زکزاکی از شاخههای درخت تنومند انقلاب حضرت امام خمینی (ره) است
امیر عاملی شاعر میگوید: حضرت امام را باید در گستره تاریخ مشاهده کرد، امامی که هنوز بسیاری از ابعاد او ورق نخوردهاند،. شیخ ابراهیم زکزاکی که امروز بتهای شرک را در آفریقا در هم شکسته یکی از شاخههای همین درخت تنومند انقلاب حضرت امام است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در پی حضور شیخ ابراهیم زکزاکی رهبر شیعیان نیجریه در ایران، مراسم پاسداشتی با حضور جمعی از اهالی ادب حوزه ایران فرهنگی، شامگاه جمعه 21 مهرماه، با مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سید مسعود علوی تبار به میزبانی گروه بین المللی هندیران با نام «امامِ آفریقا» به صورت مجازی برگزار شد.
امیر عاملی شاعر و خوشنویس پیشکسوت در ابتدای این نشست گفت: امام خمینی با انقلاب سال 57 تاریخ را تغییر دادند، انقلابی که باید به حق آن را انقلاب کبیر خواند. اگر انقلاب 57 نبود، امروز صهیونیستها این همه تحقیر نمیشدند و گنبد آهنین و همینه آنان به این شکل فرو نمی ریخت و در هم نمی شکست.
امیر عاملی افزود: حضرت امام را باید در گستره تاریخ مشاهده کرد، امامی که هنوز بسیاری از ابعاد او ورق نخوردهاند،. شیخ ابراهیم زکزاکی که امروز بتهای شرک را با شیعه بودن خودش در آفریقا در هم شکسته یکی از شاخههای همین درخت تنومند انقلاب حضرت امام خمینی (ره) است.
سیدمسعود علوی تبار؛ شاعر نیز در سخنانی گفت: شخصیت و فعالیتهای عظیم ابوشهدا شیخ ابراهیم زکزاکی انعکاس بینظیر انوار مکتب عاشورایی حضرت سیدالشهدا آقا امام حسین علیهالسلام در زاریا، نیجربه، آفریقا و سراسر جهان است. اخلاص، صفای باطن ، ارتباط معنوی و نورانیت حضرت امام خمینی(ره) همانند اکسیری دلهای میلیونها عاشق و دلداده را در سراسر جهان تبدیل به خزائن عشق الهی و حسینی کرد که در این میان شیخ ابراهیم زکزاکی نمونه و مصداق بارز و مشهودی بر این مدعا است. او همان کسی است که یک سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به همراه سی تن از دانشجویان نیجریه به ایران آمد و با مشرف شدن خدمت حضرت امام(ره)، اندیشه و تفکر انقلابی و دینی ایشان را به مردم نیجریه انتقال داد و با عشق امام حسین(ع) سببساز گرایش میلیونها نفر به مذهب شیعه و انقلاب اسلامی در آفریقا شدند. افرادی که دین و هویتشان در سایه انقلاب اسلامی احیای مجدد شد و جایگاه حقیقی خود را باز شناختند.
علوی تبار تصریح کرد: شیخ ابراهیم زکزاکی با عشق حسینی(ع) تشییع و آزادگی را در آفریقا توسعه و گسترش داد و در این راه شاهد به شهادت رسیدن شش نفر از پسران خود به نامهای حُمید، حمید، حمد، احمد، محمود و علی حیدر بود. و خود نیز در این راه بارها زندانی و اذیت و آزارهای فراوانی را متحمل شد و هر بار استوارتر از قبل در مسیر خود گام بر میداشت.
وی گفت: به تعبیر شاعر فقید کشورمان مرحوم استاد ابوالقاسم حسینجانی «کربلا، امکان جغرافیایی خاک است؛ و عاشورا، مکانت تاریخی انسان! آن وقت که نشاط کربلایی دریافته باشید، همان وقت عاشوراست.». شیخ زکزاکی هم به درستی نشاط کربلایی را با تمام وجود دریافت و به تأسی از سرور شهیدان، عاشورایی را برای خویش در این برهه از تاریخ رقم زد. ولایت پذیری و ایمان راسخ شیخ زکزاکی نشان داد که یگانه عامل سرافرازی و پیروزی جهان اسلام در وحدت و پرهیز از تفرقه و اعتصام به ریسمان عشق الهی است.
بخشی از سرودههای شاعران که در ستایش ابراهیم زکزاکی سروده شده است، به شرح ذیل است:
علیرضا قزوه :
(بخشی از یک مثنوی بلند، در عظمت کار شیخ ابراهیم یعقوب زکزاکی)
کنون وقت آن شد که یاد آوریم
ز مردی بزرگ و دلیری عظیم
یکی مرد دلداده اهل هوش
به میخانه عاشقی باده نوش
هم او شیخ یعقوب زکزاکی است
که اسطوره مردی و پاکی است
به نیجریه شد رهبر شیعیان
بود مهتر و سرور شیعیان
بود مسقط الراس او "زاریا"
دیاری که شد عاقبت کربلا
گره زد دلش را به عشق امام
که بر او هزاران درود وسلام
خمینی به پاریس چون شد روان
بیامد به دیدارش آن قهرمان
چو شد انقلاب عظیمی به پا
به ایران زمین آمد آن آشنا
سوی قم روان شد پی کسب نور
خدا یار آن رادمرد غیور
که از سنت کهنه دل کنده بود
خدا را کنون برترین بنده بود
دلش عاشق نور و افلاک بود
چو آبی دل خاکی اش پاک بود
چو او درسگاهش به سیصد رسید
ز دشمن به او ظلم بیحد رسید
یکی جنبش و جوشش تازه کرد
جهادی بزرگ و بیاندازه کرد
همه عاشقان را شد او رهنمون
رسیدند یاران به ده میلیون
به دلخستگان دست امداد داد
به عشاق درس جنون یاد داد
به پا خاست با دوستان روز قدس
همه سوی میدان روان روز قدس
همه دشمنانش هراسان شدند
ز بس دوستانش فراوان شدند
از این سو ببین شیخ آزادمرد
نترسید از زخم روز نبرد
دم از قدس هر کس زند کشتهای ست
ز سرهای بیتن ورا پشتهای ست
گر از اهل بیت آوری یک سخن
شود اهل بیتت همه در کفن
مبادا که بر ما تبرزین زنی
دم از قدس، حرف از فلسطین زنی
نشد زاکزاکی ز حق ناامید
سه فرزند دلبند او شد شهید
خودش زخمی و چشم او غرق خون
ولیکن ز اصلش نگشت او نگون
نترسید از آتش و تیرشان
چهها کرد بغض گلوگیرشان
مسلمانم ایرانی یی خاکیام
من از دستبوسان زکزاکیام
***
عبدالرحیم سعیدیراد:
رو سفیدتر از پیشانی بلند تو نیست
ای شیخ سیه چرده!
که ابراهیم وار
با شش اسماعیل
به کربلای عشق رفتی.
و این تصویر شگفت تویی!
که با عمامهای خونین
در کنار شش قربانی
راست قامت ایستادهای
چون کوهی که آتشفشان به سینه دارد
و آرام
به «روح الله» لبخند میزند.
***
امیر عاملی
شیخ زکزاکی امامی دیگر است
در طریق شیعه گامی دیگر است
مردی از جنس بلوغ بیکران
عشق را معنی و نامی دیگر است
جرعهای توحید دارد در کلام
این شهید زنده جامی دیگر است
پیرو خط اما و رهبری است
عشقبازان را سلامی دیگر است
میدهد بوی وفا، بوی بلال
کربلا را او قیامی دیگر است
***
سیدمسعود علویتبار:
او مرد خدا یگانهای افلاکی است
چون چشمه نور، او سراسر پاکی است
از نام و نشان او اگر میپرسی؟
او زاده شهر زاریا زکزاکی است
تو نفست را نجات از بند دادی
دل خود را به آن دلبند دادی
به حق معنای تسلیم و رضایی
به راه عشق شش فرزند دادی
***
فاطمه نانیزاد:
وقتی که در جان زلالت حبِّ دین باشد
در سینه دشمن شرار بغض و کین باشد
بی یاور و تنها به مولا اقتدا داری
از پرتواَش بر باورت نور یقین باشد
دلخوش به دیدار بهارانی، نداری غم
حتی اگر برگوبرت روی زمین باشد
چندین جوان دادی دلت آرامتر گردید
حاشا اگر از داغشان چین بر جبین باشد
ای همقبیله! با غلام روسپید عشق
فریادهایت پاسخ هل من معین باشد
همواره در دنیا نوای نینوا جاریست
برپا عَلَمهای قیامی راستین باشد
***
محمد علی یوسفی:
خمینی سیرتی ای شیخ خوشنام
شدی با مشی او همراه و همگام
خود تو یک خمینی انقلابی
در آفریقا تو شیخا فتح بابی
مراد مردمان زاریایی
امام عاشقان آبوجایی
تو هستی صاحب نفس زکیه
امام عاشقان در نیجریه
چراغ روشن آن سرزمینی
امام عشقی و عاشق ترینی
تو فریادی، خروشی، انقلابی
تو در روشنگری چون آفتابی
در این غوغای رنگارنگ هستی
خدا، تنها خدا را می پرستی
به قربان بردی اسماعیلها را
تو اجمالی همه تفصیلها را
شهیدان، شاهدان انقلابت
گواه جلوههای عشق نابت
حمید و احمد و محمود و حیدر
حُمید و حمد و فرزندان دیگر
تو سرشاری ز عشق و شور و مستی
تو خود یک کشوری، بل قاره هستی
تو یک تن نیستی، یک ملتی تو
و شاید بیشتر، یک امتی تو
***
سید حکیم بینش:
شاید
در مخوفترین بندیخانههای دنیا
آزادی شکنجه شود
شاید در سلولهای انفرادی اندیشههای تنگ
عدالت را در بند کشند
یا تو را شوک الکتریکی دهند که نگاه پشت عینکت را تعویض کنی
اما صدا را
نمیتوان زندانی کرد
از دیوارهای بتونی میگذرد
اندیشه
زندانی تو نبودی شیخ زکزاکی
زندانی زندانبان تو بود
و آنانی که در دیواری تنگ افکارشان محصورند
دنیا از تو میترسند
همانگونه که از حسن نصرالله
از حزب الله
از حماس
راستی گنبد آهنین
این روزها بازیچۀ
بچههای مقاومت شده
پیشانی و بازوی آنان بوسیدنی است
انتهای پیام/