روایتهای حذف شده جنگ از زبان ناخدای خرمشهر
یاحسینی در کتاب «تکاوران نیروی دریایی خرمشهر» پای خاطرات فرماندهای نشسته که از ۶۰۰ نیروی گردانش، تنها ۲۷۰ نفر زنده باقی مانده بودند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، خرمشهر، واسطةالعقد خاطرات جنگ است. شهری که نماد مقاومت و پیروزی نیروهای ایرانی شد، بیشترین سهم را در میان خاطرات رزمندگان، مدافعان شهر و مردم جنوب دارد. عمده آثاری که تاکنون درباره جنگ تحمیلی در قالب تاریخ شفاهی، سریال و ... منتشر شده، مستقیم یا غیر مستقیم به این شهر و آنچه بر او رفته، اشاره کرده است. در تمام این منابع، خرمشهر همچون فرزندی توصیف شده که از دامان مادر جدا افتاد و بعد، با تلاش فرزندان همین خاک، به آغوش وطن بازگشت. داستان خرمشهر، داستان یک شهر نیست؛ داستان حماسی یک ملت در قرن بیستم است.
با این حال به نظر میرسد آنچه تاکنون از خرمشهر و حوادثی که این شهر به چشم خود دیده، نوشته و منتشر شده، روایت کاملی از وقایع نیست. با انتشار هر اثری، به نظر میرسد حرفهای ناگفته بسیاری از آن باقی است؛ احساسی که ممکن است پس از انتشار کتاب «تکاوران نیروی دریایی خرمشهر» در بسیاری از مخاطبان علاقهمند به تاریخ شفاهی جنگ ایجاد شده باشد.
کتاب «تکاوران نیروی دریایی خرمشهر» که بهتازگی چاپ چهارم آن از سوی انتشارات سوره مهر در دسترس علاقهمندان قرار گرفته، روایتی است متفاوت از گروهی متفاوت که به حلقه مدافعان شهر پیوستند و تا آخرین لحظه دوشادوش دیگر نیروها، در صحنه حضور داشتند و پا پس نکشیدند.
کتاب که به قلم سیدقاسم یاحسینی نوشته شده، روایتگر خاطرات ناخدا یکم هوشنگ صمدی، فرمانده گردان تکاوران در خرمشهر. این کتاب پس از 30 سال داستان گروهی از تکاوران نیروی دریایی ارتش را روایت میکند که تنها پس از چند ساعت از آغاز جنگ در خرمشهر حضور یافتند و پس از 34 روز مقاومت جانانه، خرمشهر را ترک کردند. یاحسینی در این کتاب پای خاطرات فرماندهای نشسته که از 600 نیروی گردانش، تنها 270 نفر زنده باقی مانده بودند.
کتاب حاضر با روایت اول شخص خاطرات را نقل میکند. صمدی در فصل نخست به صورت گذرا، نگاهی انداخته است به خاطرات دوران کودکی تا اخذ دیپلم. پس از آن، بخش اصلی کتاب که همان خاطرات مربوط به جنگ تحمیلی است، آغاز میشود. خاطرات صمدی در این کتاب از چند وجه حائز اهمیت است. نخست آنکه برای اولینبار خاطرات گردانی را روایت میکند که عموماً در خاطرات و تاریخ شفاهی خرمشهر کمتر نامی از آنها شنیده شده است؛ و از سوی دیگر، پاسخی میدهد به برخی از حواشی و ناگفتههای دیگر راویان از جنگ. به عنوان نمونه، در بخشی از این کتاب میخوانیم:
اصلاً چه کسی فرمان عقبنشینی و تخلیه خرمشهر را در روز سوم مهرماه 1359 صادر کرد؟ در برخی از کتابهای تاریخی و حتی خاطراتی که برادران و خواهران منتشر کردهاند، مرا (ناخدا هوشنگ صمدی) مسئول اصلی تخلیه خرمشهر قلمداد کردهاند. حتی برخی از دستاندرکاران ماجرا گفتهاند که صمدی سرخود دستور عقبنشینی را صادر کرده است!
سؤال من این است که مگر در آن تاریخ چه سِمتی در فرماندهی جنگ داشتم که میتوانستم چنین فرمان خطیر و پر مسئولیتی را صادر کنم؟ من و تکاوران تحت امرم با نظارت ستاد عملیات جنوب مستقر در آبادان میجنگیدیم و مجری فرامین و دستورات آنجا بودیم و سرخود هیچ اقدامی نمیتوانستیم بکنیم. اگر خودسرانه عمل میکردم، پس از عقبنشینی حتماً باید مرا دستگیر و محاکمه صحرایی می کردند و به جوخه اعدام میسپردند. در حالی که ارتقای پست من در منطقه دوم نیروی دریایی ثابت میکند که من سر خود عمل نکردهام و تابع دستورات مقامات بالاتر از خودم بودهام. یکی از مصیبتهای من پس از دریافت فرمان تخلیه خرمشهر و عقبنشینی به ساحل شرقی، قانع کردن تکاوران و افسران و پاسدارانی بود که در کنار خودم در شهر مشغول مقاومت بودند.
مزیت دیگر کتاب یاحسینی در این است که راوی، خاطرات خود را بر مبنای دفترچه یادداشتهای روزانه روایت کرده است. او در این دفترچه خاطرات خود یا گاه دیگر نیروها را به صورت دقیق نوشته است؛ از این منظر میتوان امیدوار بود که پس از سه دهه، گرد فراموشی بر چهره بسیاری از وقایع ننشسته باشد و خاطرات دقیقتر و با شفافیت بیشتری روایت شده باشند.
کتاب «تکاوران نیروی دریایی خرمشهر» از این وجه که بخشهای ناگفته اما مهمی از جنگ در خرمشهر را روایت میکند، کتابی حائز اهمیت است. میتوان گفت نگاه راوی و خاطراتی که در این اثر ذکر شده، برخلاف نگاه غالبی است که در آثار مشابه قبلی منتشر شدهاند. هرچند وقایع ذکر شده در این کتاب، پازل مهمی از مسئله خرمشهر را پر کرده، اما همچنان در خلق آثار هنری کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این موضوعی است که ناخدا صمدی نیز در گفتوگویی به آن اشاره و از آن انتقاد کرده است:
من کاری به زوایای هنری سریال(کیمیا) ندارم. اما نسبت به دو مورد از این مجموعه تلویزیونی معترض هستم که با خود عوامل هم صحبت کردهام. عوامل این فیلم به خاطر تحریفی که در واقعیت انجام دادند، خیلی مدیون ما شدند. تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر 103 نفر شهید و 290 نفر جانباز دادند. جانبازان ما از 10 درصد مجروحیت تا 92.5 درصد را متحمل شدند. نمونه بارز و زنده این جانبازان فرمانده نیرو دریایی، دریادار حبیب سیاری است که از مدافعان دلاور خرمشهر بود. مجروحیت ایشان 75 درصد است.
جانبازی داشتیم که سال گذشته با 93 درصد مجروحیت شهید شد. بنده نیز 34 درصد جانباز هستم. من هشت بار زخمی شدم ولی خرمشهر را ترک نکردم. یک بار خودم زخمی شده بودم اما متوجه نشده بودم. مامور آبی که مسئول پر کردن قمقمه های ما بود متوجه جراحت من شد. یک دفعه به پایم نگاه کردم که غرق در خون بود. تیر از یک طرف ران پایم وارد شده و از طرف دیگر خارج شده بود اما به قدری درگیر نبرد سنگین بودیم که متوجه نشده بودم. مورد دیگر بیسیم چی من بود که از بچه های آبادان بود. دیدم از درد به خودش میپیچد. یک دستش قطع شده ولی همچنان در میدان مشغول فعالیت بود. ما چنین افرادی داشتیم. ولی کدام یک از آنها را در این سریال کیمیا میبینید؟ آیا خرمشهر را فقط همین چهار پنج نفر نگاه داشتند؟ کلاه سبزها و کماندوها در سریال کیمیا کجا هستند؟ ...
انتهای پیام/