صداوسیما در سالی که گذشت؟| در سیما فقدان مدیر گروه و در رادیو فقدان تهیهکننده
صدا و سیما در سال ۱۳۹۹ شاهد اتفاقات عدیدهای بود که میتوانیم نامش را ماجراهای "از مدار خارج شده" بگذاریم؛ مقصر بسیاری از این اتفاقات، مدیراناند.
خبرگزاری تسنیم- مجتبی برزگر: رادیو و تلویزیون در سالی که پشتِ سرگذاشت فراز و نشیبهای بسیاری داشت اما به تعبیرِ بسیاری، جهادگرانه در شرایط سخت دوربینهای سریال و برنامههای خودش را خاموش نکرد. با وجود سختیهای بسیار، به مراتب کنداکتور بهتری نسبت به سالهای قبل در ایام نوروز، تدارک دیده است. وقتی در طول سال، برنامههای روتین و سریالهای هفتگی و شبانهاش به راه بود و برای ماه رمضان هم دوربینها روشن و فعال میکوشند تا آن ایام هم، آنتنِ تلویزیون گرم باشد.
** آیا مدیران شبکههای تلویزیونی تغییر میکنند؟
در این میان رادیو هم فعالیت خودش را قطع نکرد و حضور معاون جدید صدا، چند رادیو با تغییر مدیریتی مواجه شد و اما هنوز در سیما جز حضور چند مشاور، هنوز خبری از تغییر مدیر شبکه نشده است. نکتهای که حمید شاهآبادی معاون سیما در نشست خبری به خبرنگار تسنیم چنین پاسخ داد: «واقعاً مدیران سیما و به ویژه اعضای شورای مدیران، افراد توانمند و علاقهمند و ارزشی و انقلابیاند. جوانانی امروز مسئول و مدیرند که امیدهای نسل آینده تلویزیوناند که توانمند و ارزشیاند و مدیران با تجربه در کنار این عزیزان، تحرک خوبی دارند اما در عین حال برخی از تغییرات اجتنابناپذیر است.»
** دیدن برنامههای بیکیفیت با قابلیت HD
شاید اتفاقی که در صداوسیما افتاد و میتوانیم از آن به عنوان اتفاقِ مهم و موفق، نام ببریم، HD شدن شبکههای تلویزیونی است. حتی راهاندازی شبکهای به نام شبکه فراتر یا همان شبکه 4K هم فصل جدیدی را به روی سریالسازان، برنامهسازان و انیمیشنسازان باز کرد. البته رسالتِ تلویزیونیها را هم سنگینتر از گذشته کرد؛ چرا که دیدن برنامههای بیکیفیت با قابلیت HD یعنی درجا زدن!
13 شبکه تلویزیون از 9 آذرماه 1399، HD شدند؛ رئیس سازمان صداوسیما پس از آغاز رسمی این شبکهها با این کیفیت، «به تلاش برای پخش بهترین محتوا هم اشاره کرد و HDسازی را گام مهمیبرای تحول عرضه محتوا دانست.» بدون شک HD شدن شبکهها رخداد خوشایندی در تلویزیون ایران به شمار میرود این حرکتِ تلویزیون به حفظ بینندهها و حتی افزایش آنها تأثیر بسزایی دارد. اما ارتقاء تصاویر صرفاً کافی نیست و همپای این افزایش کیفیت تصویر، باید محتوا هم ارتقاء پیدا کند. یعنی در کنار ارتقاء کیفیت با توجه به تأکید رئیس سازمان صداوسیما باید به ارتقاء محتوا هم توجه داشته باشیم.
مخاطبان تلویزیون از این به بعد انتظار و توقع دیگری دارند و منتظرند با ارتقاء کیفیت تصویر شبکهها، سریالهای تلویزیونی و برنامههای پربیننده حتی مسابقاتی که روی آنتن میرود به لحاظ تکنیکال، ارتقاء پیدا کند و رسانه ملّی را در مدارِ کیفیت پیش ببرد. برای ساخت برنامهها و پیدا کردن سوژههای مناسب سریالسازی وقت بیشتری بگذارند تا وضعیت تولید هم به مثابه ارتقاء فنی شبکههای تلویزیونی بالا برود.
وقتی بیننده نگاهش به تصاویر با کیفیت برنامهها و سریالهای تلویزیونی عادت میکند، از آن طرف علاقهمند است برنامهها و سریالهایی را ببیند که لایق و مناسب این کیفیت تصویر است. اینکه بخواهیم برنامه معمولی که محتوای خاصی ندارد و ساده و پیش پا افتاده است را با کیفیت HD ببینیم، نوعی در جازدن است و باید تلاش کنیم برای جلب توجه بیننده نه فقط به کیفیت بلکه به محتوا توجه جدّی داشته باشیم. بالأخره در این مسیر نیاز است پا به پای تکنولوژی مدرن رسانه پیش برویم چه محتوایی و چه تکنیکال و این به منزله کپی کردن نیست.
** دیگر وقتِ کپیکردن نیست
داستانهای سریالها را از روی سریالهای ترکیهای برداریم و یا شیوه و فرم مسابقات ایران برگرفته از مسابقات خارجی باشد، کاملاً رویه غلطی است. باید توجه کنیم تولید داخلمان را به مثابه HDشدن کیفیت تصاویر برنامهها و سریالهای تلویزیونی، ارتقاء ببخشیم. به معنای واقعی حیف است وقتی امکانات ارتقاء کیفیت را در شبکههای تلویزیونی فراهم میکنیم به فکرِ بالا بردن کیفیت محتوایی برنامهها و سریالهایمان نباشیم. در واقع این توانمندی صوتی و تصویری ارتقاء یافته نباید در خدمت محتواهای نازل و پیشپاافتاده قرار بگیرد. چرا که سلیقه و ذائقه مخاطب را تنزل میدهد.
رسیدنِ به این کیفیت محتوا مستلزم حضورِ کاربلدها در صداوسیما است. انتظار میرود مدیران امر، جلوی سریالسازی و برنامهسازی افراد شکستخورده، ضعیف و بدون ایده و ناکارآمد را بگیرند و اکنون دیگر دوران آزمون و خطا نیست و نباید به هرکسی اجازه داده شود تا سریالِ بدون سوژه و غیراصولی را بسازند و جلوی آدمهایی که میخواهند از طریق تلویزیون خودنمایی کنند، گرفته شود.
** برای دانشگاه شدن راه بسیار است...
هنوز برای رسیدن به تریبون واقعی انقلاب اسلامی راه بسیار دارد و باید گامهای جدی در این عرصه برای تحقق منویات "انقلاب" و دانشگاه شدن صداوسیما برداشته شود. چقدرِ این مسیر در سال 1399 پیموده شد؟ با نگاهی به نقدها و اتفاقات امسال میتوان به این نکته رسید که مشکلات جدیدی هم بر مشکلات سالهای قبل باید اضافه کرد؛ اما از حق نگذریم تلویزیون در مواجهه با بحران جهانی "کرونا"، خوش درخشید.
** پژوهش هنوز حلقه مفقوده/ برنامهسازی متکی به دکور و سریالسازی با سیناپس
مشکل برنامهسازی و سریالسازی هر روز جدّیتر میشود؛ مخصوصاً این روزها که حضور رقیبی به نام نمایشخانگی و فضایمجازی، پررنگتر و خطرناکتر شده است. اما در دهه گذشته، مشکلی که نتوانست مثل دهه 1360، 1370 و یا 1380، اصطلاحاً برنامه و یا سریال تلویزیون دیگر خیابان خلوت نمیکند. علاوه بر حضور رسانههای نوین و اقبال بیشتر مخاطب اما سریالها و برنامههای تلویزیون هم پژوهش و تحقیق را فراموش کردهاند. و معمولاً کارها دقایق آخر به تصویب میرسند و سوژهها و پرداختها کلیشهای و تکراریاند! سریالهایی که فیلمنامهشان تکمیل نشده و در حد سیناپس یا همان طرح وارد مرحله تولید میشوند؛ به گونهای که با برخی از بازیگران همین سریالها صحبت میکنیم نمیدانند عاقبت کاراکترشان به کجا میرسد.
** چرا باید همه شبکهها، برنامه یلدایی و تحویل سال داشته باشند؟
در حوزه ساختار و تکنیک کاملاً مقلّدانه و بدون توجه به پژوهش در فیلمنامهنویسی درست در رویه برنامهسازی و سریالسازی پیش میرود و در این میدان کسی به فکر خلاقیت و نوآوری نیست. یک زمانی برنامههای گفتگومحور یا همان تاکشو، یک مقطعی رئالیتیشو و الآن هم چند صباحی است ساخت استعدادیابی طرفدار زیادی دارد. امسال هم در یلدا و تحویل سال شاهد بمبارانی از برنامه در شبکههای مختلف تلویزیون بودیم؛ کماکان این سؤال را پیش میآورد مگر تعدد راهاندازی شبکه به نیّت تخصصی کردن موضوع و سوژه و ایده در تلویزیون نبود؛ پس چرا امروز در همه شبکهها، برنامه صبحگاهی، آشپزی و حتی برنامه مناسبتی مثل تحویل سال و یلدا و افطار و سحر داریم؟
** سیمایی مؤثر با توجه به محتوا نه سلبریتی!
تحویل سالهایی که بدون سرمنزل و تنوع و هدفهای خاصی فقط آنتن را پُر کردند؛ شاید فقط یکی دو اتفاق معدود کمی مخاطب را سر ذوق آورد. کارهایی مثلِ "عصر جدید" احسان علیخانی، گفتوگوی قسمت آخرِ برنامه "دورهمی" و حتی قدم رو به جلوی "فرمول یک" و رسیدنِ دقایق آخر ویژه برنامه "خندوانه" آنتن را گرم کرد. هنوز این نکته وجود دارد که برنامهسازان اصرار به حضور برخی از سلبریتیها و چهرهها دارند؛ گفتوگوهایی که بدون سرمنزل و بیهدف پیش میرود. آن چیزی که در گذشته تلویزیون را به سیمایی مؤثر و مفید تبدیل میکرد مضامین و محتوا بود.
** مردم خلاقیت و نوآوری میخواهند
مردم ما نیازمند دید تازه در برنامهسازیاند؛ حتماً روانشناسی و جامعهشناسی را باید در برنامهسازی مدنظر قرار دهیم. نگاه خلاقانه اهمیت دارد؛ چه کارهایی کردیم که نباید بکنیم و ضعفهایی که وجود دارد را رفع کنیم. کار نوآورانه انجام شود که مردم نیازمند دید تازهاند؛ مناسبتها تکرار نشدنیاند و باید میان برنامههای رمضانی یا نوروزی سال 97 تا 98 و حتی 99 وجه تمایزهایی وجود داشته باشد. این اتفاق در حالی میافتد که زاویه نگاه تازه، عمق معنا و رویکرد تازه معنایی با بهرهمندی از آدمهای تازه و ساختارهای نو به منصه ظهور میرسد. اگر قرار باشد همان مدل قبلی با اشکالات موجود روی آنتن برود در واقع تکرار مکررات کردهایم. مثلاً اگر در همه برنامههای رمضانی یا نوروزی، خواننده دعوت کنند یا همراه با شادی باشد هیچ ثمرهای برای مخاطب ندارد.
برنامهساز اسیرِ فضایمجازی
شاید یکی از دلایل فاصله گرفتن برنامهسازی تلویزیون از روزهای اوج خودش این نکته باشد که همه اسیر فضای مجازی شدهاند؛ این گرفتاری امروز برنامهسازان و مجریان در ویژههای تحویل سال امسال هم به چشم خورد. وقتی مجری برنامهای طوری رفتار میکرد که فیلم و صحبتهایش را در صفحات مجازی ببینند. برنامهسازی از یک معضل سطحینگری رنج میبرد؛ متأسفانه این سطحینگری به برنامهسازی، مدیریت برنامهها و نظارت بر برنامهها سرایت کرده است. گهگاهی موضعگیریهای غیرحرفهای، واکنشهای احساسیِ بدون سواد رسانهای و توجه بیش از حد مجری به هیاهوی رسانهای و حضور پررنگ در فضای مجازی!! دوست دارند جنجال و چالش ایجاد کنند تا به تیتر اصلی فضای مجازی تبدیل شوند.
** پاشنهآشیل؛ نظارت ضعیف
در طول سال 1399 و پخش برنامهها، گافها و اشتباهات به سمتی رفتند که بیشترین ورود را شورای نظارت بر صداوسیما داشتند؛ از آگهیهای بیرویه بازرگانی و لاکچریبازی در برنامههای مشارکتی تلویزیون گرفته تا حرفهای خارج از عرفِ برخی از میهمانان که به اخراج دو مجری یکی برنامه "زاویه" و دیگری برنامه شبکه دو و خانم مجری، منتهی شد. آگهیهای بازرگانی که هنوز بیمحابا و این بار با استفاده از بازیگران کارش را جلو میبرد؛ حتی به آیتمهای میانبرنامهای هم راه پیدا کردهاند. آنقدر نظارت به حلقه مفقودهای در تلویزیون تبدیل شده اما همان سریالسازان و برنامهسازان ضعیف، هنوز همکاریشان با تلویزیون پابرجاست.
** لوکسبازی تلویزیون با آگهیهای بازرگانی/ اپلیکیشن پرماجرا!
پخش بیرویه آگهی بازرگانی از تلویزیون، صدای معاون جدید سیما را هم درآورد و او از دولتمردان خواست نگاه ویژهای به بودجه صداوسیما داشته باشند تا این آنتن آنقدر فراگیر در اختیار تبلیغات قرار نگیرد. اما در این بین سیامک انصاری با تبلیغ یک اپلیکیشن خرید و فروش، به مردِ پرحاشیه تبلیغات تلویزیون تبدیل شد. حتی خودش هم در مراسم تجلیل از دستاندرکاران سریالسازان سال 1399 به طعنه گفت که من این روزها بیشتر در تلویزیونم!
پخش آگهیهای بیش از حد و لاکچری که به برنامههای مشارکتی آشپزی هم سرایت کرده است. مخاطبی که بسیار به این پخش بیرویه و اغواگرانه آگهیهای بازرگانی تلویزیون انتقاد دارد؛ چرا که منتظرِ سریال یا برنامه خودشان از شبکههای مختلف رادیویی و تلویزیونیاند به یک باره معرفی کالا یا خدمات تبلیغی در فضای غیرواقعی یا به قولِ معروف اغواگرایانهای به رخِ مخاطب کشیده میشود. بارها منتقدین به اغواگری تبلیغات در تلویزیون، اشاره کردهاند و لازم است در این راستا، مسئولین امر، جلوی اشاعه این موضوع را بگیرند؛ چون مردم بیش از هر رسانه و فضایی به شبکههای تلویزیونی و رادیویی اعتماد دارند. نباید به این اعتماد با نمایش تبلیغی غیرواقع، خدشه وارد شود.
در این مدت بارها به سراغ مدیران مربوطه در بازرگانی صداوسیما رفتیم اما پاسخ چندانی را برای شفافیتها، اغواگریها، تبرج و خودنمایی و هم استفاده از بازیگران در آگهیها، نشنیدیم. اما از رئیس صداوسیما گرفته تا اعضای شورای نظارت بر صداوسیما بارها به مدیران بازرگانی تذکر دادند. همان طور که قاضیزاده هاشمی با ما گفتوگو کرد و گفت: به مدیران مربوطه در تبلیغات و بازرگانی سازمان صداوسیما تذکر دادیم حتماً با راستیآزمایی و دقت بیشتری آنتن در اختیار صاحبان کالا و خدمات قرار گیرد.
سبک زندگی غیرمتعارف با سبک زندگی ایرانی!
اما چرا آنقدر لاکچری و تجملاتی؟! زندگیهای متعارف ایرانی عمدتاً آنطوری نیست که در برخی صحنههای مربوط به تبلیغات تلویزیون میبینیم. نباید آگهیها به نوعی نشاندهنده تجملات، رفتارها و اتفاقات لاکچری، تبعیض و بیعدالتی در فرهنگ مصرفگرایی و مروج زندگیهای خاص باشد. این نکات حتماً مدنظر مسئولان و مدیران مربوطه در تولید و پخش پیامهای تبلیغاتی تلویزیون قرار بگیرد.
** سریالهای معمولی و کشدار تلویزیون
در سال 1399 تلویزیون در عرصه سریالسازی به جز یکی دو اثر، مجموعههای متوسط و زیرمتوسط روی آنتن بردند که در هر حال با وجود تلاشهای چند گروه سریالساز، بقیه سریالها کم و بیش زیر متوسط بودند و نتوانستند از تلویزیون آبروداری کنند. نکتهای که بیشتر به چشم آمد، آببستن و کشدادن مجموعههایی که مردم را خسته کرد. صداوسیما برای ایجاد ارتباط درست و پیوسته و عمیق با مخاطب، باید کارشناسانه و اندیشمندانه وارد عرصه برنامهسازی و سریالسازی شود. اصطلاحاً کار را به سریالسازانی واگذار کند که رگِ مخاطب را میشناسند. در این میان، استعدادهایی وجود دارند که با کمک تجارب اساتید فرهنگ و هنر میتوان اتفاقات خوبی را برای رادیو و تلویزیون پدید آورد.
** چالش تلویزیون با نمایشخانگی
به نظر میرسد تا اواخر دهه 90 برگِ برنده سریالسازی در دستِ تلویزیون بود اما دستمزدهای نجومی و عبورِ از یکسری خطوط قرمز، به کوچِ یکسری از هنرمندان تلویزیون به سمتِ نمایشخانگی منتهی شد. در نتیجه این شبکه، به حیاط خلوتی برای هنرمندان درآمد و اگر تلویزیون بخواهد با این دست فرمانِ سطحیسازی و سوژههای تکراری در این مسیر گام بردارد، شبکه نمایشخانگی پیروز این میدان رقابت خواهد شد. البته رسانه ملّی با کنداکتور نوروزی، چه از حیث برنامهسازی و چه سریالسازی گام بلند و خوبی برداشت و اگر با همین رویکردها در دیگر ایام سال هم قدم بردارند میتوانند میدان رقابتی را به نفع خودشان پیش ببرند.
** آفت دنبالهسازی
آفتی که تلویزیون را در دو سه سال اخیر، گرفتار خودش را کرده، دنبالهسازی سریالها است که منطقی پشت آن وجود دارد. سریالی که در روزهای پایانی تولید قرار گرفته، تهیهکنندهاش اعلام میکند این سریال فصلهای دیگری هم خواهد داشت. در صورتیکه این روالِ منطقی نیست و باید بازخوردها باعث شود تا سریالی فصلهای بعدی داشته باشد. به جای این روند سریالسازان و دستاندرکاران امر باید به ژانرهای متنوع و سوژهها و موقعیتهای جدید فکر کنند و کمتر به سراغ برخی از کارهایی بروند که از روز اول هم اقبال نداشتهاند. برندسازی به هر قیمتی، بیشتر از سرمایهشدن برای تلویزیون هزینه در پیدارد.
** فقدان مدیرگروه در سیما و تهیهکننده در رادیو
یکی از اتفاقاتی که در چند سال اخیر به چشم میخورد و در سال 1399 بیشتر خودش را نشان داد ضعف مدیر گروههای شبکههای تلویزیونی و فقدان تهیهکننده تمام عیار و کاربلدی در رادیو بود که به آن تصمیم درست و خردمندانه در ساخت سریال و برنامه نینجامید. زیرا در رادیو همهچیز در سایه تهیهکننده اتفاق میافتد و تهیهکننده خوب میتواند آن برنامه رادیویی را به موفقیت برساند. همچنان که در تلویزیون برخلاف این موضوع است و همهچیز توسط مدیر گروه پیش میرود. اگر مدیر گروه درست و حسابی وجود داشته باشد، تهیهکننده، تازهکار هم باشد توسط آن مدیر گروه به سرمنزل درست هدایت میشود. بنابراین در سیما با فقدان مدیر گروه و در رادیو فقدان تهیهکننده مواجهیم.
اگر نگاهی به مدیر گروههای شبکههای تلویزیونی داشته باشیم به غیر از یکی دو نفر مابقی سوابق ارزندهای در این حوزه ندارند. واقعیت این است که در حوزه سازماندهی و برنامهریزی و همچنین مخاطبشناسی، مدیرگروه با تجربه و تهیهکننده با تجربه، تربیت نکردیم که در حوزه برنامهسازی، استراتژی را به رسمیت بشناسد و بدون طراحی وارد میدانِ سخت برنامهسازی نشوند.
** کارشناسانی که اشتباهیاند!
هر سال مشکل تلویزیون در زمینه میهمانان و یا کارشناسان جدّیتر میشود؛ حرفهای غیرمستدلی که از زبان همین کارشناسان بیرون میآید یا کارشناسانی که پول میدهند تا بتوانند روی صندلی کارشناس و میهمان آن برنامه تلویزیونی بنشینند. چون برنامهساز حوصله ندارد کارشناس مناسب و متخصص پیدا کند یا حداقل قبل از برنامه با او صحبت کند و طراحی برای این حضور داشته باشند. در طول سال 1399 بارها با گاف و اشتباه کارشناسان، اعتبار تلویزیون زیر سؤال رفت و دریغ از نظارت جدّی بر دعوت این میهمانان، تنها به اخراج مجریان دست و پا بسته انجامید.
وقتی کارشناس بدون دورخیز طراحی و جانمایی و تعیین رویکرد دعوت میشوند، این اشتباهات پشت سر هم در شبکههای تلویزیون خصوصاً شبکه دو سیما میافتد. معلوم نیست برخی از تهیهکنندگان هدفشان از دعوت آن کارشناس مربوطه چیست؟ یا خود کارشناسان از بداهههایی که به ذهنشان میرسد و مشکلساز میشوند، وایرال شدن و دیده شدن خودشان است؟ آیا رویکرد برنامه این است همچنین چیزی بگوید؟ واقعاً کارشناس حقوقی و روانشناسی چه ربطی به سبک زندگی دارد؟
انتهای پیام/