سیمای تهران برازندۀ عید مبعث نبود!/ سطح اندیشهورزی در سیمای کالبدی شهرها غنی نیست
این گلایه شاید شب عیدمان را کمی غبارآلود کند اما نیاز است که طرح شود شاید مسئولین ببینند، من شهرهای دیگر را نمیدانم اما تهران این چند ساعتی که من در شهر بودم شایسته این عید نبود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، برنامه "سوره؛ درنگ دینپژوهی" کاری از گروه فرهنگ و اندیشه شبکه چهار سیما و بهتهیهکنندگی مرتضی روحانی است که هر هفته ساعت 22 با یک گفتوگو روی آنتن میرود.
در قسمت اخیر این برنامه که سهشنبهشب پخش شد، مسعود دیانی، مجری ـ سردبیر برنامه با طرح گلایهای از وضعیت شهر تهران در روز مبعث، عنوان کرد: "این گلایه شاید شب عیدمان را کمی غبارآلود کند اما نیاز است که طرح شود شاید مسئولین ببینند. ما فکر میکنیم تهران امالقرای جهان اسلام است و عید مبعث بزرگترین عید بشریت است و جا داشت خیابانهای ما، کوچههای ما و میدانهای ما بهنسبت برخی از مناسبتهای دیگر کمی نورانیتر میبود.
اگر مسئولین امر باور دارند، اراده دارند و نکات دیگری ذهنشان را نگرفته است، امیدواریم به این مناسبتها، چه در ایام عید و چه ایام سوگ، توجه بیشتری داشته باشند. من شهرهای دیگر را نمیدانم اما تهران این چند ساعتی که من در شهر بودم شایسته این عید نبود".
اگرچه این اظهارات کوتاه دیانی، به موضوعی خاص و زمانمند اشاره دارد که میبایست مورد توجه مسئولان سیما و مناظر شهری در مناسبتهای مذهبی آینده قرار بگیرد اما دامنه نظری بحث به همین مقدار محدود نمیشود و میتوان با "درنگ" در پشتوانههای نظری آن، صورتبندی جدیدی از مسئله ارائه کرد که درک ما را از اهمیت و جایگاه نمادها و اِلمانهای مذهبی ارتقا بخشد و معبری برای رسیدن به یک "گویش" و یک "جریان" در زمینه نمادهای شهری با رویکرد به مباحث آیینی و معنوی بگشاید.
علّیّت متقابل میان فرم و اندیشه
رابطه میان صورت و محتوا در هر پدیدهای و برقراری تعادل و توازن میان آن دو، یکی از اساسیترین دلمشغولیهای اندیشمندان و فیلسوفان در طول تاریخ بوده است و بهبیانی فلسفی میتوان گفت "ماهیت" وجه بیرونی و "هویت" وجه درونی هر پدیدهای را تبیین میکند.
علیالقاعده صورت در نسبت با "ذاتِ امر درونی" شکل میگیرد و برآمده از آن است، بهتعبیر دیگر میتوان گفت صورت و محتوا در یک رابطه دیالکتیک، همدیگر را تعریف میکنند و این مفروض که صورت میتواند از جایی متباین از محتوا بر مبنای اصولی به آن افزوده یا بر آن سوار شود، مردود است.
ازاینرو، هر صورتی نشاندهنده محتوای خود بهکمال است، بنابراین، فرم چیزی بارشده بر محتوا نیست، بلکه تبلور بیرونی ذات درونی آن است و از این منظر، صورت و محتوا دو وجه یک حقیقتاند پس بهدنبال فرم خوب بودن همان جستوجو برای محتوای غنی است یا باید باشد.
به همین دلیل هم هست که گلایه مسعود دیانی، از وضعیت شهر تهران در روز عید مبعث، گلایهای بحق و مسموع است که باید مورد توجه مسئولان شهری قرار بگیرد اما تأکید بر صرف "نورپردازی" و "چراغانی" کردن کوچهها و خیابانها در عید بعثت پیامبر(ص)، کف انتظارات از مدیران شهری را مورد هدف قرار میدهد که شاید از بُعد اثرگذاری بر معرفت و بصیرت مذهبی شهروندان هم، کماثرترین آن نیز باشد.
آنچه اهمیت بیشتر و فوریتری دارد، جهتدهی کلّی به طراحیهای محیطی و مبلمان شهری در راستای تحکیم و تقویت هویت و فرهنگ جامعه و شهروندان آن است چه؛ برقراری ارتباط بصری مناسب میان طراحی و سلایق انسانی و یا بهعبارتی دیگر، ارتباط بین مبلمان شهری و هویت انسانی اولین نقشی است که برای طراحی مبلمان شهری بهکار میرود.
بهگفته عیسی بروشان، کارشناس مدیریت شهری، مبلمانی که در سطح شهر به وجود میآید میتواند سمبلی از نوآوریهای فرهنگی، مذهبی و هویتی آن شهر باشد که هم زیبایی شهر را منحصر به فرد میکند و هم زندگی افراد را شامل میشود.
زمانی که این المانها، با اشکال و رنگهای مختلف به نمایش گذاشته میشود حس زیباشناختی را در افراد زنده میکند و باعث به وجود آمدن محیطی مطلوب برای رفع نیازهای آنها میشود.
اجزای مبلمان شهری، دو ویژگی اساسی دارند: 1. اجزای بهکاررفته در مبلمان کاربردی باشند؛ 2. زیبایی در این مبلمانها کاملاً مشهود باشد.
اگر این دو ویژگی را همزمان با هم داشته باشند، میتوانند نیاز عملکردی و بصری شهروندان را همزمان برآورده سازند، البته این امر، مستلزم در نظر گرفتن فاکتورهای متعددی در طراحی اجزای مبلمان شهری است که نهتنها، هماهنگی با محیط پیرامون، دوام، ایمنی و اقتصادی بودن آنها مورد نظر است، بلکه باید از نظر عملکردی، جانمایی مناسبی در سطح شهر داشته باشند تا بتوانند پاسخگوی نیاز شهروندان باشند.
اگرچه شاید در بادی امر طرح این مسائل، بی یا کم ارتباط با حوزه مباحث اندیشگی و فلسفی بهنظر برسد اما تأمل در نظام هندسی و هویتی شهری از جمله جدیترین دغدغهها و دلمشغولیهای فیلسوفان، از روزگار ارسطو تاکنون بوده است و هرگاه بپذیریم که سطح اندیشهورزی در سیمای کالبدی شهرهای ما چندان غنی نیست و نمیتواند ما را به آن "شهود قدسی" مورد انتظار رهنمون شود؛ آنگاه شاید مسئله طراحی و تقویت نظام جامع تبلیغات محیطی و فرهنگی، صورت جدیتری به خود بگیرد و بتواند به بازبینی مفهومی/ اندیشگی سیمای شهری منتهی شود.
بنابراین میتوان گفت اگرچه چراغانی کردن و نورافشانی فضاهای شهری در اعیاد و مناسبتهای مذهبی، امری لازم و ستودنی است اما پیش از آن باید ساختار کلی و استخوانبندی شهر را وفق ارزشهای معنوی ـ انسانی سامان بخشید و از رهگذر توجه به تمامی مؤلفههای طبیعی، مصنوعی و کالبدی و جانمایی دقیق آنها در سامانهای فلسفی و معنادار، شهری مناسب با ارزشهای نبوی آفرید.
انتهای پیام/+