانند شاخه نظامی ارتش جمهوری‌خواه ایرلند و شاخه سیاسی آن بودند. از نظر من آقای انوار آدم مهمی در این ماجرا نبود و مغز متفکر سینما، آقای بهشتی بود اما ایشان به یک نیرو قهریه و به اصطلاح گازانبری نیاز داشت.

جیرانی در تایید حرف مهدی سجاده‌چی اظهار کرد: از کتاب «سینمای دهه 60» نقل می‌کنم که آقای سیدمحمد خاتمی به بهشتی پیشنهاد معاونت سینمایی می‌دهد. در همان زمان آقای بهشتی، آقای انوار را به خاتمی پیشنهاد می‌دهد.

سجاده‌چی در ادامه بیان کرد: بله. چون آقای انوار مانند پوسته حلزون بود به شکلی که بعد از آقای بهشتی قدرت از فارابی تدریجا به سازمان سینمایی کوچ کرد. در همه جای دنیا سیاست از سینما جدا نیست. منتهی عده‌ای روی کار هستند که توسط کسانی که بیرون هستند، تحت فشار قرار می‌گیرند. در واقع این یک نوع رفتار سیاسی برای جایگزینی است. در تمام دوره‌ها اگر جایگزینی صورت گرفته است، کم و بیش تمام نکاتی را که داشتند، رعایت نکردند.

اگر آقای ضرغامی نبود «طعم گیلاس» به کن نمی‌رفت

جیرانی در جواب به این سوال قادری که صحبت‌ درباره سختگیری آقای خاکبازان زیاد است اما در همان دوران می‌بینیم که سینما شهری‌تر می‌شود. علت آن چیست؟ اظهار کرد: آقای فریدزاده که از سال 1372 تا 1374 مسئولیت دارد، سعی می‌کند روال قبلی را پیش ببرد و رعایت کند که فیلم «روسری آبی» جایزه بهترین سناریو و فیلم «پری» جایزه بهترین کارگردانی را می‌گیرد. همچنین مهدی فخیم‌زاده شخصیت زن یعنی «شیرین عضدی» در فیلم «همسر» را خلق می‌کند و سیروس الوند کاراکتر «زهرا» را در فیلم «یکبار برای همیشه» به وجود می‌آورد‌. در عین حال که نیروهای سنتی علیه شخصیت زن حرف می‌زنند، فیلمسازان ما همان را سعی می‌کنند نگه دارند. همانگونه مهرجویی فیلم بسیار موفق «سارا» را می‌سازد که علیه زندگی و همسر سنتی شورش می‌‌کند. یعنی برای اینکه بتواند از سانسور دوره‌ای که حساسیت روی زن است، بگذرد.

وی با بیان اینکه آقای ضرغامی درست است که از طریق جناح سنتی آمده بود اما افکار خود را دنبال می‌کرد، یادآور شد: اگر ایشان نبود «طعم گیلاس» به کن نمی‌رفت اما اشتباهش هم این بود که خاکبازان را به موقع برنداشت و دیر حبیب‌الله کاسه‌ساز را روی کار آورد. از نظر من مشاورانش در آن دوران به ایشان لطمه زدند. ضرغامی متنی را در توییترش منتشر کرده و گفته است که من اشتباه کردم به «آدم برفی» پروانه نمایش ندادم. حتی رهبر انقلاب «آدم برفی» را دیده و خوشش آمده بود اما شورای پروانه نمایش ارشاد آن را رد کرد‌. زور روشنفکری در سینما دهه 70 ایران بالاست.

وی افزود: داریوش مهرجویی فیلم «لیلا» و مسعود کیمیایی نیز اثری را خلق می‌کند. در دوره دوم آیت الله هاشمی رفسنجانی جامعه تغییر کرد و سینما با رشد طبقه متوسط به سمت اصلاحات دوره دوم هاشمی‌ رفسنجانی حرکت کرد که از دل آن موارد متعددی بیرون می‌آید.

قادری تاکید کرد: به نظر می‌رسد جامعه و سینمای ایران در نیمه اول دهه 70 عرفی‌تر و زمینی‌تر است و همچنین شهری‌تر و مدرن‌تر.

جیرانی تصریح کرد: روشنفکری دینی نیز تغییر می‌کند. آقای درویش «کیمیا» و «سرزمین خورشید» را می‌سازد که قهرمان «کیمیا» هم زن است. بهروز افخمی در سال 69 با فیلم «عروس» زیبایی را به سینما می‌آورد که خوشبختانه مرتضی آوینی از «عروس» حمایت می‌کند.

صدرعاملی در پایان سخنان خود عنوان کرد: بزرگترین عارضه آقای خاکبازان این بود که رفتاری سرخود، توهین‌آمیز و تحقیرآمیز داشت. این رفتارش هم ربطی به معاونت نداشت و از کاراکترش شکل می‌گرفت‌. من در نیمه اول دهه 70 کاری نساختم اما در نیمه دوم دهه 70 فیلم‌های «قربانی» و «سمفونی تهران» را کار کردم. سینمای کودک و نوجوان هم در آن دوره شکل گرفت و سینمای ایران جهانی شد. باید یادآور شد که دورهمی واقعی سینماگران با آقای ضرغامی آغاز شد.

صدرعاملی گفت: محسن مخملباف در روزنامه اطلاعات درباره رهایی مقاله‌ای با عنوان «ترکه بر تن خیس» نوشت و در آن حکم اعدام من را داد! چراکه فیلم ضدجنگ بود. آن‌ها معتقد بودند که من با ساخت این فیلم ترکه بر تن خانواده شهدا زده‌ام.

این فیلمساز تصریح کرد: این گروه از افراد تندرو که در آن دوره قدرت گرفته بودند، در واقع قصدشان نجات سینمای ایران بود، منتهی راهش را بلد نبودند. بعد از آن «گل‌های داوودی» را ساختم که در اولین جشنواره فیلم فجر به عوامل اصلی‌اش جز من جایزه دادند! من از همانجا مغضوب آقایان انوار و بهشتی شدم. دوباره محسن مخملباف در مجله سروش درباره من نوشت که من دختر‌بازی را در سینما رواج داده‌ام.

این کارگردان گفت: در همان روزها من پرونده‌‌ای را پیدا کردم که درباره یک نامادری زیبایی بود که پسر دوازده ساله همسرش را به قتل رسانده است و حکم اعدامش هم صادر شده بود. بنا به علاقه خبرنگاری که داشتم، پرونده را پیگیری کردم و سرانجام با ارسال یک فیلم به قوه قضائیه، تبرئه نامادری را بگیریم. من با «هوشنگ اسدی» نسخه فیلمنامه این پرونده را بازنویسی کردم که پروانه ساخت هم گرفت. تصمیم داشتم فیلمش را بسازم که آقایان خاکبازان به من اجازه کار نداد. این مجوز ندادن‌ها و ممنوعیت‌ها روی کم کیفیت‌ شدن دیگر آثارم به شدت تاثیر گذاشت. البته آقای انوار پای فیلم رهایی ایستاد و به من کمک کرد.  

صدرعاملی ادامه داد: در همان روزها ایرج قادری در حالی که بعد از 12 سال اجازه کار گرفته بود؛ به دفتر من آمد. او بغض کرده بود چراکه به فیلنامه‌‌هایش ‌ جواب رد داده بودند. من فیلمنامه‌ای را که برای پرونده با هوشنگ اسدی کار کرده بودم، به «هدایت فیلم» واگذار کردم که ایرج قادری بتواند فیلم را بسازد که ایشان «می‌خواهم زنده بمانم» را ساخت. البته من نسبت به این کار نکردن‌ها الان حس خوبی دارم چون شش سال وقت داشتم و با تفکر و زمان زیاد بالاخره «دختری با کفش‌های کتانی» را ساختم.

سجاده‌چی نیز درباره دوران آقای ضرغامی بیان کرد: غیر از خوش‌نیتی ضرغامی او خود را سنگر سینماگران ایران می‌دانست. واضح است که سنگر در برابر دشمن خارجی نیست. نفرات قبل از آقای ضرغامی از قدرت فاصله گرفته بودند؛ اما ایشان از همان قدرت استفاده کرد و با اطمینان نظرش را بیان می‌کرد.

مهدی فخیم‌زاده نیز در پایان خاطرنشان کرد: در دوره ریاست ضرغامی من تلویزیون رفته بودم. اما معتقدم سینما راه خودش را می‌رفت که با حذف فیلم فرنگی، بازار سینما در اختیار ما قرار گرفت اما با دخالت‌های صورت گرفته اجازه رشد روند طبیعی آن را ندادند.

شب دوم از سلسله نشست‌های تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت» امشب 14 آبان ماه از ساعت 16:30 با نمایش مستندی به همین نام محصول مرکز مستند سوره و انجمن سینمای دفاع مقدس به کارگردانی شهرام میراب اقدم و سپس از ساعت 18 با حضور فریدون جیرانی، ناصر شفق، محمود اربابی، الوالحسن داوودی و سجاد نوروزی ادامه می‌یابد.

 



گزارش اولین کارگاه انتقال تجربه بسته انیمیشن «رویاهای رنگی»

اولین کارگاه انتقال تجربه با کارگردانان مجموعه پویانمایی‌های کوتاه هنری «رویاهای رنگی» صبح شنبه، 13 آبان در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.

اولین کارگاه انتقال تجربه با حضور اهورا شهبازی، کارگردان انیمیشن کوتاه «کلاغ» و امیر مهران، کارگردان انیمیشن کوتاه «شهر خاموش» از کارگردانان اولین بسته انیمیشن کوتاه اکران شده در گروه سینمایی هنر و تجربه صبح شنبه، 13 آبان در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.

مهران در ابتدای این نشست ضمن تشکر از حضور مهران کاشانی، فیلمنامه‌نویس سینما در این نمایش و نشست گفت: این فرصتی که برای انیمیشن کوتاه فراهم شده است که پیش از این امکان تماشای آن‌ها فقط در جشنواره‌های فیلم و انیمیشن وجود داشت، بسیار غنیمت است. امیدوارم که با حمایت شما و تمام علاقه‌مندان سینما این جریان ادامه پیدا کند.

شهبازی درباره اکران شدن انیمیشن «کلاغ» گفت: تا پیش از این بسیاری از دوستان و همکاران من می‌گفتند که روی گوشی موبایل فیلمت را به ما نشان بده و من همیشه می‌گفتم که اگر می‌خواستم کاری برای موبایل بسازم، چهارسال زمان صرف ساخت آن نمی‌کردم. فیلمسازان فیلم و انیمیشن کوتاه هم دوست دارند فیلم‌هایشان اکران شود و تماشاگران برای دیدن آثار آن‌ها روی پرده به سالن‌های سینمای بیایند.

او ادامه داد: البته می‌دانم بسیاری از هنرمندان در گذشته بوده‌اند که در دوران خودشان مخاطبان چندانی نداشته‌اند. مثلاً رمان «موبی دیک» اثر هرمان ملویل در سال 1851 در لندن منتشر می‌شود و تا چهل سال بعد، یعنی زمان مرگ ملویل فقط حدود سه هزار جلد از این کتاب به فروش می‌رسد. بعد از مرگ این نویسنده است که کتاب معروف می‌شود و امروز می‌بینیم که در لیست کتاب‌هایی قرار دارد که باید پیش از مرگ بخوانیم.

کارگردان انیمیشن «کلاغ» تاکید کرد: هنرمندی مثل ونگوگ زندگی سختی داشته است، ولی امروز آثار او در همه جای دنیا هست و حتی قیمت کارت پستال آثار او از قیمت آثارش در دوران زندگی‌اش گران‌تر است. بنابراین برای اینکه آثار هنری در دوران خودشان موردتوجه قرار بگیرند، باید فرهنگ‌سازی صورت بگیرد. من برای اتفاقی که در گروه سینمایی هنر و تجربه افتاده است، خوشحال هستم و امیدوارم حوصله به خرج داده شود و در ادامه این اتفاقات بیشتر رقم بخورد.

مهران درباره ساخت انیمیشن «شهر خاموش» گفت: فیلم من قدیمی‌ترین انیمیشن در بین انیمیشن‌های بسته «رویاهای رنگی» است. به خاطر اینکه در زمان نمایشش توانست در جشنواره‌های مختلفی از جمله جشنواره فیلم فجر که سیمرغ بلورین بهترین پویانمایی را گرفت، مورد توجه قرار بگیرد، دوستان هنر و تجربه این انیمیشن را در این بسته قرار دادند.

او ادامه داد: ساخت انیمیشن «شهر خاموش» در سال 1387 شروع شد و ساخت آن یکسال زمان برد. با اینکه این همه مدت از ساخت این کار می‌گذرد، شخصاً هنوز دوستش دارم. به نظرم ایده و تکنیک آن قدیمی نیست، هر چند که ایراداتی قطعاً دارد.

مهران درباره شکل‌گیری ایده این انیمیشن با مفهوم ضدجنگ توضیح داد: شاید برایتان جالب باشد که داستان «شهر خاموش» را من در خواب دیدم و بلافاصله که بیدار شدم، آن را نوشتم. البته برای ساخت آن تغییراتی ایجاد کردم، در خواب دیدم که لک‌لک برای جلوگیری از ریختن بمب بر سر تخم‌هایش، یکی از بمب‌ها را می‌گیرد و به کوه برخورد می‌کند و منفجر می‌شود. اما در این انیمیشن من این پایان را حذف کردم، و به شکل دیگری داستان را به اتمام رساندم که به نظرم بهتر بود.

کارگردان انیمیشن «شهر خاموش» افزود: ساخت این فیلم را در ابتدا کاملاً شخصی ادامه دادم، ولی بعد از مدتی، استادم آقای سعید توکلیان که در آن دوران با مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی در ارتباط بودند از ساخت این فیلم حمایت کردند و توانستم با کمک مرکز آن را بسازم.

شهبازی درباره ساخت انیمیشن «کلاغ» گفت: زمانی که شعر «عقاب» پرویز ناتل خانلری را برای اولین‌بار خواندم، بسیار تحت‌تاثیر آن قرار گرفتم. این قضیه شاید به 20 سال قبل برمی‌گردد. همیشه دوست داشتم براساس این شعر کاری بسازم. بعدها هم طرح اولیه آن را نوشتم و دوستانم براساس آن تصویرسازی انجام دادند.

او ادامه داد: اما به دلیل کارهای سفارشی که انجام می‌دادیم، به مرور زمان در ساخت این انیمیشن وقفه ایجاد شد. نگاه و حس من هم به مرور زمان نسبت به این طرح اولیه و الهام گرفتن از این شعر تغییر می‌کرد. دیگر دوست نداشتم عین به عین آن را اجرا کنم. چون شعر «عقاب»، شعری دیالوگ‌محور بین دو شخصیت عقاب و کلاغ است و این شعر به شکل روایی جلو می‌رود. اما من دوست داشتم کاری بسازم که دیالوگ نداشته باشد و بیشتر تصویری باشد.

شهبازی با اشاره به اینکه حذف دیالوگ‌های شعر «عقاب» چالش‌برانگیزترین بخش ساخت انیمیشن «کلاغ» بوده است، توضیح داد: حتی تصمیم گرفتم این‌بار از نگاه کلاغ به ماجرا نگاه کنم و او شخصیت اول قصه باشد. چون در شعر خانلری، این عقاب است که می‌خواهد بداند راز طول عمر دراز کلاغ چیست و با او وارد صحبت می‌شود. درحالی‌که من دوست داشتم این‌بار کلاغ باشد که بخواهد تحول پیدا کند و به آن اوجی برسد که عقاب می‌تواند در آن جایگاه باشد.

او ادامه داد: داستان این کار را من و همسرم، ویدا شیرازی باهم نوشتیم و کانسپت‌های کار را هم با همدیگر طراحی کردیم. در کل ساخت آن چهارسال طول کشید، البته این مدت زمان پیوسته نبود.

کارگاه‌ انتقال تجربه مهدی خرمیان و عباس جلالی یکتا در روز دوشنبه 15 آبان و کارگاه انتقال تجربه حمید محمدی و فرنوش عابدی در روز چهارشنبه 17 آبان بعد از نمایش بسته پویانمایی‌های کوتاه هنری «رویاهای رنگی» در پردیس سینمایی چارسو برگزار خواهد شد.

مجموعه انیمیشن‌های کوتاه هنری «رؤیاهای رنگی» از روز شنبه 6 آبان هرروز در سینماهای منتخب گروه سینمایی «هنر و تجربه» در تهران و روزهای چهارشنبه هر هفته در سینماهای شهرستان‌ها به نمایش در آمده است.

مجموعه انیمیشن‌های کوتاه هنری شامل فیلم‌های کوتاه «سیم ششم» به کارگردانی بهرام عظیمی، «سوزن‌بان» به کارگردانی مهدی خرمیان، «پسر دریا» به کارگردانی عباس جلالی یکتا، «گذشته» به کارگردانی حمید محمدی، «ملکوت» به کارگردانی فرنوش عابدی، «کلاغ» به کارگردانی اهورا شهبازی، «بالانس» به کارگردانی برزان رستمی، «شهر خاموش» به کارگردانی امیر مهران، «دیوار چهارم» به کارگردانی محبوبه کلایی و «اکتسابات انتسابی» به کارگردانی سمانه شجاعی است.

آثاری که در این مجموعه به نمایش درمی‌آیند در جشنواره‌های مختلف داخلی و خارجی شرکت کرده و جوایز معتبری را کسب کرده‌اند.

هم‌اکنون فیلم‌های گروه سینمایی هنر و تجربه در 23 سالن سینما در تهران و شهرستان‌ها به‌صورت ثابت به نمایش درمی‌آید.

در تهران در سینماهای چارسو، کورش، موزه سینما، نارسیس، پرده طلایی، پرندمال، فرهنگ، باغ کتاب هرروز در دو سانس 16 و 18 و در شهرستان‌ها در سینماهای هویزه، ویلاژتوریست و اطلس مشهد، سوره و ساحل اصفهان، گلستان شیراز، مهر قدس همدان، عصر جدید گرگان، ستاره باران تبریز، بهمن سنندج، مهر ارومیه، تماشاخانه پارس کرمان، آزادی کرمانشاه، بازار شهر قم و هنر و تجربه بابل روزهای چهارشنبه هر هفته در دو سانس 16 و 18 به‌صورت ثابت به نمایش درمی‌آید.

سینمای ایران , انیمیشن ,

پوستر «خاطرات بند باز» در آستانه اکران منتشر شد

پوستر فیلم سینمایی «خاطرات بند باز» به نویسندگی و کارگردانی حامد رجبی و تهیه کنندگی روح الله برادری و سمیرا برادری منتشر شد.

میرسعید مولویان، فرزاد موتمن و معصومه بیگی بازیگران این فیلم سینمایی  هستند.

در خلاصه داستان «خاطرات بند باز»  آمده است: زندگی پدر و پسری با ورود زنی غریبه به خانه‌شان دگرگون می‌شود.
طراح پوستر این فیلم سینمایی علی باقری است.

«پریدن از ارتفاع کم»، نخستین تجربه‌ی حامد رجبی در کارگردانی فیلم بلند بود که موفق به دریافت جایزه‌ی فیپرشی از بخش پانورامای شصت و پنجمین جشنواره‌ی بین المللی فیلم برلین شد.

«خاطرات بند باز» از چهارشنبه 17 آبان در گروه سینمایی هنر و تجربه بر پرده می‌رود.

عوامل این فیلم سینمایی عبارتند از:مدیر فیلمبرداری : امین جعفری، تدوین حمیدرضا برزگر، طراح صحنه : امیرحسین قدسی، موسیقی : بابک میرزاخانی، مدیرتولید : مهدی بدرلو، صداگذاری و میکس : زهره علی اکبری، طراح لباس : مارال جیرانی، طراح گریم : عظیم فراین، صدابردار: وحید رضویان، عکاس: محمد بدرلو، دستیار اول کارگردان: حمیدرضا غفارزاده و دستیار تهیه کننده: عسل یکتایی

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران