نشست «معادلات ژئوپولیتیک قفقاز» ـ۵ |کولایی: ایران در برابر تحرکات اسرائیل در قفقاز باید موازنهسازی کند
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران معتقد است جمهوری اسلامی ایران در برابر تحرکات اسرائیل در منطقه قفقاز باید موازنهسازی کند و رویگردی را برگزیند که برای کشورهای منطقه هم فرصتهای چانهزنی و بازی متوازن را بههمراه داشته باشد.
به گزارش خبرنگار حوزه بینالملل خبرگزاری تسنیم، منطقه قفقاز در سال 2020 شاهد جنگی بود که شاید در ابتدا کسی تصورش را هم نداشت که این جنگ چه پیامدهایی میتواند داشته باشد، جنگ موسوم به قرهباغ که در ظاهر بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان رخ داد اما در واقع بازیگران منطقهای و فرامنطقهای بسیاری را با خود همراه کرد، جنگی که اگرچه دور اول آن 44 روز بهطول انجامید و منتهی به الحاق بخشی از قرهباغ به جمهوری آذربایجان شد اما پیشرویهای خزنده آن تا امروز ادامه داشته و سر از استان سیونیک درآورده است. جمهوری آذربایجان امروز ادعاهای جدیدی مطرح کرده است که علاوه بر استان سیونیک، کریدور لاچین و زنگزور را نیز دربردارد، یعنی نقاطی که در صورت جابهجایی مرزی، منافع جمهوری اسلامی ایران را در منطقه قفقاز دستخوش تغییرات اساسی خواهد کرد.
در همین راستا سمینار تخصصی "معادلات ژئوپولیتیک قفقاز، نقشآفرینان منطقهای و فرامنطقهای" چندی پیش در محل انجمن اجتماعی ارمنیان تهران برگزار شد. نشست مذکور که بیش از 7 ساعت بهطول انجامید شامل 15 سخنرانی همراه با تبادل نظرات بین اساتید و پژوهشگران حوزه قفقاز و برخی فعالان سیاسی از جمله سفرا و چند تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی بود همچنین آنا گریگوریان نماینده اپوزیسیون در مجلس ارمنستان گزارش میدانی و کاملی از تحرکات فعلی جمهوری آذربایجان در ارمنستان در این جلسه ارائه کرد.
این سمینار در قالب یک افتتاحیه و سه نشست برگزار شد که اهمیت تاریخی استان سیونیک و منطقه قرهباغ در قفقاز، تهدیدات امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در مرزهای شمال غربی و تهدیدات امنیتی ارمنستان و همچنین اهمیت روابط ایران و ارمنستان تحت گفتمان دو ملت و یک تمدن، رئوس اصلی مباحث طرحشده در این سمینار را شامل میشدند.
الهه کولایی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با مرور بخشهایی از تاریخچه منطقه قفقاز در دوران اتحاد شوروی و پس از فروپاشی آن گفت: از سال 1991 با تغییر نگاه حاکم بر مسکو این منطقه و مناطق گستردۀ دیگری که اجزاء اتحاد شوروی بودند وارد فاز جدیدی شدند که اثرات آن نهفقط ژئوپولیتیک منطقه بلکه ژئوپولیتیک جهان را تحت تأثیر قرار داد، در واقع نگاه مسکو به این منطقه و دیگر مناطق پیرامونی فدراسیون روسیه، تحولی را شکل داد که خیلی سریع با واقعیتهای ژئوپولیتیکی در برخورد قرار گرفت و آن نگاه بسیار خوشبینانه نسبت به غرب و روابط با آن، جای خودش را به تقابلها و رویاروییهای ژئوپولیتیکی داد، بنابراین این فاکتور، بهعنوان فاکتوری بسیار تعیینکننده همچنان در این منطقه باقی ماند.
کولایی در تشریح نقش عوامل فرامنطقهای در تحولات این منطقه خاطرنشان کرد: منطقه مورد مناقشه کنونی در جنوب کوههای قفقاز واقع شده و درطول تاریخ، عرصۀ رقابت قدرتها بوده است. قدرتهای منطقهای و جهانی در دورههای قدیم و جدید بازیگران تاثیرگذاری بر این منطقه بودهاند و کسانی که بر روی این منطقه مطالعه و پژوهش میکنند به خوبی از مصداقهای آن آگاهند.
رئیس مرکز مطالعات اوراسیا با اشاره به فاکتور روسیه در جنگ قراباغ به عنوان یک قدرت منطقهای ادامه داد: از زمان شکلگیری تا گسترش و متوقف شدن این جنگ در سالهای گذشته و سپس جنگ 2020 و پیامدهای آن این فاکتور نشان داده که به شدت بر نوع تحولات تاثیرگذار بوده است. به عبارتی رویکرد روسیه و نقش روسیه در این جنگ و حتی سکوت روسیه در برابر اقدام جمهوری آذربایجان و وقوع تحولات بعدی و اثری که بر معادلات قدرت در این منطقه گذاشته، نقش بسزایی داشته است.
وی ادامه داد: از دیگر موضوعاتی که باید به آن توجه داشت، درک ساز و کارهای حاکم بر روابط بین الملل و روابط منطقهای، برآورد واقعی داشتن از ملاحظات قدرت در منطقه، نقش هر یک از بازیگران در منطقۀ مفروض است که ما اینجا منطقۀ قفقاز جنوبی را مورد بحث قرار میدهیم. بحث بسیار مهمی که در روابط بینالملل بر آن بسیار تاکید میشود این است که بازیگران چه برداشتی از این محیط دارند؟ نقش دیگران را چگونه ارزیابی میکنند و چطور سعی میکنند بین عوامل مختلف موازنهای ایجاد کنند؟
کولایی با بیان اینکه ایجاد موازنه در سطح بینالمللی یا در سطح منطقهای یکی از بحثهای بسیار مهم است و در این منطقه ما شاهد تغییراتی در این موازنه هستیم، خاطرنشان کرد: آثار تغییر در این موازنه را در میدان، در صحنۀ عمل و در محیط عملیاتی منطقه میبینیم و چه در جمهوری آذربایجان چه در ارمنستان و حتی در گرجستان ما این تغییر رویکردها را در هر یک از این جمهوریها میتوانیم شاهد باشیم. کما اینکه در دیگر جمهوریها این فرازو نشیبها وجود داشته است. حال چه در آسیای مرکزی و چه در حوزۀ دریای سیاه، همۀ کشورها کمابیش کشورهایی که از فروپاشی اتحاد شوروی به عنوان کشورهای مستقل شکل گرفتند این تغییرها را تجربه کردند. تغییر نسبت به موقعیت خودشان و تغییر نسبت به تعریف جایگاه خودشان و نسبت خودشان با دیگر بازیگران به ویژه در این منطقه. تلاش روسیه برای ایفای نقش مستقل؛ در درک نسبت به این منطقه و این محیط و این موازنۀ قدرت تاثیرگذار است.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران گفت: در کشور ما نیز مسئله امنیت و صلح و ثبات در قفقاز از همان جنگ اول قره باغ بسیار مورد تاکید بود چرا که جمهوری اسلامی به دنبال ایجاد فضایی مناسب برای تغییر منافع خود بر اساس رویکرد گسترش ارتباطات در سطح منطقه، ایجاد تعامل منطقهای و در واقع تاکید بر منفعت بازیگرانی است که در سطح داخلی منطقه حضور دارند و همواره در تلاش برای ایجاد نوعی موازنه بین این دو بازیگر بر اساس حقوق بین الملل، حفظ سرزمینها و مرزهای بین المللی بوده است تا مانع هر نوع تغییری باشد که به عنوان سیاست در قبال منطقه دنبال شده است.
کولایی با اشاره به اینکه رویکرد ایران در منطقه با نقشآفرینی بازیگران مختلفی مواجه بوده است، ادامه داد: این نقشآفرینی اعم از بازیگرانی است که در سطح منطقه مانند ترکیه اهداف خودشان را دنبال کردند و یا بازیگرانی که مانند روسیه در پی احیای نفوذ منطقهای خودشان تلاش کردند. از پیامدهای جنگ 2020 میتوان هم حضور روسیه در این منطقه با عنوان نیروهای حافظ صلح و پاسدار صلح را مشاهده کرد که به هر حال در مرزهای شمالی کشور ما به نوعی ظاهر شدند و در حال حاضر هم روسیه به سکوت توام با رضایت خود در برابر اقدام نظامی جمهوری آذربایجان ادامه میدهد تا زمانی که مجدد در مسکو نسبت به این مسئله تصمیمی گرفته شود که درباره آن عملی نشان داده شود.
مدیر گروه مطالعات اوراسیا گفت: نقش عملیاتی روسیه در آن توافق صلح، پیامدهایی دارد که جنبههای مثبت و منفی آن برای جمهوری اسلامی ایران باید شناسایی و از هم جدا شود. پس از مباحثی که به دنبال جنگ قره باغ پیش آمد، آمریکاییها هم مسأله معاوضه ارضی را مطرح کردند که ظاهرا به نتیجهای نرسید. اما امروز بعد از جنگ 2020 شاهد تحقق پیدا کردن این ایده هستیم که گویا قرار است نوعی معاوضه و مبادلۀ ارضی بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان شکل بگیرد. اما جمهوری اسلامی ایران نمیتواند نسبت به این موضوع بیتفاوت باشد. زیرا روابط با ارمنستان در طول سالهای گذشته برای ایران از اهمیت بالایی برخوردار بوده و این روابط گسترش پیدا کرده و تثبیت شده است به طوریکه روابط ایران و ارمنستان جزءِ معدود روابطی میباشد که به شکل پایدار با کمترین تنش در طول سالهای گذشته، الگویی از روابط سازنده را به نمایش گذاشته است.
کولایی در بازخوانی سناریوهای حاصل از پیامدهای جنگ 2020 خاطرنشان کرد:از جمله سناریوهایی که به دنبال جنگ 2020 پیگیری میشود کوتاه کردن دست ایران و بستن مسیر دسترسی ایران به منافعش است. تغییر در ژئوپلیتیک منطقه و تلاشی که ما در تمام سه دهۀ پس از فروپاشی اتحاد شوروی شاهد آن بودهایم این است که ایران از دسترسی به مزایا و منافع ژئوپلیتیک خود به اشکال گوناگون محروم شود و گاهی این مسائل اعلام شده و گاهی هم اعلام نشده است. ولی این رویکرد همیشه از سوی دولت ایالات متحده امریکا هم در بعضی مقاطع حالا با همراهی اروپا و در برخی مقاطع بدون همراهی اروپا تداوم پیدا کرده است که به هر حال این دغدغه بسیار مهمی در این منطقه است که ایران از این دسترسیهای طبیعی ژئوپلیتیکی خود به منطقه محروم نشود.
وی با بیان اینکه در کریدور میانی (یا راه گذر، دالان و یا راهرو که هر کدام بار معنایی خاص با پیامدهای مشخص در روابط خارجی به همراه دارد) و کریدور لاچین و زنگزور تلاش میشود که اتفاقات کاملا پایاپای و متقابل شکل بگیرد، ادامه داد: مباحثی که امروز در مورد کنترل جمهوری آذربایجان و یا کنترل ارمنستان بر این دو کریدور مطرح میشود در واقع میراث اتحاد شوروی در نظام دولت سازی قومی در این منطقه بوده که همچنان ابزاری در اختیار مسکو میباشد؛ برای اینکه بتواند در این منطقه نفوذ خودش را احیا کند. طبیعتا این موضوعات برای جمهوری اسلامی نیز بسیار حائز اهمیت است. چون با منافع ملی و منافع امنیتی و ملاحظات ژئوپلیتیکی ایران ارتباط مستقیم پیدا میکند. به طور طبیعی این دغدغهای است که هم در سطح اجتماعی و در جامعه مدنی و هم در سطح سیاسی به عنوان یک دغدغه جدی مورد توجه قرار میگیرد که این پروژه محروم سازی ایران از منافع خودش در منطقه در مسیری پایدار در تمام سه دهۀ پس از فروپاشی اتحاد شوروی چه در دریای خزر و چه در منطقه قفقاز تداوم پیدا کرده است.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران گفت: البته متناسب با سازوکارهای بازی قدرت در نظام بینالملل و به هر حال روابطی که بین روسیه، امریکا و اروپا به ویژه تحت تأثیر جنگ اوکراین شکل گرفته، این معادلات به گونهای ما را به دوران جنگ سرد بازمیگرداند که در آن دوران، بسیاری از رقابتهای منطقهای و فرا منطقهای در سطح درگیریهای منطقهای حل و فصل میشد. اگر بخواهد این الگو مجددا مورد استفاده قرار گیرد به طور طبیعی در ایران نگرانیهای جدی را با خودش به همراه خواهد آورد. از این رو در ازای هر اتفاق احتمالی سناریوهای مختلفی دربارهی واکنشهای ایران به این موارد مطرح میشود که میتوان آنها را مورد بررسی قرار داد. تلاش جمهوری اسلامی در طول سه دهۀ گذشته در مورد جنگ قرهباغ در واقع تلاشی مبتنی بر تاکید بر روابط بین المللی مرزها و در واقع یکپارچگی سرزمین بوده که این مسئله مورد تاکید قرار گرفته است.
مدیر برنامه مطالعات اوراسیا در تشریح معادلات جدیدی که بعد از جنگ 2020 در منطقه شکل گرفته، خاطرنشان کرد: تشکیل محور جمهوری آذربایجان - ترکیه - اسرائیل، با توجه به مسائلی که بین جمهوری اسلامی ایران با اسرائیل در جریان است، معادلات جدیدی را رقم میزند. همچنین سیاستهایی که ترکیه در سالهای پس از فروپاشی شوروی به ویژه در دو دهه اخیر در دوران حاکمیت حزب عدالت و توسعه دنبال کرده است و استفاده ترکیه از فرصتها و فضاهایی که سیاست چین و طرح چین برای یک کمربند و یک راه با خود به همراه آورده است نقشی تعیین کننده در معادلات منطقه دارد.
کولایی در ادامه تشریح معادلات جدید در منطقه، تلاش برای محروم کردن ایران از فرصتهای طبیعی ژئوپلیتیکی خود در این محور که در دورهای همراه با نقش مسلط و برجسته و آشکار ایالات متحده امریکا همراه بود و در دورههای بعدی و پس از فروپاشی اتحاد شوروی یا نقش آفرینی بازیگران منطقهای مانند ترکیه و بعد هم اسرائیل جایگزین شد، گفت: همه این تحرکات و آثار آن در ابعاد مختلف جنگ 2020 قابل مشاهده است و بخصوص در مورد همکاریهای نظامی و تسلیحاتی و کمکهایی که نقش بسیار تعیین کننده در پیروزی جمهوری آذربایجان داشته است، برجسته شده است.
به گفته عضو هیأت علمی دانشگاه تهران اما میتوان این همکاریهای سیاسی و معادلات جدید که در منطقه شکل گرفته را به سمت محیط بین المللی برد و در روابط روسیه با امریکا و اروپا و ارتباط آن با جنگ اوکراین هم مورد بررسی قرار داد. چرا که در بازیهایی که بین این بازیگران بزرگ در سطح جامعه جهانی وجود دارد این باور راسخ وجود دارد که پیامدهای این رقابتها در سطح بینالمللی یا در مناطق دیگر به مناطق پیرامونی هم مانند منطقه مورد نظر ما در قفقاز جنوبی انتقال پیدا خواهد کرد.
کولایی با بیان اینکه ما نمیتوانیم این وقایع را از هم جدا برآورد کنیم و ایجاد این نوع موازنه سازیها برای ایران در سطح منطقه بسیار اهمیت دارد، گفت: تاکید بر روابط ایران با جمهوری ارمنستان و تقویت این روابط با روسیه بخصوص با توجه به حوادث 2018 در ارمنستان و تغییرهایی که باز هم از منظر موازنهسازی در سیاست خارجی و داخلی ارمنستان شکل میگیرد بطور طبیعی میتواند دغدغههایی را برای تهران مطرح کند. بویژه در ارتباط با ترکیه و اسرائیل و تلاشهایی که آنها و جمهوری آذربایجان برای تقویت توافقی با هدف منزوی کردن ایران و کوتاه کردن دست ایران از منافع طبیعی و قانونی خود داشتهاند. منافعی که متناسب با حقوق بین الملل است و ایران میتواند و باید در منطقه داشته باشد و دنبال کند.
مدیر برنامه مطالعات اوراسیا ادامه داد: این موارد دغدغههای جدیای هستند که نباید در تهران مورد غفلت قرار بگیرد. مباحثی هستند که هم در محافل آکادمیک و هم دانشگاهی مورد توجه قرار میگیرد و درمورد آنها بحث میشود. سیاستهای پان ترکی دولت باکو و ترکیه و سوءاستفادههایی که از این فضا به دنبال جنگ داشت و نیز توافقی که با کمک جامعه جهانی و روسیه در این منطقه شکل گرفته و سمت و سوی قابل تصور آن برای ایروان طبیعتا نگرانیهایی را به همراه دارد که در تهران بسیار با اهمیت است. زیرا روابط دو کشور ایران و ارمنستان جزءِ معدود روابطی است که در طول سالهای پس از فروپاشی اتحاد شوروی در این منطقه به نسبت با ثبات و پایدار تداوم پیدا کرده و برای دو کشورمهم بوده است.
کولایی معتقد است این وقایع میتواند بدون اینکه به یک بازی برد و باخت و یا حاصل جمع صفر برای ایران تبدیل شود، به نحوی پی گرفته شود که نظام موازنه قوا برقرار باقی بماند اما در این رابطه ورود ترکیه به منطقه با تاکید بر کریدور میانی و کوتاه کردن دست ایران از منطقه و ضربه وارد کردن به نفوذ و حضور طبیعی ایران در منطقه نیاز به ارزیابیهای دقیق برای تعریف سیاست خارجی فعالانه در این باره است. رویکرد ایران میتواند به گونهای باشد که برای کشورهای منطقه هم فرصتهای چانه زنی و بازی متوازن را به همراه داشته باشد.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران به نقش تنشآفرین اسرائیل در منطقه اشاره کرد و گفت: از طرف دیگر نقش، حضور و تاثیر فاکتور اسرائیل برای جمهوری اسلامی ایران غیر قابل چشم پوشی است و از جمله عواملی است که فراتر از مسائل منطقه اثر گذار است. خواه ناخواه مسالهی قفقاز با مسئلهی اوکراین و روابط اسرائیل با روسیه نیز ارتباط پیدا میکند و روابط ایران در منطقه برای دستیابی به منافعش به طور طبیعی تحت تاثیر موازنهسازیهایی قرار میگیرد که خارج از منطقه شکل میگیرد و آثار آن به منطقه انتقال پیدا میکند. بخشی از این آثار به خود تحولات منطقه ارتباط پیدا میکند از جمله آنچه که در سال 2018 تحت عنوان انقلاب رنگی و یا تحول سیاسی بر سیاست دولت ارمنستان تاثیر گذار بود و جامعه ارمنستان را به نوعی موازنه سازی میان روسیه و غرب سوق داد و در چارچوب روابط روسیه با امریکا و اروپا بسیار قابل توجه است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: هیچ دولتی در منطقه نمیتواند از این سیاست چشم پوشی کند که در بین قدرتهای بزرگی که در منطقه تاثیر گذارند به ایجاد موازنه بپردازد، برای اینکه بتواند منافع خودش را بهتر تامین کند. تجربه نشان داده که کشورهایی که به این موازنهسازیها روی میآورند و توجه میکنند در واقع راههای بیشتری را پیش پای خودشان باز میکنند. این سیاستی است که درجمهوری اسلامی هم طرفداران بسیاری دارد هرچند در سطح سیاست عملی و اجرایی ممکن است که خیلی فرصت بروز پیدا نکند ولی به هر حال در تهران بخصوص در محافل آکادمیک و دانشگاهی توجه به ضرورت موازنهسازی همواره مطرح بوده است. نظریههای روابط بین الملل تاکید دارند بر اینکه آنچه که در محیط بین المللی میتواند به تامین منافع کشورها کمک کند در واقع توجه به این موضوع و این رویکرد است که باید در مورد هر یک از بازیگران منطقه مورد توجه قرار گیرد. تاثیر آن را هم در مورد جمهوری آذربایجان بخصوص در محور روابطی که با ترکیه و اسرائیل ایجاد کرده است همزمان در تنظیم روابط خودش با روسیه بخصوص بعد از حوادث 2014 و پیوسته سازی کریمه بخوبی مشاهده میکنیم و به نظر میرسد ما هم در آسیای مرکزی و هم در قفقاز توجه به این ضرورت را در دورههای مختلف شاهد بودهایم.کشورهایی هم هستند که این موضوع را انکار میکنند و از آن روی برمیگردانند ولی تجربه نشان داده است آنهایی که به این رویکرد به این سیاست توجه میکنند گامهای موثرتری را در تامین منافع خودشان برمیدارند.
انتهای پیام/