آخرین لحظههای زندگی یک مأمور اعدام در «قدیس دیوانه»
مجموعه داستان «قدیس دیوانه» نشر شده در صاد را احمدرضا امیری سامانی نوشته است. ۱۳ داستان کوتاه، این مجموعه را ساخته که هر قصه، جهانی منحصر به فرد دارد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، کتاب «قدیس دیوانه» شامل 13 داستان با موضوعات و مضامین مختلف است که توسط نشر صاد منتشر شده است. داستانهای این کتاب نگاهی دارند به وضعیت روحی، حالات درونی و تفکرات انسانهایی که در موقعیتهای خاص قرار گرفتهاند. موقعیتهایی که باید بین مرگ و زندگی تکاپو کنند. موقعیتها و آدمهای غیر عادی که راوی را به سمت نتیجهگیری خارقالعادهای میرسانند. موقعیتهایی که شخصیتهایش باید در آنها دست به تصمیمات خاصی بزنند. شخصیتهایی که حیران و سرگردان در بزنگاههایی قرار میگیرند. که قادر است آنان را متأثر و منقلب کند. اما همچنان در گذشتهای که در آن اسیرند سیر میکنند و تحول پذیر نیستند انگار گذشته برزخی است که رهایی از آن ممکن نیست . علیرضا ارسنجانی، نویسنده و منتقد یادداشتی بر این کتاب نوشته است. این یادداشت که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته، در ادامه می آید:
داستان کوتاه در 100 سال گذشته توانسته جای ثابتی را در ادبیات برای خود باز کند. چرا که در چند صفحه میتواند جهانی را به روی خواننده باز کند و ببندد. در یک داستان کوتاه میتوانیم شخصیتی (شخصیتهایی) را در یک موقعیت ببینیم که کنشهایش ویژهی همان موقعیت است. گاهی در یک داستان کوتاه بیآنکه به گذشته و آینده شخصیت ورود شود، کنش و واکنش شخصیت را میبینم و حظ میبریم.
مجموعه داستان «قدیس دیوانه» نشر شده در صاد را احمدرضا امیری سامانی نوشته است. 13 داستان کوتاه، این مجموعه را ساخته که هر قصه، جهانی منحصر بهفرد دارد. اما به گمان میرسد عنصر مرگ در بیشتر داستانها به چشم میآید.
داستانها در زیستبومهای گوناگون رخ داده؛ «اعدامی شماره 25» آخرین لحظههای زندگی یک مأمور اعدام را روایت میکند. ایرجِ داستان که عشایر اهل درود لرستان است، ناچار میشود در صف جوخهای بایستد که دوست صمیمیاش را محکوم به اعدام کردهاند. در جنگلهای شمال ایران ماجرای « قدیس دیوانه » شکل میگیرد. قصهی « ناجی» در منطقهی عربنشین جنوب و در بحبوحهی جنگ نوشته شده. قصهی زنی است که مجروح عراقی متجاوز را در خانه پناه داده. آنور دنیا، اینور دنیا ، قصهای تهرانی است. بخشی از داستان زندهیاد مربوط به شهر تهران است و بخش بیشتر داستان در روستایی اطراف شیراز شکل گرفته و در آخر، قصهی جهان سوم ما را با ایرانیهای مهاجر مواجه میکند. پرداختن به اقلیمهای گوناگون، موجب هیجان میشود. چرا که مثلاً اطلاع نداریم در داستان محبوبه، به کدام اقلیم سفر خواهیم کرد و با کدام شخصیت همراه خواهیم بود.
عنوان کتاب به درستی از میان داستانهای کتاب گزینش شده. چنانچه میدانیم، در اسلام و فرهنگ ایرانی، قدیس شناختهشده نیست. قدیسان را کلیسای کاتولیک معرفی میکند، آن هم چندسال پس از مرگ فردی که پایبندیاش به دین ثابت شده باشد. بر این اساس، شخصیت فریدون در داستان قدیس دیوانه را میتوان نماینده شمنباوری دانست؛ فریدون ظاهری خاص و قدرت بدنی فراتری نسبت به دیگران دارد. مردم را به خبری مهم در آینده هشدار میدهد. نوع گفتار او با دیگران متفاوت است. جدی صحبت میکند، اما جملهبندی درستی ندارد. با حیوانات و در ارتفاعات زیست میکند. همچنین نجات دادن انسانهای معمولی از خطرات جانی و بیماریهای ناشناخته در تخصص شمنهاست که احمدرضا امیری سامانی به خوبی در داستان قدیس دیوانه به آن پرداخته است.
به هر حال ارتباط فریدونِ داستان با عالم ناشناخته و خبر از غیب و وقوع پیشبینی او، به گیرایی داستان قدیس دیوانه کمک به سزایی کرده است.
انتهای پیام/