تختیِ خارج از کلیشهها با جهاندار عبدالباقر: رفقایش به او بد کردند
پیشکسوت کشتی، تختی را شبیه به پوریای ولی، قهرمانی صاف و ساده و در عین حال باهوش میداند و میگوید جهان پهلوان از رفقایش در آخر عمر بدی دید.
جهاندار عبدالباقر همزمان با پنجاهوپنجمین سالگرد درگذشت جهانپهلوان تختی در حالی که در ابنبابویه تهران حضور یافته، در گفتوگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم، تختی را خارج از کلیشهها این طور تعریف میکند: پنجاه و پنج سال از مرگ او گذشته، نشستهام نزدیک برج طغرل، چون اینجا خیلی شلوغ است و به این فکر میکنم تو چطور باید زندگی کرده باشی که این همه سال از مرگت گذشته باشد و باز هم هر سال مزارت شلوغتر از سال قبل شود. او به هر مسئلهای که وارد میشد، به خاطر انسانیت بود، حتی زمانی که کشتی میگرفت. پای آسیبدیده حریف را نمیگرفت، به دست مصدوم حریف دست نمیزد، وقتی میفهمید زن و بچه حریف هم دارند مبارزه را تماشا میکنند، از بردش شرمنده میشد و دست او را بالا میبرد. آدمی شبیه به پوریای ولی، من کسی را به این معرفت و مردانگی ندیدم.
برادر کوچکتر مرحوم جهانگیر عبدالباقر عضو سابق تیم ملی کشتی در مسابقات جهانی، با اشاره به زلزله بویینزهرا و خاطرات عجیبی که تختی از آن اتفاق تلخ در ورزش ایران رقم زد، گفت: ما بچه بازاریم، 12 ساله بودم وقتی شنیدم تختی برای جمع کردن کمکهای مردمی به بازار رفته، دیدم آقا یک کیسه دستش هست و قهرمانان دیگر هم به دنبالش افتادهاند. عصر همان روز پدرم من را برای خرید کت و شلوار به لالهزار بود، یک یهودی آنجا بود که همه در مورد خساستش حرف میزدند، اما تختی که آنجا رفته بود، او تمام دخلش را به تختی داده و گفته بود که هر چه که هست ببر، اگر باز هم چیزی احتیاج داشتی، بیا؛ ببینید تختی چطور آدمی بود. یک چیزهایی هست که نمیشود زیاد درموردش صحبت کرد، به او بد کردند.
عبدالباقر در پاسخ به این سوال که چه کسانی به او بد کردند، تاکید کرد: دوستانش، همانهایی که تختی همیشه هوایشان را داشت و فکرش را نمیکرد که هیچوقت تنهایش بگذارند. او همه حقوقش را خرج مردم میکرد، برایش پول و مادیات اهمیت نداشت. حق سفرهاش را هم که قطع کردند، باز حقوق راهآهنش را خرج مردم میکرد. حقوق راهآهن هم یک مدتی قطع شد اما دوباره برقرارش کردند. یک روزی به من گفتند چرا اینجا نماز نمیخوانی، گفتند چون غصبی است. آن یخچالهای طبیعی مال پدربزرگ و پدر تختی بود، و ارث و میراث این قهرمان بود اما رضاشاه آنها را بالا کشیده بود. من این را گفتم که همه بدانند اینجا برای آقا تختی است و غصبی است. واقعا دنیا برایش هیچ بود، یک چیز دیگری هم که بود، او به واقع یک عقاب بود، عقاب نمیتواند همنشین کلاغ شود. بال پرواز تختی انسانیتش بود، معرفتش بود و پرواز کرد... خیلیها به او بد کردند، تختی هم به قدری آدم صاف و سادهای بود که نمیتوانست اینها را تحمل کند.
عضو سابق تیم ملی کشتی آزاد و دارنده مدال برنز آسیا، «رفیقبازی» را خصلت بارز جهان پهلوان تختی دانست و ادامه داد: یکی از رفقای تختی بود که همه چیزش را از او داشت. همان سالهای آخر، آقا تختی با رفیق دیگری برای کاری پیش او رفت، همان زمان که رژیم سابق برایش محدودیتهایی در نظر گرفته بود. رفیقِ همراهش میرود آن دوستش را صدا کند که او به خاطر وضعیت جدید تختی، نمیآید تختی را ببیند. این خیلی برای کسی که برای رفقایش همه کار میکرد دردناک بود، تختی بدون آنکه چیزی بشنود، متوجه شد چه شده، به رفیقش گفت بیا برویم، آدمها خیلی نامرد شدهاند. او در عین سادگی، خیلی باهوش بود. روح بزرگی داشت.
عبدالباقر که به دلیل آسیبدیدگی گردن نتوانست تیم ملی را در المپیک مونترال همراهی کند، با یادآوری درگذشت جهان پهلوان تختی گفت: برادرم در مراسم تشییع آقا تختی حضور داشت، مردم همه شعار میدادند. من و همکلاسیهایم در مدرسه بودیم که تصمیم گرفتیم برای چهلم تختی به ابنبابویه برویم. مدرسه حافظ تقریبا آن روز تعطیل شد و همه خودمان را با اتوبوس به میدان شوش رساندیم، بعد دیگر آنقدر از میدان شوش تا ابنبابویه جمعیت بود که نمیشد حرکت کرد. همه به خاطر معرفت این مرد آمده بودند.
این پیشکسوت کشتی در خاتمه با اشاره به حضور همزمان برادرش در تیم ملی کشتی آزاد با عبدالله موحد دارنده 6 مدال طلای جهان و المپیک، عنوان کرد: نزدیکترین فرد به انسانیت آقا تختی در بین اهالی کشتی، عبدالله موحد است، از نظر انسانیت، شعور و معرفت شبیه به تختی است.
انتهای پیام/