دبیرکل کومله! شما به هفت دلیل دقیقاً تجزیهطلبید
عبدالله مهتدی سرکرده گروهک کومله گفته که رسانههای ایران دروغ میگویند و او و دوستانش تجزیهطلب نیستند؛ اما بررسی مواضع و سوابق تاریخی کومله و حتی دموکرات نشان میدهد که آنها دقیقاً جداییطلب هستند.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم ـ چند روز پیش نامهای از عبدالله مهتدی سرکرده گروهک کومله در یکی از سایتهای رقیبش منتشر شد که در آن به شکست پروژه ایجاد آشوب و اغتشاش در کردستان و ایران اعتراف شده بود. آن نامه نشاندهنده تشدید اختلاف بین سران گروهک کومله و براندازان بود.
مهتدی بهتازگی نیز در استودیوی شبکه اینترنشنال وابسته به عربستان سعودی حضور پیدا کرد و به گفتگو پرداخت تا نشان دهد که اختلافی بین احزاب و گروههای برانداز وجود ندارد؛ اما او در این گفتگو علیرغم تلاشهایش اذعان کرد که گروهکهای برانداز وحدت ندارند.
مهتدی همچنین پس از انتقادها و فشارهای فراوان به دو گروهک کومله و دموکرات درباره تجزیهطلبی، سعی کرد با لاپوشانی این رویکرد، گروه متبوع خود را یک گروه استقلالطلب و خواهان تشکیل نظام فدرالی نشان دهد، اما سوابق حال و گذشته آنها با استناد به هفت دلیل، تجزیهطلب بودنشان را بهوضوح نمایان میکند.
یک. اقتدا و خاستگاه کومله و حزب دمکرات، «قاضیمحمد» است که در دهه 1320 در مهاباد اعلام خودمختاری کرد، جمهوری تشکیل داد و خودش را رئیسجمهور اعلام کرد.
قاضیمحمد در پاییز سال 1324 و پس از دیداری که با میرجعفر باقراُف دبیر حزب کمونیست جمهوری آذربایجان در باکو داشت، حزب دموکرات کردستان را با هدف اخراج غیربومیها از کردستان و تشکیل دولت سوسیالیستی تشکیل داد.
این حزب در حالی تشکیل شد که بخشهایی از خاک ایران در اشغال ارتش سرخ شوروی بود و تلاش میشد آن بخش از کشور نیز با مناطق اشغالی پیوند بخورد، این اقدام قاضیمحمد با واکنش تند ارتش ایران مواجه شد. ارتش به جمهوری مهاباد حمله کرد و قاضیمحمد را به دار آویخت.
دو. کومله و برخی احزاب کُرد تنها چند روز پس از پیروزی انقلاب به پادگانهای نظامی ارتش در شهرهای کردستان حمله کردند، تعدادی از مراکز حکومتی و دولتی را بهتسخیر درآوردند، مسیرهای مواصلاتی درونشهری و برونشهری را بستند و بر چند شهر تسلط یافتند؛ در واقع مسیر تجزیهطلبی و جداسازی این بخش از کشور را طی کردند.
عبدالله مهتدی یکی از افرادی بود که در روز چهارم فروردین 1358 به پادگان لشکر 28 سنندج حمله کرد و وارد آن پادگان شد. نیروهای کومله در همان روز به رادیو تلویزیون سنندج نیز حمله کردند، همچنین طبق گفته کسانی که در آن برهه در کردستان بودند و بررسی اسناد و مدارک، کومله بیش از سایر گروهکها در پی ایجاد جنگ در کردستان بود و خشنترین نوع جنگ را به راه انداخت.
سه. دولت و حکومت برای حلوفصل مسائل کردستان نمایندگانی به کردستان اعزام کردند تا مذاکراتی صورت بگیرد، اما احزاب کرد بهویژه کومله در مسیر مذاکرات اخلال ایجاد کردند و زمانی که طرحی مبنی بر خودگردانی کردستان از سوی حکومت مطرح شد، این احزاب با زیادهخواهیای که اسمش خودمختاری اما متمایل به تجزیهطلبی بود با آن طرح مخالفت کردند و از اصلاح و ارائه طرح قابل قبول خودداری کردند.
در شرایطی که دولت نمایندگانی به کردستان فرستاده بود، کومله بیانیه داد که «ما هرگز و در تحت هیچ شرایطی تا تحقق کامل انقلاب دموکراتیک ایران بهرهبری طبقه کارگر تن به خلع سلاح نخواهیم داد.»، بههرحال فرستادگان دولت طرحی مبنی بر خودگردانی کردستان آماده کردند. در آن طرح تمام امور محلی در زمینههای برنامهریزی، بودجه، کشاورزی، آموزش و پرورش، کارهای فرهنگی، قضایی و دادگستری، انتظامات، راهسازی، شهرسازی و امور مربوط به مطبوعات، انتشارات و رسانههای گروهی و بهداشت و درمان به مناطق خودگردان واگذار شده بود.
اما عزالدین حسینی که از سوی کومله پشتیبانی میشد گفت که "ما به کمتر از خودمختاری راضی نمیشویم". احزاب کُرد در پاسخ به این طرح، طرح دیگری آماده کردند. در آن طرح تنها حقی که برای دولت مرکزی قائل شده بود، تخصیص بودجه برای سرزمین خودمختار بود!
البته کوملهایها چند سال بعد و زمانی که به بنبست رسیدند و دچار اختلاف و جدایی شدند، عنوان کردند که ارائه طرح خودمختاری اشتباه بود و باید طرح خودگردانی را میپذیرفتند تا مسیر برای طرح دیگر خواستههایشان هموار شود.
چهار. احزاب کرد بهویژه کومله و دمکرات همکاری مالی و سیاسی با رژیم بعث عراق داشتند. این همکاریها پیش از آغاز جنگ شروع شد، اما پس از آغاز جنگ که تمامیت ارضی ایران هدف قرار گرفت و صدام بهدنبال جدایی خوزستان از ایران بود و درخصوص جزایر سهگانه نیز ادعاهایی داشت، این همکاریها شدت یافت.
رژیم بعث به گروه خبات کمکهای نظامی و مالی میکرد و آن رژیم از روابط خوب خبات و کومله مطلع بود. جلال حسینی (برادر عزالدین حسینی و سرکرده خبات) هم به استخبارات عراق اطلاع داده بود که بخشی از این کمکها را در اختیار کومله قرار میدهد. این ارتباطات همان زمان برملا شد و در روز هشتم بهمن 58 مردم و جمعی از مخالفان کومله در مهاباد تظاهرات کردند و شعار دادند: «جاش بعثی، برو بیرون.»
کومله پس از حمله عراق به ایران نیز با رژیم بعث ارتباط برقرار کرد. عبدالله مهتدی در ابتدای جنگ پیشنهاد داد که باید از تضاد بین ایران و عراق استفاده و برای قویتر کردن کومله مستقیماً از عراق کمکهای مالی و تسلیحاتی دریافت کرد، البته این پیشنهاد مدتی مسکوت ماند، اما پس از مدتی و در پاییز 1360 زمانی که بخشهای وسیعی از ایران در اشغال ارتش عراق بود، دریافت کمک مستقیم از صدام در مرکزیت کومله به تصویب رسید.
مهتدی در این راستا همراه با جعفر شفیعی به بغداد سفر و با مشاور صدام دیدار کرد. در آن دیدار از عراق خواسته شد سلاحهای سنگین و ایستگاه رادیویی در اختیار کومله گذاشته شود.
همچنین نیروهای کومله به یگانهای ارتش که برای مقابله با ارتش صدام در مرزها مستقر بودند ضرباتی وارد میکردند و در مسیر تردد آنها اختلال به وجود میآوردند، این در حالی است که کومله در برابر نسلکشی کردها توسط صدام و رژیم بعث عراق سکوت کرد. عراق در تیر و اسفند 1366 به سردشت و حلبچه حمله شیمیایی کرد و چند هزار کُرد ایرانی و عراقی شهید و مجروح شدند، اما کومله، دموکرات و حزب کمونیست ایران هیچ واکنشی نشان ندادند.
پنج. کومله و دمکرات بهصراحت از همهپرسی استقلال کردستان عراق که منجر به تجزیه عراق میشد، حمایت کردند. گام بعدی آن همهپرسی پیوستن کردستانهای ایران، ترکیه و سوریه به کردستان عراق و تشکیل کشور کردستان بود.
مهتدی در گفتگویی که با رسانهها داشت، اعلام کرد: بهاحتمال قوی مردم در رفراندوم شرکت خواهند کرد و اکثریت آنها رأی خواهند داد و در آن صورت ما هم پشتیبانی میکنیم و چنین رأی مردمی وسیعی مشروعیتی برای کردستان عراق بهوجود خواهد آورد. استقلال کردستان تأثیری روحی، معنوی و سیاسی بر کردهای ایران خواهد داشت و اعتمادبهنفس آنها را برای گرفتن حقوق خودشان بیشتر خواهد کرد و کردهای ایران خوشحال خواهند شد که در همسایگی آنها یک موجودیت کُردی شکل بگیرد.
کسانی که در پی برگزاری همهپرسی کردستان عراق بودند در مکتوبات و گفتههای خود اشاره داشتند که "آرمان ما تشکیل کشور کردستان با پیوستن کردستانهای ایران، ترکیه و سوریه به کردستان عراق است."، ازاینرو گام بعدی پس از برگزاری همهپرسی استقلال کردستان، تشکیل کشور کردستان و جدایی کردستان از ایران بود.
شش. احزاب ضدانقلاب کُرد در یکی دو دهه گذشته همکاریهای بسیار نزدیکی با رژیم صهیونیستی و موساد داشتند. هدف رژیم صهیونیستی تنها براندازی نظام جمهوری اسلامی نیست، بلکه آن رژیم بهدنبال تجزیه ایران است.
آخرین نمونه همکاری کومله با اسرائیل و موساد تلاش برای ایجاد انفجار در یک مرکز بزرگ صنعتی در اصفهان بود که البته با اشراف اطلاعاتی ایران خنثی شد و عوامل آن دستگیر و اعدام شدند.
مردخای کیدار افسر بازنشسته اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در اندیشکده بگین سادات در گفتگویی که چند ماه پیش داشت، گفت: موساد سالهاست که در شمال عراق پایگاه دارد و در کردستان عراق همکاری و فعالیت دارد.
او در ادامه عنوان کرد: ما باید ایران را تکهتکه کنیم.
همچنین اسرائیل که در آرزوی تحقق نیل تا فرات است از طرح همهپرسی کردستان عراق بهشدت حمایت کرد. کرولین گلیک، معاون سردبیر روزنامه بانفوذ و راستگرای جروزالم پست اسرائیل که همچنین عضو ارشد یکی از لابیهای اسرائیل در واشنگتن، مرکز سیاست امنیتی، Center for Security Policy، است در یادداشتی نوشت: استقلال کردستان باعث بیثباتی خاورمیانه خواهد شد، و این بیثباتی بهسود اسرائیل و آمریکا و بهزیان ایران و ترکیه خواهد بود.
داریوش همایون که در دوران پهلوی وزیر اطلاعات و جهانگردی و سخنگوی دولت بود و بهمن 1389 درگذشت، در اواخر عمرش افشا کرد که تلاشهای جدی برای تجزیه ایران در دستور کار برخی کشورهای منطقه بهویژه اسرائیل قرار دارد و به همین دلیل اولویت خود را از مبارزه با جمهوری اسلامی تغییر داد،
همچنین در خصوص ارتباط موساد با شبکه اینترنشنال که مهتدی در دو ماه اخیر بارها روی آنتن آن شبکه حضور یافته است، باراک راوید خبرنگار معروف صهیونیست که در رسانهها نزدیکترین فرد به محافل تصمیمگیر رژیم اسرائیل شناخته میشود، عنوان کرد که موساد با استفاده از این شبکه بهدنبال راهاندازی جنگ اطلاعاتی در ایران است.
هفت. این گروهها اگرچه ادعا میکنند که بهدنبال فدرالیسم هستند، اما تاکنون تصویر روشنی از فدرالیسم مدنظرشان ارائه ندادند. اگرچه فدرالیسم با جداییطلبی تفاوت دارد، اما اگر اجزای آن روشن نباشد بهسوی جداییطلبی گرایش دارد و زمینه تجزیه را به وجود میآورد، ضمن اینکه سران و اعضای این گروهها از ابتدا تاکنون بارها بهصورت پنهانی یا در لفافه اظهار داشتهاند که تمایل به تجزیهطلبی دارند، البته گروهکهای ضدانقلاب چون از تبعات منفی واژه «تجزیه» بین مردم ایران مطلع هستند، سعی میکنند از واژه «استقلال» استفاده کنند و در پوشش این واژه اهداف خود را دنبال کنند.
کومله در کنفرانس ششم در بخش اعلام موضعش نسبت به مسئله ملی اظهار کرد: «الف ـ ما حق ملل ساکن ایران را در تعیین سرنوشت خویش یعنی آزادی آنها را تا حد جدایی کامل بهرسمیت میشناسیم.»، البته کومله چون به پیامدهای این اعلام نظر خود توجه داشت، بلافاصله نوشت: «قبول حق تعیین سرنوشت از نظر ما بهمعنای توصیه جدایی نیست!»
انتهای پیام/+