تحول در آموزش بستر اصلی در تحقق دانشگاه کارآفرین
پژوهشگر حوزه دانشگاه نسل سوم در یادداشتی نکاتی را درباره الزامات تحقق دانشگاه کارآفرین مطرح کرد.
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری تسنیم، امیررضا علیزاده مجد، پژوهشگر حوزه دانشگاه نسل سوم در یادداشتی نکاتی را درباره الزامات تحقق دانشگاه کارآفرین مطرح کرد.
در این یادداشت آمده است:
امروزه اقتصاد دانشبنیان بستر اصلی خلق ثروت در جوامع به حساب میآید و دانش و تکنولوژی نقش بیبدیلی در خلق ارزش و اقتصاد دانشبنیان را دارد. بستر اصلی تحول در اقتصاد جوامع اقتصاد دانشبنیان است و شاهراه تحقق این مهم حرکت دانشگاهها به سمت دانشگاه نسل سوم یا دانشگاه کارآفرین است.
نسل اول دانشگاهها، دانشگاه آموزش محور نام دارد که اصلیترین و تنها وظیفه آن، آموزش است. نسل دوم دانشگاه پژوهش محور نام دارد که علاوه بر نقش آموزش باید به انجام پژوهشهای کاربردی نیز بهعنوان دومین وظیفه اشاره نمود، اما نسل سوم دانشگاهها دانشگاه کارآفرین نام دارد که علاوه بر دو وظیفه فوقالذکر، وظیفه کارآفرین نیز به شرح وظایف آن اضافهشده است. متأسفانه تجربه تلخ بسیاری از دانشگاههای جهان به ما نشان میدهد که توجه صرف به حوزه کارآفرینی و اقتصاد دانشبنیان آنها را از وظایفی نظیر آموزش و پژوهش دور مینماید و در آیندهای نزدیک دانشگاه را به سمت مشکلات جدی و بعضاً زوال سوق داده است.
آموزش، سنگ بنای دانشگاههای نسل دوم و سوم است و به بیان بهتر باید گفت، نسل دوم و سوم دانشگاهی در سایه آموزش صحیح و کارآفرینانه تحقق خواهد یافت.
متأسفانه بستر آموزشی حاکم بر بسیاری از دانشگاههای کشور ما آموزش سنتی و یکنواخت بوده و گواه این ادعا سرفصلهای آموزشی، شیوه ارزیابی دروس و روش تدریس اساتید محترم است. بهطور مثال پروژههای درسی را باید در نظر گرفت که بهصورت کاملاً یکسان با رویهای ثابت در دانشگاهها پیش میرود و به بیانی بهتر همه دانشجویان به یک شیوه ارزیابی میشوند و نقطه آغاز بحث ما دقیقاً همین نقطه است! جایی که جایگاه علوم یادگیری و آموزش کاملاً نادیده گرفته میشود و خروجی آن میشود آموزش غیر اثربخش که فلسفه یاددهی و یادگیری در آن به کمترین شکل ممکن مشاهده میشود.
با نگاهی به نظریههای نوین آموزش و یادگیری نظیر یادگیری تجربی دیویدکلب میتوان دریافت که شیوه یادگیری هر دانشجو در کلاس میتواند متفاوت از دیگری باشد و شیوه آموزش یکسان و پروژههای درسی یکسان مصداق بارز ناعدالتی در سیستم آموزشی است.
همانطور که اشاره شد هسته اصلی دانشگاههای کارآفرینی یاددهی و یادگیری است و تا زمانی که نظام آموزشی بر آزمونهای پایان نیمسال متمرکز باشد، آزمون دادن و آزمون گرفتن جای یاددهی و یادگیری را خواهد گفت و مشابه بروکراسی ماکس وبر که ابزار جایگزین اهداف گردید، این ضایعه در نظام آموزش عالی ما نیز رخ خواهد داد.
در نگاه آسیب شناسانه به این موضوع و تجربه زیسته برگزاری دورههای روش تدریس، مربیگری و... نشان میدهد که مدرسان دانشگاهی به علت ضعف در آموزشهای ضمن خدمت، آگاهی لازم از شیوههای روش تدریس و یادگیری را ندارند و به این علت است که آموزشهای برگزارشده در دانشگاهها در اکثر اوقات ماهیت اثربخش خود را از دست دادهاند، بهطوریکه طبق بررسی انجامشده بین تعدادی از اساتید حقالتدریس دریکی از دانشگاههای کشور که بین 3 الی 12 سال سابقه تدریس در پرونده خوددارند، مشخص گردید برای هیچیک از این مدرسان، دورهای تحت عنوان آموزش ضمن خدمت برگزار نشده است و این خلأ بزرگ یکی از اصلیترین علل ضعف سیستم آموزشی فعلی حال حاضر کشور عزیزمان است.
مدیران دانشگاهی و سیاستگذاران این عرصه باید دقت زیادی به این مهم داشته باشند که آموزش، سنگ بنای توسعه جوامع است و تجارب کسبوکارهای موفق نشان میدهد که آموزش اثربخش و هدفمند، باعث بقا و توسعه کسبوکارها بوده و نگاه هزینه محور به فرآیند آموزش سازمانی نداشته باشند، سرمایهگذاری در آموزش را سرمایهگذاری در آینده سازمان خود بدانند، بهویژه اینکه دانشگاهها بستر اصلی اقتصاد هر کشوری هستند و جهت توفیق در امور اقتصادی به نیروی کار خبره و دانشی احتیاج است، لذا توجه به آموزش مستمر از اولویتهای نظام آموزشی ما باید باشد.
در انتها باید اینگونه بیان کرد که پلکان کارآفرینی در دانشگاهها و تحقق دانشگاه کارآفرین نیازمند پلکانی ایمن و محکم به نام آموزش است و بیاهمیتی به آموزش بهطور حتم اقتصاد کشور را از ریل خارج خواهد کرد.
انتهای پیام/