۲ جای خالی در تلویزیون به روایت رضا فیاضی
بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون اعتقاد دارد تلویزیون این روزها به ساخت برنامههای جذاب کودکانه، قصهگویی و قصهخوانی و معرفی دانشمندان و مفاخر علمی، نیاز دارد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، "آقای جمالی" تلویزیون چند وقت پیش با «جزر و مد» به تلویزیون آمد، اما بیشتر کتاب مینویسد و دوست دارد برای بچهها قصه بخواند. به قولِ خودش وقتی در خیابان دیده میشود بچهها دوستش دارند و از او میخواهند تُکزبانی حرف بزند؛ چون در "قصههای تا به تا" بسیار باورپذیر بازی کرد؛ اما حضور در امیرکبیر تلویزیون برایش غرورانگیز است.
حسرت نقش چرچیل در دلش مانده و میگوید «یکبار برای نقش چرچیل گریم شدم و نقش کوتاهی در سریال "معمای شاه" داشتم؛ زمان کافی وجود نداشت وگرنه آقای نویسنده میتوانست نقش بیشتری برایم بنویسد.»
با "گلباران" رضا بابک وارد تلویزیون شد، اما از همان روزها هم در کنار بازیگری، مدیریت صحنه را هم عهدهدار شد. رفتهرفته وارد نویسندگی، نمایش عروسکی و کارهای رادیویی شد و حتی در چندین برنامه تلویزیونی اجرا هم کرد.
در مجموعه عروسکی "هادی و هدا" نویسندگی کرده است و در آرایشگاه زیبای "مرضیه برومند" بازی دیدنی را ارائه داد. در "پهلوانان نمیمیرند" کنسول روس را بازی کرد و بعد از آن، بارها فیلمسازان دیگری خواستند تا نقش روسی به رضا فیاضی واگذار کنند.
با او لحظاتی به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
* شاید برای خیلیها جالب باشد که هنوز شما را «آقای جمالی» صدا میزنند، حتی یک پرونده پزشکی به این نام برای شما باز کردند؛ از شرح این ماجرا، صحبتهایتان را آغاز کنید.
بله درست اشاره کردید. هنوز هم بعد از دو دهه پخش مجموعه «تا به تا» مرا با همان نام کاراکتر "آقای جمالی" صدا میزنند. حتی ادای من را درمیآورند و میگویند "اعظم"... (دیالوگ معروف شخصیت آقای جمالی در سریال "قصههای تا به تا"). این شخصیت برای من در کوچه و خیابان اتفاقات شیرینی را رقم زده است و تعصب عجیب و غریبی به این نقش دارم. برای خود من خوشایند است.
همانطور که شما اشاره کردید درباره آن پرونده پزشکی؛ آنقدر این نقش باورپذیر شده بود که آن کارگردان معروف هم فکر میکرد من توکزبونی حرف میزنم یا مادر "مریم سعادت" با دلسوزی گفته بود آقای فیاضی توکزبونی حرف میزند! جالب است بدانید که در مطب پزشک هم مرا "آقای جمالی" صدا میکردند و نسخه هم به همین نام مینوشتند.
حتی شاید برایتان جالب باشد منتظر بودم مرا برای عکس گرفتن در مطب پزشک صدا کنند پس از چند دقیقه گفتند آقای جمالی! من جواب نمیدادم. چون حواسم به این موضوع نبود و بغلدستی من گفت: شما را صدا میزنند. گفتم: آهان! راست میگویید و من رفتم؛ به اسم آقای جمالی برای من پرونده پزشکی تشکیل دادند.
* یک نکته جالب درباره شما شنیدم که به فامیلبازی و نقشفروشی و پولدادنهای آنچنانی، انتقاد داشتید...
الان پول گرفتن و چک صادر کردن برای این اتفاقات سفارشی است؛ من آدمهایی دیدم که اصلاً نمیدانم از کجا آمدهاند و همتیپ مناند.
* اما درباره نکتهای که دغدغهتان است بپرسم؛ یکی از جاهای خالی در تلویزیون، قصهگویی برای کودکان و ساخت برنامههای کودکانهای است که نوستالژیهایش گاهی روی آنتن میروند؛ همان دغدغهای که بارها مطرحش کردید.
هنر قصهگویی از زمانهای دور، سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل شده تا اکنون که به ما رسیده است. امروزه با توجه به افزایش رسانههای جمعی و ارتباط تنگاتنگ کودکان و نوجوانان با فضای مجازی، قصهگویی و نشاندن بچهها پای قصهها کار دشواری است و قطعاً ساخت برنامههای جذاب کودکانه همراه با انتخاب قصههای شنیدنی و خواندنی میتواند به این جریان کمک کند که کودکان پروپاقرص پای آن بنشینند. بحث ترویج به سمتِ مطالعه هم اتفاق میافتد که خیلی من نگرانِ آن هستم.
البته روشهای مختلفی وجود دارد؛ اما مهمتر از همه این است که قصهگویی نیازمند بیان قصه با نوعی بازی است تا بچهها جذب قصه و قصهگو شوند. قصهگویی با ادبیات و هنرهای نمایشی پیوند دارد و قطعاً با قصهخوانی متفاوت است. این هنر بیشتر شبیه به نقالی و روایتگری است. من به شخصه شاهد این موضوع بودهام که کودکان و نوجوانان با شنیدن قصهای خوب از سوی قصهگویی ماهر چگونه مبهوت میشوند.
واقعاً جایِ خالی قصهگویی و قصهخوانی و ساخت برنامههای جذابِ کودکانه خالی است و امیدوارم مدیران جدید در تلویزیون به این نکته توجه جدّی داشته باشند و کودکان برایشان در اولویت باشند.
*به عنوان یک هنرمند مجرب که سالها سابقه در عرصه بازیگری، نویسندگی و کارگردانی دارید پرداخت به مفاخر علمی کشور را در سریالهای تلویزیونی چقدر لازم میدانید؟
اصولاً جای بسیاری از انسانهای شاخص و مفاخر ما در تلویزیون و سینما خالی است، حالا چه معاصر باشند و چه در قرنهای گذشته زندگی میکردهاند. لازمه هر جامعهای، شناخت و اطلاع از داشتههای خود است. مسئولان سینما و تلویزیون باید به این موضوع توجه بیشتری داشته باشند.
متأسفانه گاهی به انسانهایی پرداخته شده است که شخصیتهای ملی و تاریخی ما محسوب نمیشوند. ما در کتابهایی مانند شاهنامه فردوسی و گلستان سعدی روایتهای جذاب و شخصیتهای نابی را داریم که متأسفانه به آنها پرداخته نشده است.
همین دکتر قریب را ببینید؛ فوت ایشان مصادف بود با درگذشت یکی از خوانندگان کوچه و بازاری. مراسم تشییع جنازه ایشان خیلی خلوت بود، در حالی که برای آن خواننده کوچه و خیابانها مملو از جمعیت شده است. این نگاه نسبت به مفاخر علمی و ادبی در جامعه باید عوض شود.
* به نظرتان ساخت سریالهایی مانند «روزگار قریب» که شما در آن نقش دکتر فتوحی را ایفا کردید علاوه بر سرگرم کردن مخاطب، چقدر میتواند در شناخت مردم و به خصوص نسل جوان از مفاخر معاصر کشور تأثیر داشته باشد؟
100 درصد بی فایده نیست و تأثیرگذار خواهد بود. انسانهای بزرگ در عرصههای مختلف برای این مملکت زحمت کشیدهاند و وقتی نسل به نسل دگرگون میشویم باید از آنها شناخت داشته باشیم. نسل امروز باید از کوروش کبیر، افشین، آریو برزن، حسن صباح و غیره شناخت داشته باشد. متأسفانه پرداخت درستی نسبت به آنها صورت نگرفته و جای این افراد در آثار نمایشی ما خالی است.
انتهای پیام/