"حج" دوره کاملی از سیر عبودیت و بندگی خدا
حج یک دوره کاملی از سیر عبودیت و بندگی خدا و به اصطلاح یک سیر وسلوک معنوی است که بنده از موطن خود تا قرب الهی را می پیماید.
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم، این روزها و تا فرا رسیدن ماه ذیالحجة هر روز با شنیدن عزیمت گروهی از هموطنان به سرزمین وحی برای انجام اعمال حج تمتع، بیش از پیش ذهنها واندیشهها حول مفهوم حج میگردد و انسان احساس نیاز میکند نسبت به این مناسک روحانی بیشتر آگاهی داشته باشد.
جریان حج، کعبه، طواف، سعی، رفتن به عرفات، مشعر، و منا مسیری است که حضرت جبرئیل (علیه السلام) این رسولامین الهی به حضرت آدم (علیه السلام) و در دل خودش اسرارزیادی دارد.
آغاز اعمال حج با اسراری که در مورد خلقت انسان است پیچیده شده است. این همان پیوستگی اسرار حج با خلقت انسان است. جبرئیل مناسک را به حضرت آدم (علیه السلام) آموخت وایشان تمامی مناسک را یک بار تکرار کرد.
چگونگی آن را صادق آل محمد (علیه السلام) در حدیثی چنین فرمودند: «... چون زمانی فرا رسید که خدا میخواست توبه آدم را بپذیرد جبرئیل را نزد او فرستاد. جبرئیل گفت: سلام برتو، ای آدم که بر آزمایش و آزمون خود صبرکردی و از خطای خود توبه کردی. همانا خدای سبحان مرا به سوی تو فرستاد، تا اعمال و عباداتی را که خدا میخواهد به سبب آنها توبه تو را بپذیرد، به تو بیاموزم. پس جبرئیل دست آدم را گرفت و او را به محل کعبه آورد. ابری از آسمان فرود آمد و برمکان کعبه سایه انداخت.
جبریل گفت: با پایت آنجا را که ابر سایه افکنده علامت بگذار، که آن قبله تو و آخرین فرد از فرزندان توست. آدم با پای خود آن جا را که ابرسایه افکنده بود، علامت گذاشت. سپس اورا به منی برد و مسجد منی را نشان داد، پس با پایش علامت گذاشت و نقشه مسجد الحرام را کشید و امتداد داد، پس از آن که جای کعبه را علامت نهاد. سپس او را از منی به عرفات برد و او را بر معرف ( محل اعتراف درعرفه ) اقامت داد.
پس جبرئیل گفت: چون خورشید غروب کرد، هفت بار به گناه خویش اقرارکن و هفت ازخداوند بخواه که بیامرزد و توبه تو را بپذیرد. آدم چنان کرد و از این رو آن جا معرف ( عرفه) نام نهاده شد، زیرا آن جا آدم به گناه خود اعتراف کرد و برای فرزندان او سنت شد که به گناهانشان اعتراف کنند، آنگونه که آدم اعتراف کرد و توبه بطلبد، آ نگونه که آدم طلبید.
سپس جبرئیل به او فرمان داد تا ازعرفات کوچ کرد و برکوههای هفتگانه گذشت، به او دستو داد که نزد هرکوه چهار بار تکبیر بگوید و آدم چنان کرد، تا آنکه به مشعر رسید. چون به مشعر رسید یک سوم شب گذشته بود. پس نماز مغرب و عشاء را آن شب و در آن جا با هم خواند.
سپس او را دستور داد تا در بطحاء ( وادی مشعر) به رو درأفتد. او هم به رو افتاد تا آنکه سپیده دمید، به او دستورداد برکوه، کوه جمع ( مشعر) بالا رود و دستور داد چون خورشید بر آمد، هفت بار به گناهش اعتراف کند و هفت بار ازخداوند توبه و آمرزش بخواهد، وآدم جنان کرد همانگونه که جبرئیل او را فرمان داد، وهمانا آن را دو بار اعتراف قرارداد تا درفرزندانش سنت باشد. پس هرکه از آنان، عرفات را درک نکرد و مشعر را درک کرد، حج خود را (تا منی ) کامل ساخته است. سپس از مشعر به منی کوچ کرد و نیمروز به منی رسید به او دستور داد در مسجد منی دو رکعت نماز بخواند.
سپس دستور داد، برای خدا قربانی کند تا از او بپذیرد و بداند که خداوند توبه اورا پذیرفته است و قربانی کردن در فرزندان او سنت باشد. آدم قربانی کرد و خدا از او پذیرفت، پس آتشی از آسمان فرستاد و قربانی آدم را پذیرفت. جبرئیل به او گفت:ای آدم، خداوند به تو نیکی کرد، چرا که مناسکی را که به سبب آنها توبه تو را میپذیرفت، به تو آموخت. 1»
اما چرا نام این حج را با آنکه حضرت آدم (علیه السلام) اول بار انجام داد به عنوان حج ابراهیمی نامگذاری شده است.
علامه طباطبائی (رحمه الله) در تعبیر زیبایی میفرمایند:
وقتی که سرگذشت ابراهیم (علیه السلام)، آنچنان که در قرآن بیان شده را، به دقت مطالعه کنیم، مییابیم که این جریان یک دوره کاملی از سیر عبودیت و بندگی خدا و به اصطلاح یک سیر وسلوک معنوی است که بنده از موطن خود تا قرب الهی را میپیماید و با پشت سر انداختن زخارف دنیا و لذائذ و آرزوهای مادی و جاه و مقام و خلاصی از وسوسههای شیطانی به مقام قرب الهی دست مییابد.
این وقایع و اعمال و مناسک حج گرچه به ظاهر از هم جدا هستند اما مطالعه دقیق آن نشانگر دقایق آداب سیر طلب و حضور مراسم حب و عشق و اخلاص و بالاخره بیرون آمدن از مقامات دانیه و پیوستن ته مقامات عالیه است که هر چه بیشتر در آن وقت شود حقائق تازهتر و نکات لطیفتر عاید انسان میگردد.
از این رو خداوند متعال هم برای فراهم شدن این یر بندگی و رسیدن به مقام قرب و حضور الهی و زیارت کعبه حقیقی، به حضرت ابراهیم خلیل الرحمن و اسماعیل ذبیح الله (علیهما السلام) ماموریت دادند که حریم خانهاش را از ه چیزی که مانع این سیر و سلوک معنوی باشد، پاکسازی نمایند. تا زائران الهی در خانهاش صرفاً به او بیندیشند و دور او طواف نمایند و از ظلمت ماسوی الله رهائی یابند تا بتوانند در خانه عشق همان او شوند و آماده ملاقات با یگانه معبود علم هستی شوند.
و در تعبیر عارف واصل آیت الله ملکی تبریزی (رحمه الله) این چنین آمده است:
حج، دارویی الهی و مرکب از اجزاء بسیار نافعی برای بیماریهای دل است. بیماریهایی که قلب را از عالم نور باز میدارد. مثلاً خرج کردن در حج بیماری بخل را معالجه نموده و تواضع و خواری در اعمال حج و طواف و نماز مرض تکبر را معالجه میکنند، بخصوص اعمالی که فلسفه آن را نمیدانیم، مانند هروله یا تحمل سختیهای اعمال آن که تنبلی را معالجه میکند. و سایر اعمال آن... بنابراین حج و سایر عبادات باید آن طور انجام شود که خدا میخواهد و تنها زمانی به این امر رسیده و از نتیجه عبادت برخوردار میشویم که هدف از آن عبادت را بدانیم و اگر کسی حج را همانگونه که در این روایت آمده بود انجام داده و به تک تک اعمال و نیتهایی که در آن آمده بود عمل کند، میتوان گفت: آنگونه حج را بجا آورده است که خدا میخواهد.
کلام بزرگان ما این گونه نشان میدهد که خروج از طبیعت و عالم ماده به سوی عالم ماوراطبیعت و پیوستن به توحید، در حج ابراهیمی شکل میگیرد. این مسیری است که حضرت ابراهیم (علیه السلام) به نحو کامل آن را رفته است و خدای متعال به ابراهیم (علیه السلام) امر فرمود: این طریق را در میان خلق ندا بده تا آنان نیز این طریق را بپیمایند تا به مقام قرب ما نزدیک شوند. بنابراین این حج، حج ابراهیمی نامگذاری شد.
امام باقر (علیه السلام): چون خداوند- جلّ جلاله- به ابراهیم (علیه السلام)فرمان داد که میان مردم ندای حج سر دهد، او بر «مقام»ایستاد و بالای آن رفت، تا این که رو به روی کوه ابو قُبَیس قرار گرفت. پس در میان مردم، به حج ندا داد و به گوش همه آنان که تا برپاییِ قیامت، در صلب مردان و رحم زنان هستند، رساند.
المستدرک علی الصحیحین- به نقل از ابن عبّاس-: چون ابراهیم (علیه السلام) کعبه را بنا کرد، خداوند به او وحی کرد که: «مردم را به حج، ندا بده».
ابراهیم (علیه السلام) گفت: آگاه باشید! پروردگارتان خانهای برگزیده و شما را فرمان داده است که آن را زیارت کنید.
پس، هر چیزی که ندای او را شنید، از سنگ و تپّه و خاک، پاسخ داد: لَبَّیکَ اللَّهُمَّ لَبَّیک.
منبع: مهر
انتهای پیام/