همقبله و همقبیله شاعران انقلاب
مراسم رونمایی از کتاب جدید ایرج قنبری، شاعر، با عنوان «بارانهای بیتو» با حضور جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ به صورت مجازی برگزار شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، پاسداشت مقام ادبی ایرج قنبری، شاعر و ترانهسرای معاصر، همراه با رونمایی از تازهترین کتاب وی با عنوان «بارانهای بیتو» به صورت مجازی در گروه بینالمللی هندیران برگزار شد.
در این نشست ادیبان، خوشنویسان و هنرمندانی همچون علیرضا قزوه، رضا اسماعیلی، امیر عاملی، سید مسعود علوی، سید حکیم بینش، محمدمهدی عبدالهی، سرویش تریپاتی، عزیز آذین فرد، نغمه مستشار نظامی، سمانه خلفزاده، مهسا ایمانی، عارفه دهقانی، زیبا فلاحی، سارا عبدالهیفر و حمیده پارسافر حضور داشتند.
قزوه در ابتدای این مراسم ضمن تبریک به ایرج قنبری گفت: قنبری از شاعران شناختهشده در قالبهای نیمایی، ترانه و غزل است و با تجربه قریب 40 و اندی سال سرودن یکی از دوستان و همراهان و همشهریان سلمان هراتی نیز هست.
سید مسعود علوی نیز در ادامه رابطه با شخصیت ادبی قنبری، او را شاعری با «صدای روشن» توصیف کرد و ادامه داد: او برای بیان اندیشه و عواطف شاعرانه خود را هرگز محصور فرمها و شکلهای از پیش تعیین شده نمیکند. او اعتقاد دارد که تپشهای شاعرانه وقتی به بلوغ و زایندگی برسد، خود شکل طبیعیاش را بهدست میآورد؛ به همین دلیل است که در شکلها و ساختارهای مختلف تجربه کرده است. گاه برای کودکان شعر گفته است، گاه برای نوجوانان؛ گاه به زبان ترانه و گاه زبان معیار. او سعی دارد همه مردم را مخاطب شعرهای خود قرار دهد؛ با زبانی امروزی و دقیقاً منطبق بر شخصیت خود؛ یعنی اشعاری بدون تکلف، ساده و بسیار صمیمی.
امیر عاملی، شاعر، نیز در ادامه درباره اشعار قنبری گفت: شعر کُفر کلمات است که متولد میشود، اما با این حال از شعر قنبری همواره ایمان و امید منتشر شده است. او زندگی را به شعر سپرده است.
رضا اسماعیلی، شاعر و پژوهشگر، نیز در ادامه در یادداشتی به بررسی شعرهای قنبری پرداخت و نوشت: ایرج قنبری از نسل شاعران پرکار دهه اول انقلاب است. شاعری مهربان و فروتن، با شعرهایی ساده و صمیمی. شاعری که همنفس کوه و جنگل و دریاست و همنشینی با او ما را به یاد شاعر«از آسمان سبز»، زندهیاد سلمان هراتی میاندازد. اما قبل از اینکه به سلوک ادبی و شیوه شاعری قنبری عزیز بپردازم، لازم است مقدمهای کوتاه در باره «رفتار شاعران با زبان» داشته باشم.
وی ادامه داد: پیشتر در مقالهای با عنوان «شاعر و رفتار چهارگانه با زبان»، رفتار شاعران با زبان را به چهارگونه زیر تقسیم کردهام: رفتار فروهنجار، رفتار هنجار، رفتار فراهنجار، و رفتار ناهنجار. استاد ایرج قنبری در زمره شاعرانی است که رفتاری هنجار و مقبول با زبان دارد. در اینجا مجال آن نیست که به تعریف این رفتار چهارگانه بپردازم، اما برای رفع ابهام لازم است بگویم که منظور از رفتار هنجار با زبان، رفتاری مطابق با معیارها و هنجارهای مقبول ادبی است؛ یعنی رفتار شاعر با زبان در فرآیند آفرینش ادبی، رفتاری هموزن و همتراز با عرف رایج ادبی جامعهای است که شاعر در آن زندگی میکند. رفتار هنجار با زبان، منحصر به آن گروه از شاعرانی است که در انطباق اثر ادبی خود با هنجارهای ادبی عصر خویش، موفق بودهاند. رفتار این شاعران با زبان، رفتاری معقول و قانونمند است. عاملی که در این شیوه رفتاری، اصالت و مانایی زبان را تضمین میکند، «رقابت جمعی» است؛ به عبارت سادهتر، این گروه از شاعران با زمینه مستعدی که دارند، در فرآیند آفرینش ادبی، بینیاز از تقلید از یکدیگرند؛ ولی از آنجا که رابطه آنان با زبان رابطهای متقابل و دو طرفه است، در مسیر یک رقابت سازنده و با بهرهگیری از تجربیات گروهی، راه را برای تکامل زبان همواره کرده و در «نوزایش» و تجدید حیات نهاد زبان، فعالانه مشارکت میکنند.
به گفته این پژوهشگر؛ در عصر حاضر نیز شاعرانی که به یک سبک و سیاق و با گویشی واحد شعر میگویند، در طیف شاعرانی قرار میگیرند که «رفتار هنجار» با زبان را اختیار کردهاند. قنبری عزیز نیز که از شاعران نامآشنا و پیشکسوت انقلاب است، در زمره این گروه از شاعران قرار می گیرد. ایرج قنبری به شهادت مجموعهها و دفترهای شعری که تاکنون از او منتشر شده است، همقبله و همقبیله شاعران انقلاب است. او خود در باره علاقهاش به شعر و شاعری چنین میگوید: « شعر را به طور جدی از اوایل انقلاب در سال 1357 شروع کردم. ذوق و طبع شعری در من وجود داشت و با طلوع انقلاب، شعرهایم نیز متولد شد. آن زمان 17 سال داشتم و تحولات انقلاب، تأثیر جدی و شگرفی روی شعرهایم داشت. همین نکته باعث حضور فعالانهام در جریان انقلاب و فعالیتم در کارهای فرهنگی تنکابن شد... علت رویکرد من به شعر را باید در بیتابیهای درون، نیاز کتیبه کردن عواطف و درک رنج های انسانی و ... جستوجو کرد. مولود هر شعر، تعریف تازه آن است و شعری که دری به اعماق نگشاید و چین و چروکهای روح جامعه را نشان ندهد، بیارزش است... از آثار منتشر شدهام میتوانم به بیقراریها، یاسهای سرگردان، شعر امروز تنکابن، فصل عاشقی، صدای تازه، حرف تازه، ریشه در دریا شاخه در آسمان، شعر شهادت، باغ ترانه، نثر ملکوتیان زمین و نثر با انار آتش اشاره کنم.»همچنان که اشاره شد، قنبری عزیز از سال 57 و بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به خاطر برخورداری از تربیت دینی و دغدغههای اعتقادی، به جمع شاعران متعهد انقلاب اسلامی پیوست. دقت نظر و تعمق در آثار به جا مانده از او، به روشنی این ادعا را به اثبات میرساند که وی در زمره شاعران مسلمان و رسالتمدار است. چنان که در شهید سروده زیر این باورمندی را هنرمندانه به تماشا گذاشته است:
در حادثه چون درخت پابرجا بود
آمیزه کوه و جنگل و دریا بود
آن سرخ گلی که صبح بر خاک افتاد
شادابترین شقایق صحرا بود
اسماعیلی در ادامه به مضمون سرودههای قنبری پرداخت و اضافه کرد: بخش عمدهای از سرودههای قنبری به ساحت مقدس شهیدان انقلاب اسلامی و حماسهآفرینان دوران پر افتخار دفاع مقدس تقدیم شده است. این امر نشانگر اعتقاد و باورمندی شاعر به ارزشها و آرمانهای بر آمده از بطن و متن انقلاب شکوهمند اسلامی است:
با کسوتی از حریر راز آمدهاند
از عرصه کارزار باز آمدهاند
یاران سپیدهنوش آلاله به دوش
در محضر عشق، سرفراز آمدهاند
این پژوهشگر یادآور شد: فعالیت در عرصه ترانهسرایی، از دیگر فعالیتهایی است که قنبری در آن خوش درخشیده است. وی به خاطر همکاری با مرکز شعر و موسیقی صدا و سیما تا کنون ترانههای بسیاری سروده که توسط خوانندگان بنام اجرا شده است. یکی از معروفترین این ترانهها، بهاریه «بهار آمد و شمشادها جوان شدهاند» میباشد که گویا به سفارش جاودان یاد استاد مشفق کاشانی سروده شده است. این ترانه ماندگار در دهه 70 تولید شد و بسیار مورد استقبال قرار گرفت؛ بهطوری که امروز میتوان از آن به عنوان یک خاطره جمعی نام برد.
وی در پایان تأکید کرد: با آرزوی توفیق روزافزون و درخشش بیشتر برای شاعر زلالاندیش هم روزگارمان قنبری، به منظور تجدید خاطره، حسن ختام این نوشتار را به زمزمه این ترانه خاطرهانگیز اختصاص میدهم:
بهار آمد و شمشادها جوان شدهاند
پرندگان مهاجر ترانهخوان شدهاند
دوباره پنجرهها بال عشق وا کردند
دوباره آینهها با تو مهربان شدهاند
شکوفههای معطر دوباره میخندند
که میزبان قدمهای ارغوان شدهاند
بهار آمد و آن لالههای روشن دشت
چراغ خلوت شبهای عاشقان شدهاند
صنوبران جوان روی شانههای زمین
دوباره چتر گشودند و سایهبان شدهاند
رباعیاتی که در ادامه منتشر میشود، از جمله سرودههای قنبری است:
ای دوست که میکشی مرا دنبالت
چندی است خبر ندارم از احوالت
مگذار بمیرد این چنین سرد و خموش
در کنج قفس پرنده بیبالت
آه ای دل من همیشه پروانه تو
من دوست تو اگرچه بیگانه تو
گفتی که هوای خستگان را داری
ای دوست کجاست بالش شانه تو
من تشنه باران توأم میدانی
خاک گل و گلدان توأم میدانی
ای دوست دوباره به تو رو آوردم
آهوی بیابان توأم میدانی
کتاب «بارانهای بیتو» به تازگی از سوی مؤسسه شاعران پارسیزبان منتشر شده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
انتهای پیام/