ترتیل سریع جزء سوم قرآن / پرهیز از دوستی با دشمنان
یکی از آموزههای جزء سوم قرآن، پرهیز از دوستی با دشمنان است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جزء سوم قرآن از آیه 253 سوره بقره آغاز و تا آیه 92 سوره آل عمران ادامه دارد. در این جزء از قرآن از آموزههایی همچون انفاق به عنوان مهمترین اسباب نجات در قیامت، انفاق بهعنوان مهمترین طرق حل مشکل فاصله طبقاتى، کیفیت انفاق، برترین نعمت الهى، بلاى رباخوارى، راه و رسم ایمان، رهایى از لغزشها، ممنوعیت پیوند با بیگانگان، محبت واقعى و ... یاد شده است.
به عنوان نمونه درباره ممنوعیت پیوند با بیگانگان در آیه28 آلعمران میخوانیم «لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فی شَیْءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصیرُ» مؤمنان نباید کافران را - به جاى مؤمنان - به دوستى بگیرند؛ و هر که چنین کند، در هیچ چیز [او را] از [دوستىِ] خدا [بهرهاى] نیست، مگر اینکه از آنان به نوعى تقیّه کنید و خداوند، شما را از [عقوبت] خود میترساند، و بازگشتِ [همه] به سوى خداست.
در این آیه هرچند از تقیه به عنوان یک راهبرد در برابر بیگانگان یاد شده است، اما بر اساس منطق آیات قرآن و آموزههای نبوی، تقیهای که سبب حفظ تمامیت ارضی جامعه مسلمین و تقویت عزت آنها شود نه آنکه به اسم تقیه، مدام چوب ذلت بر سر آنها کوفته شود و مسلمین را به سکوت و انفعال بکشاند؛ همچنان که عدهای از بزدلان امت به لحاظ ترس از آسیب احتمالیِ دشمن، به سوی آنها دست دوستی دراز میکردند که مورد توبیخ خداوند در قرآن قرار گرفتند، آنجا که فرمود «فَتَرَى الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسارِعُونَ فیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشى أَنْ تُصیبَنا دائِرَة ... ؛ کسانى که در دلهایشان مرض [ترس و دورویى] است، مىبینى که در دوستى با یهود و نصارى شتاب میورزند و مىگویند مىترسیم آسیب ناگوارى به ما برسد»؛ غافل از اینکه خداوند اینگونه فشار دشمنان را آزمایشی برای مؤمنان حقیقی قرار داده بود و در انتهای همان آیات فرموده بود (نترسید و گرفتار فتنه نشوید) «فَعَسَى اللَّهُ أَنْ یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَیُصْبِحُوا عَلى ما أَسَرُّوا فی أَنْفُسِهِمْ نادِمینَ؛ امید است خدا از سوى خود پیروزى یا واقعیت دیگرى [ به نفع مسلمانان ] پیش آرد تا این بیماردلان بر آنچه در دلهایشان پنهان مىداشتند، پشیمان شوند.
بنابراین منطق قرآن، ایستادگی در برابر دشمن، حفظ عزت در برابر آنها و نیز تدارک و تقویت قوای نظامی و اقتصادی در برابر عداوتشان است. جالب است که در آیه118 همین سوره آلعمران خداوند مجدداً تأکید میکند «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ» ای کسانی که ایمان آوردهاید، از غیر خودتان، [دوست و] (بطانه) همراز نگیرید. [آنان] از هیچ نابکاری در حق شما کوتاهی نمیورزند. آرزو دارند که در رنج بیفتید. دشمنی از لحن و سخنشان آشکار است؛ و آنچه سینههایشان نهان میدارد، بزرگتر است. در حقیقت، ما نشانهها[ی دشمنی آنان] را برای شما بیان کردیم، اگر تعقل کنید.
بر اساس این استدلال قرآنی باید دانست دشمنان با شگردهاى گوناگون با ما برخورد مىکنند: 1. فساد «لا یَأْلُونَکُمْ خَبالًا» 2. فشار «وَدُّوا ما عَنِتُّمْ» 3. نفاق«ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ»؛ و خداوند روابط صمیمى با دشمنِ توطئهگر را نشانه بىعقلى میداند؛ یعنی برخورد صمیمانه، با افراد منافق، کم عقلى است، چه اینکه در انتهای آیه فرمود «إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ».
انتهایپیام/