سرنوشت حزب حاکم ترکیه چه خواهد شد؟ بخش نوزدهم
نتایج انتخابات ۲۰۲۳ میلادی میتواند به نقطه عطف مهمی در سرنوشت روابط ترکیه و اتحادیه اروپا تبدیل شود.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، این روزها فضایی آکنده از دوقطبی سیاسی و اجتماعی، رقابت و تنش حزبی و همچنین بحران اقتصادی بر ترکیه سایه افکنده است. به باور بسیاری از تحلیلگران اقتصادی، یکی از مهمترین دلایل تنگنای مالی و کمبود منابع ارزی در ترکیه، این است که در روابط بین آنکارا و اتحادیه اروپا تنش به وجود آمده و سرمایه گذاران بزرگ اروپایی، بازار ترکیه و بورس استانبول را رها کرده اند.
در نتیجه موضوع روابط ترکیه و اتحادیه اروپا، ارتباط تنگاتنگی با رویکردهای فکری و سیاسی حزب عدالت و توسعه و شخص اردوغان دارد و این مساله به طور مستقیم، با انتخابات و نتایج آن ارتباط پیدا می کند. حالا مشخص شده که کنار رفتن حزب حاکم، بسیاری چیزها را تغییر می دهد و نتایج انتخابات 2023 میلادی می تواند تبدیل به نقطه عطف مهم در سرنوشت روابط ترکیه و اتحادیه اروپا شود.
ناظران سیاسی بر این باورند که انتخابات 2023 میلادی که قرار است در کمتر از 5 ماه دیگر برگزار شود، تکلیف حزب عدالت و توسعه و رقبا را روشن خواهد کرد. این انتخابات، پاسخی به یک پرسش بزرگ و بنیادین با این مضمون است: آیا حزب عدالت و توسعه که به مدت 22 سال به شکل بلامنازع و یک کاسه، قدرت را در دست داشته، همچنان بر صحنه می ماند یا اریکه را به رقبا و منتقدین اردوغان واگذار کرده و کنار زده می شود؟
وقتی که اردوغان، جای حزب و دولت را می گیرد
زمانی که در سال 2021 میلادی، حزب عدالت و توسعه توسط چند تن از مهمترین شاگردان سیاسی مرحوم نجم الدین اربکان تاسیس شد، همه می دانستند که آنان، سران یک جناح تجددطلب هستند که از حزب فضیلت انشعاب کرده و یک حزب جدید تاسیس کرده اند که مبانی سیاسی و اقتصادی آن عبارتند از: لیبرالیسم، بازار آزاد، ارتباط با غرب و توسعه روابط سیاسی در خارج و احترام به اراده حزبی و خرد جمعی در داخل حزب.
افرادی نظیر عبدالله گل، عبداللطیف شنر، رجب طیب اردوغان، بلنت آرنچ، علی باباجان و دیگران، همگی افرادی صاحب اراده سیاسی و توان و قابلیت اجرایی بودند و هر کدام از آنان به نوبه خود و در یک سطح معین، از برخی تصمیم گیری های فردی و تکروی های مرحوم اربکان انتقاد و گلایه داشتند. به همین خاطر، حزب جدید التاسیس عدالت و توسعه در سالیان نخست، یک حزب به شدت جمعی و پایبند به خرد جمعی بود و اردوغان نمی توانست تکروی کند. اما رفته رفته و در طول مدت زمانی کمتر از 10 سال، این منش اخلاقی و مشی سیاسی کنار نهاده شد و اردوغان به تنهایی هم جای حزب را گرفت و هم جای دولت را.
شمشیر دیپلماسی در دست اردوغان
در بخش های پیشین این گزارش، بدین موضوع اشاره شد که بحران ناکارآمدی، حزب عدالت و توسعه و دولت برآمده از آن را دربرگرفته و به ویژه پس از آن که نظام سیاسی و اجرایی ترکیه از پارلمانی به ریاستی تغییر کرد، اردوغان در قامت یک رهبر و رئیس جمهور تمامیت خواه، نه تنها عرصه را بر تمام منتقدین و مخالفین داخلی تنگ کرد، بلکه با کنار نهادن سنت های مدیریت نهادی، سازمانی و بی اعتنایی به نظرات و دیدگاه های کارشناسان اهل فن، به همه عرصه ها لطمه زد.
یکی از عرصه هایی که در این میان بیش تر از همه آسیب دید، حوزه سیاست خارجی و دستگاه دیپلماسی ترکیه است که به تمام معنی کلمه، قربانی تصمیمات آنی، واکنش های دفعتی، سخنرانی های تند و رفتارهای هیجانی اردوغان شده است.
همچنان که در مثال های متعدد سیاست خارجی اشاره شد، اردوغان همواره تلاش کرده تا برخوردی دوگانه در برابر رهبران آمریکا و اروپا داشته باشد: از سویی تلاش برای برقراری ارتباط رفقیانه و نزدیک با روسای جمهور آمریکا و از دیگر سو، رفتار قلدرانه، تند و پرخاشگر در برابر سران کشورهای اروپایی.
به شکل طبیعی و بر اساس سنت سیاسی منفعت طلبانه آمریکا، نه تنها رابطه رفیقانه ای بین روسای جمهور آمریکا و اردوغان شکل نگرفته، بلکه تجربه ثابت کرده که آمریکا دست معاونت سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه را خوانده و نه تنها امتیازی نداده، بلکه هر جا که لازم دیده با زبان تهدید و تحقیر با رئیس جمهور ترکیه برخورد کرده است.
در مورد اتحادیه اروپا نیز به اختصار می توان به این اشاره کرد که رفتارهای تندخویانه اردوغان، موجب انجماد و وقفه در روند مذاکرات تکمیل عضویت ترکیه در اتحادیه شده و ترکیه برای کشورهای عضو اتحادیه تبدیل به نامزدی شده که قابل اعتماد نیست.
هر جا که سران اروپایی از رفتارهای ترکیه انتقاد کرده اند، اردوغان چوب تهدید را بلند و اعلام کرده که می تواند 4 میلیون آواره سوری را به سوی مرزهای اروپا بفرستد! اردوغان همچنین در مورد مشارکت در تامین امنیت اروپا، تعهدات مرتبط با عضویت در ناتو و موضوعاتی از این دست، همواره به دنبال معامله بوده است.
به عنوان مثال، در جریان پرونده حمله روسیه به اوکراین، رئیس جمهور ترکیه از سویی بر سر اروپا منت گذاشته که با صادرات پهپاد اوکراین را نجات داده و با حل مشکل انتقال غلات، در مقام منجی جهانیان وارد صحنه شده است! اما وقتی که اروپایی ها و آمریکایی ها به همکاری مالی پنهانی بین برخی زرسالارهای روسی و ترکیه اشاره کرده اند، اردوغان به شدت برآشفته شده و اروپا را به دورویی و بی وفایی متهم کرده است! اما چرا؟
اردوغان به چه دلیلی در عالم دیپلماسی و سیاست خارجی، رهبران را یا رفیق می بیند یا خصم و رقیب؟ یک از دلایل مهم، این است که در نظام ریاستی ترکیه، دستگاه دیپلماسی و دیدگاه های کارشناسی وزارت امور خارجه و دیپلمات ها کنار نهاده شده و خود رئیس در مقام تصمیم گیرنده عمل می کند.
رجب طیب اردوغان در مقام رئیس جمهور ترکیه و رهبر حزب عدالت و توسعه، سیاستمداری است که می تواند در مورد رهبران و کشورهای اروپایی، از الفاظ و عباراتی استفاده کند که کاملاً شبیه برچسب های مصرفی داخلی است!
به عبارتی، اردوغان غالباً مرز و تفاوتی بین میدان سیاست داخلی و سیاست خارجی نمی بیند و با همان ادبیاتی که در یک سخنرانی عمومی در میادین استان های مختلف به رهبران احزاب داخلی می تازد، به سران و مقامات اروپایی نیز حمله ور می شود!
مثلاً در یک سخنرانی، کمال کلیچدار اوغلو رهبر حزب جمهوری خلق را یک انسان ضعیف و مزدور می نامد و سپس به فاصله یک روز، در مورد امانوئل ماکرون، از ادبیاتی بهره می گیرد که گویی او نیز رهبر یکی دیگر از احزاب ترکیه است و باید با تحقیر و رو کم کنی، از میدان به در شود!
یک روز در داخل، مخالفین را به خیانت متهم می کند و می گوید که باید در برابر خدا و دادگاه صالحه پاسخگو باشند و روز دیگر، در تهدید علیه یونان می گوید: آماده باشید! هر آن ممکن است یک نیمه شب، به شما حمله کنیم و چنان شبیخونی بزنیم که به یک باره به خودتان بیایید و ببینید که همه شما را به دریا ریخته ایم!
یک روز خطاب به نخست وزیر هلند از اتهام نژادپرستی استفاده می کند و روز دیگر، در مورد قبرس. بدون شک، مابه ازای این ادبیات تند، چیزی نیست جز انجماد در روابط ترکیه و اتحادیه اروپا. ولی واکنش حزب چیست؟ آیا در نشست های عالی اعضای شورای مرکزی سیاست گذاری حزب عدالت و توسعه، درباره این مواضع تند رئیس جمهور و رهبر حزب، انتقادی صورت می گیرد؟ خیر.
حزب، همین الفاظ را به شیوه ای دیگر بازتولید و بازنشر کرده و آنها را به عنوان سندی برای اثبات مدعای قهرمان بودن و رهبر ملی بودن اردوغان، به مردم ترکیه و مخالفین حزب حاکم عرضه می کند. اصلی ترین دلیل اتخاذ این رویکرد زیان ده، این است که در دهه دوم حیات سیاسی حزب عدالت و توسعه، تقریباً تمامی کادرها و یاران قدیمی دارای مرتبت بالای دانش سیاسی که از استقلال شخصیتی برخوردار بودند و در مواقع لازم، با طرح انتقادات دقیق، رهبر حزب را از تکروی باز می داشتند و او را مهار می کردند، یا از قطار حزب پیاده شده اند یا به قول داود اوغلو، آنها را به پایین هل داده و بیرونشان انداخته اند.
در نتیجه، حزب عدالت و توسعه تبدیل به حزبی شده که استانداردهای حزبی و سیاسی آن، با احزاب سیاسی پیشرو کشورهای اروپایی متفاوت است و یا ادامه وضع موجود، نمی تواند ضامن عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا باشد.
در بخش بعدی گزارش، به این می پردازیم که در روندهای تاریخی دو دهه اخیر و در بازه های زمانی حساس، حزب عدالت و توسعه در قبال روابط ترکیه و اتحادیه اروپا چه رویکردی داشته و این رویکرد به مرور زمان، چگونه دستخوش تغییر و تحول شده است.
ادامه دارد...
انتهای پیام/