یادداشت| آزمایش فکری و نقد استدلال بیپاسخ گذاشتن عملیات تروریستی علیه ایران
«این استدلال دولتیها که نباید به حملات تروریستی صهیونیستها به دانشمندانی مثل شهید فخریزاده و تأسیسات نطنز پاسخ داد در شرایطی که حتی خبری از آن امتیازات نیز وجود ندارد، سست و بیمایه و ابلهانه است.»
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، پرویز امینی کارشناس مسائل سیاسی طی یادداشتی نوشت: برخی فیلسوفان مانند دکارت برای نقد رادیکال برخی دعاوی از جمله شکاکیت و برخی فیلسوفان سیاسی مثل راولز برای طرحافکنی و موجه نشان دادن ایده سازماندهی اجتماعی براساس اصول عدالت، از اکسپریمنت تات یا آزمایش فکری استفاده کردهاند.
دکارت در یک آزمون فکری با شک دستوری در همه چیز از مسائل تجربی تا منطقی و ریاضی، ایده شکاکیت را به شکل حداکثری طرح کرد و در همان نقطه، ایده شکاکیت را با این گزاره که در اینکه در همه چیز شک میکنم، نمیتوانم شک کنم را نقد کرد و به قول معروف به یک نقطه ارشمیدسی برای یقین دست پیدا کرد.
جان روالز نیز برای موجه نشان دادن اصول عدالتاش برای سازماندهی جامعه، در یک آزمون فکری افراد و شهروندان آزاد و برابر را در یک آزمایش فکری در یک وضعیت نخستین و پشت پرده بیخبری قرار داد که نسبت به خیر، نسبت به تواناییها خود و دیگران، جنسیت خود و دیگران، طبقه اجتماعی خود و دیگران و...، در بیخبری بسر میبرند. این وضعیت آنها را در یک شرایط منصفانه قرار میدهد و روالز معتقد است در این شرایط منصفانه، افراد مطابق کتاب یک نظریه درباره عدالت یا شهروندان مطابق کتاب لیبرالیسم سیاسی و کتاب عدالت بهمثابه انصاف؛ یک بازگویی، اصول دوگانه پیشنهادی او را برای ارنج و تنظیم جامعه انتخاب میکنند.
از این آزمایش فکری میتوان در نقد و ارزیابی ادعای دولت و حامیان آنها در لزوم عدم پاسخگویی به حملات تروریستی به افراد و تأسیسات هستهای ایران که اینک مکرر اتفاق میافتد، استفاده کرد.
اصل و چکیده ادعا این است که اگر به ترورها پاسخ دهیم، مذاکرات و راههای دیپلماتیک برای کاهش یا از بین بردن تحریمها از بین خواهد رفت و اساسا اسرائیلیها برای برهمزدن مذاکرات و برای جلوگیری از پایان یا کاهش تحریمها، دست به این عملیات تروریستی میزنند.
در یک آزمون فکری میتوان این ادعا را به یک وضعیت بسیار حداکثری گسترش داد. فرض کنیم آمریکاییها و اروپاییها حاضر باشند همه تحریمها را بدون هیچ چشمداشتی بردارند. همچنین همه محدودیتهای هستهای ایران را نیز بردارند و مثلا هر سطحی از غنیسازی که خواستیم بتوانیم بکنیم و نظارتهای سرسختانه را هم کنار بگذارند. علاوه بر این به شکل فنی و مالی کمک کنند و ما نیازهای هستهای خود برای تأمین انرژی را برطرف کنیم و حداکثر با داشتن سلاح هستهای ایران نیز موافقت و حتی به ساخت آن نیز کمک کنند. در قبال این وضعیت آنها تنها یک شرط بگذارند که به هر دلیل ایران حق ندارد در برابر هر گونه تعدی، تجاوز و ترور حتی با یک گلوله، عملیات دفاعی و تلافیجویانه انجام دهد و چنانچه به این کار مبادرت کند، همه امتیازات سلب و همه محدودیتها و همه تحریمها به شکل حداکثری برخواهد گشت و احتمال حمله نظامی نیز خواهد بود.
آیا عاقلانه است که ایران در قبال این امتیازات بسیار رؤیایی این شرط را بپذیرد؟ خیلی واضح است که پذیرش این وضعیت برای هر انسان عاقل یا جامعه عاقل چقدر حماقتآمیز است. چون اصل موجودیت خود را معامله کرده است و اساسا وقتی موجودیتی در کار نباشد، امکان استفاده از آن امتیازات نیز ولو رؤیایی، ناممکن است. حالا با این آزمایش فکری بهتر میتوان فهمید که این استدلال دولتیها که نباید به حملات تروریستی صهیونیستها به دانشمندانی مثل شهید فخریزاده و تأسیسات نطنز پاسخ داد در شرایطی که حتی خبری از آن امتیازات نیز وجود ندارد، چقدر سست و بیمایه و ابلهانه است.
انتهای پیام/