نگاهی به «خط فرضی» | وقتی برای جمع کردن فیلم خودکشی میکنیم!/ فیلمی برای هر چه خرس و شیر و ببر طلایی
آیا ما به عنوان فیلمساز که باید مصلح جامعه باشیم هول و هراس را باید به جان خانوادهها بیاندازیم یا آنان را هوشیار کنیم؟ این تفاوت نگاه هنرمندانهای است که نمیخواهد روی مشکلات جامعه موجسواری کند با آنکه عصبی و خشن روی مشکلات فوکوس میکند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در نشست خبری فیلم خط فرضی خانم فرنوش صمدی اشاره کرد که فیلم من درباره مکافات دروغ است. دروغ و خیانت تمی است که نزدیک به 10 سال است به طور جدی در سینمای ایران رواج پیدا کرده و البته مکافات آن بیشتر از آنکه ماحصل دروغ باشد در سینمای ما با پرش از روی دروغ به جامعه و اتمسفر حاکم از آن نسبت داده میشود. اما در هر حال صمدی در بدو امر قصد قابل تحسینی داشته که بخواهد دروغ را مذمت کند اما در ادامه او بیشتر از آنکه در مسیر اولی خودباقی بماند به سمت دیگر رفته و دچار لغزشهای شدیدی در فیلم «خط فرضی» شده است.
نمایی از خط فرضی
خط فرضی یک خرده داستان و یک داستان اصلی دارد. خرده داستان آن درباره دختری است که معلم فیلم با بازی سحر دولتشاهی از حاملگی او باخبر شده و حالا دختر قصد دارد تا این خبر را از خانواده خود مخفی کند. معلم او را بر حذر میکند که باید خانواده خود را در جریان بگذارد اما دخترک ضمن اینکه از معلمش میخواهد تا این موضوع را به خانودهاش نگوید و معلم نیز آن را قبول میکند، خود نیز دست آخر بدون اینکه حرفی از این موضوع به خانوادهاش بگوید جنازهاش زیر پلی که آنجا سقط جنین کرده است پیدا میشود! گویا تمام راهها بسته است و باید تنها به این ورطه رسید. آیا ما به عنوان هنرمند که باید مصلح جامعه باشیم هول و هراس را باید به جان خانوادهها بیاندازیم یا آنان را هوشیار کنیم؟ این تفاوت نگاه هنرمندانهای است که نمیخواهد روی مشکلات جامعه موجسواری کند و آسیبشناسی کند با آنکه عصبی و خشن شده است و روی مشکلات جامعه فوکوس کرده است.
آسیبهای اجتماعی در متن جوامع موجود است اما روش برخورد با آسیب مهم است. اینکه دختر این مسأله را با تمام سختی آن با خانواده در میان بگذارد یا دست آخر به این بلا گرفتار شود. خط فرضی راه دوم را انتخاب میکند و به جای آنکه خانواده را محل امنی برای درمیان گذاشتن مسائل حساس بداند بیشتر از آن فرار میکند و دست آخر با خون ریزی زیر پل فوت میشود.
نمایی از خط فرضی
اما در کنار این خط فرعی داستان فیلم، شخصیت اصلی نیز دچار سرنوشتی میشود که خودش با دستان خودش رقم میزند: خودکشی با گاز منزل! و عجیبتر اینکه این اتفاق زمانی رخ میدهد که رابطه او با همسرش که به علت مرگ فرزندشان خراب شده ، تازه در حال شکلگیری دوباره است اما در اوج تعجب زن فیلم خودش را با گاز دیوانهوار میکشد.
این زوایه نگاه بیمبنا و شتابزده برای خاص کردن فیلم بیشتر آن را نابود کرده چراکه فیلمنامه و قصه آن آنقدر کم دارد و ضعیف است که برای جمع کردن خود و به نتیجه رساندن فیلم مجبور است که بمبی را درون خود منفجر کند تا در نهایت کاری کرده باشد که بتوان گفت برای سینما باشد. سینما عرصه خلق و آفرینش صحنهها و رخدادهای بزرگ و چشمنوازی است که در قاب خاطرات بماند اما فیلم خط فرضی و دیگر آثار جشنواره فیلم فجر ما بیشتر برای آن است که بگوییم تا ما نیز سینما داریم.
خط فرضی که با همین فرمان توانسته در جشنواره های خارجی جوایز خود را بگیرد تازه در اول راه است و احتمالاً در جشنوارههای دیگر خرسها و شیرهای نقرهای و طلایی را از اروپا و آمریکا دریافت خواهد کرد زیرا این سبک فیلمهای نئورئال ایرانی خوراک جشنوارههای خارجی است!
انتهای پیام/