رمان اتاق شیشهای نقد شد/ با نویسندهای مشاهدهگر مواجهیم
اگر بخواهیم حالت یا حسی را توصیف کنیم باید اول خودمان آن را تجربه کرده باشم، هر مرتبه که بخشی از داستان اتاق شیشهای را میخواندم تصورم این بود که یک آدم ۳۰ ساله دارد این داستان را مینویسد.
به گزارش خبرنگار تسنیم، نشست نقد و بررسی کتاب اتاق شیشهای که نشر سرای خودنویس آن را منتشر کرده است، با حضور سید مرتضی امیری (نویسنده) و احسان رضایی (منتقد و کارشناس ادبی) برگزار شد.
احسان رضایی منتقد و کارشناس ادبی گفت: دورانی که اتاق شیشهای به رشته تحریر در آمد مرتضی امیری نویسنده آن، دانشآموز بود و این مسئله هر بار من را شگفتزده میکرد. نوشتن رمان، چیزی است که نیاز به تجربه زیسته دارد. بدین معنی که اگر بخواهیم حالت یا حسی را توصیف کنیم باید اول خودمان آن را تجربه کرده باشم. هر مرتبه که بخشی از داستان اتاق شیشهای را میخواندم تصورم این بود که یک آدم 30 ساله دارد این داستان را مینویسد.
وی افزود: جوانها معمولاً در کارگاههای داستانکوتاه بهتر میتوانند خودشان را نشان دهند. زیرا که داستانکوتاه تجربه زیسته زیادی نیاز ندارد و بیشتر برشی است از زندگی که همهمان در هر سن و سالی آن را تجربه کردیم.
از بیزاری از رمان تا رماننویسی!
مرتضی امیری نویسنده این کتاب هم درباره ماجرای ورودش به عرصه نویسندگی گفت: سالها قبل از رمان خواندن بیزار بودم و در دوران نوجوانی هرگز کتاب غیر درسی نمیخواندم. دورانی که مدرسه به ما میگفت باید فلان کتاب را بخوانیم و آزمون دهیم، روز قبل از امتحان میرفتم و از دوستانم خلاصه داستان را میپرسیدم.
وی افزود: در 14 سالگی به پیشنهاد عزیزی، برای اولینبار شروع به خواندن کتاب کردم. روزهای اول فقط پنج صفحه به اجبار میخواندم. یک کتاب 300 صفحهای را 2 ماه طول کشید تا تمامش کنم. در همان دوره که داشتم اولین رمانهای زندگیام را میخواندم مسابقه داستاننویسی برگزار شد به اسم خودنویس و من کمکم وارد عرصه نویسندگی شدم.
امیری درباره ایده اولیه اتاق شیشهای گفت: در اردیبهشت ماه 1399 زمانی که باید برای خودنویس طرحداستان مینوشتیم اتفاقی افتاد؛ حادثه دریایی کنارک! در این حادثه 19 نفر آدم کشته و 15 نفر مصدوم شدند. احساس کردم که به اندازه کافی به این حادثه پرداخته نمیشود. به همینخاطر از آن الهام گرفتم و ایده اولیه اتاق شیشهای را نوشتم.
داستان در بازنویسی شکل میگیرد
احسان رضایی گفت: این روزها کلاسها و کارگاههای زیادی برای نویسندگی برگزار میشود. اما بهترینشان کلاسی است که هنرجویان را وادار به نوشتن میکند. قول معروفی هست که داستان در بازنویسی شکل میگیرد. اینکه در خودنویس آثار نویسندگان نوقلم، بازنویسی و منتشر میشود، اتفاق بزرگی است. برای نویسندگان جوان، صاحبتالیف بودن انگیزه خوبی برای نوشتن میشود.
وی افزود: روزی که داشتیم از بین 900 طرح، بهترینها را انتخاب میکردیم. آقای خورشاهیان قبل از من طرح اتاق شیشهای را خواند و گفت این همان خبر حادثه کنارک است. از همانجا ما این را فهمیدیم که این همان نویسندهای است که بهخوبی مشاهده میکند. زیرا نویسنده خوب، همیشه مشاهدهگر خوبی است. از هر اتفاقی یک برداشت در ذهنش نگه میدارد تا خرج داستانش کند.
با یک نویسنده مشاهدهگر طرفیم
رضایی درباره اتاق شیشهای گفت: زمانی که این اثر را میخواندم دائم شگفتزده میشدم. جایی هاتف؛ شخصیت اصلی، به مزار مادرش میرود و میگوید «غم از دست دادن مادر شبیه زخم عمیقی است که با چاقو روی تنه درخت حک شده» اینکه این جمله در ذهن نویسنده هست و بجا خرجش میکند به ما نوید میدهد که ما با فرد مشاهدهگری مواجهیم.
در ادامه این نشست نویسنده این کتاب در پاسخ به این سؤال که اتاق شیشهای چه نیازی از مخاطب رفع میکند و چرا باید آن را خواند، گفت: یک دالِ مرکزی در تمام داستانهای من وجود دارد و آن رفاقت است. من هرگز آنقدر به خانواده و انواع روابط دنیای امروزی نپرداختم. اما همیشه رفاقت برایم اولویت داشته و هم در فراتر از جنون، هم در اتاق شیشهای به این مسئله توجه داشتم. رفاقتی که این روزها بین بعضی از آدمها وجود دارد هرچند که در ظاهر، رفاقت خوب و سالمی باشد اما در باطن سست و بیارزش است. اتاق شیشهای را نوشتم که بگویم باید بیشتر از آنچه فکر میکنیم به رفاقتهایمان توجه کنیم.
انتهای پیام/