حاشیه و متن اولین روز جشنواره فیلم فجر| افتتاحی سرد با دو فیلم بحثبرانگیز/ چرا پرویز پرستویی خودش را "بیهمهچیز" معرفی کرد؟
اولین روز سی و نهمین جشنواره فیلم فجر در فضایی سرد، دو فیلم بحثبرانگیز را به نمایش درآورد اما اظهارنظرهای پرستویی ذهنِ همه را به سمت "بیهمهچیز" جلب کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جشنواره فیلم فجر از روز گذشته با تمام سختیهای کرونایی و متقاعد کردن ستاد ملی کرونا به ایستگاه سی و نهم رسید. امسال هنرمندان و نشستهای خبری فیلمها به برج میلاد آمدهاند و رسانهایها در پردیس ملت گردهم میآیند. جشنواره با فیلم "رمانتیسم عماد و طوبا" ساخته کاوه صباغزاده شروع شد و در ساعت دوم به فیلم بحثبرانگیز "بیهمهچیز" رسید.
سیونهمین جشنواره سراسری فیلم فجر در حالی کار خود را آغاز کرد که یکی از متفاوتترین ادوار برگزاری خود را به سبب شیوع ویروس کرونا و شرایط دگرگونی این ویروس در مناسبات اجتماعی و فعالیتهای فرهنگی مانند دیگر شاخهها ایجاد کرده است، تجربه میکند. در نخستین روز از این رویداد سینمایی در برج میلاد که مدتها است از آن به عنوان کاخ جشنواره یاد میشود امسال به محل برگزاری نشستهای خبری و حضور هنرمندان تبدیل شده و البته بخشی از اهالی رسانه و منتقدین به پردیس ملت رفتهاند.
قبل از هرچیز دو اتفاق مورد نقد کارشناسان حاضر در برج میلاد بود؛ چرا میانِ انجمن منتقدان قرعهکشی اتفاق افتاد و چرا از میان این همه آثار به 16 فیلم سینمایی رسیدند که خیلی از آثار، دیده نمیشود و البته مسئولین جشنواره و تصمیمگیرنده میتوانستند مثلِ گذشته برخی از کارها را برای رسانهها و منتقدین نمایش بدهند تا بهتر بتوان برای محصولات سال آینده سینمای ایران تصمیم گرفت.
اما حاشیهها از جایی شروع شد که بازیگران و عواملِ "بیهمهچیز" وارد برج میلاد شدند و روی فرش قرمز قرار گرفتند؛ ماسکهایی که درمیآمد و عکسهایی که به سبکِ گذشته گرفته میشد. وقتی به جای برخی از بازیگران غایب، حضور عادل فردوسیپور روی فرشِ قرمز بسیار قابل تأمل بود و خوش و بشِ پرویز پرستویی هم، آتشِ نقدها نسبت به عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی در جشنواره را شعلهور کرد. شاید تا قبل از آن شاهدِ این همه هجوم فیلمبرداران و عکاسان نبودیم اما به یک باره با حضور بیربط این گزارشگر ورزشی و عکسالعملهای خاصِ عوامل "بیهمهچیز" اتفاقی افتاد که تصاویر و فیلمهای منتشر شده برای دستاندرکاران جشنواره مسئلهساز شده است.
مسئولین و دستاندرکاران جشنواره فیلم فجر تلاشهای بسیاری کردهاند تا پرچم سی و نهم برافراشته شود و البته مثلِ همیشه نقصها و نقاط ضعفی هم دارند اما همه تقصیرِ این عدم رعایت و تصاویرِ به اصطلاح ترسناکی که از حلقه عکاسان و تصویربرداران روز اول جشنواره، منتشر شده به دستاندرکاران برنمیگردد و فرش قرمزها و حضور بازیگران برای عکس گرفتن سهم بیشتری در این اتفاق دارند.
ساعت 14 و با چند دقیقه تأخیر فیلم "رمانتیسم عماد و طوبا" اثر کاوه صباغزاده به نمایش درآمد. فیلمی که نتوانست مخاطب را تا پایان کار، در سالن نگه دارد. هرچند ساخته کارگردان "ایتالیا ایتالیا" سعی میکند روایت ساده و آرام از زندگی آغاز و ابتدای انسانها را منتقل کند اما آنقدر این روایت ساختار رها و ضعیفی دارد که تماشاگر رغبت نمیکند این اثر را تا آخر ببیند. اتفاقی که در لحظه به لحظه این فیلم، مخصوصاً در اواسطِ فیلم شاهد آن بودیم.
سؤالی که بسیاری از خبرنگاران در نشست از مهدی صباغزاده تهیهکننده و البته پدرِ آقای کارگردان داشتند همین بود؛ آیا "رمانتیسم عماد و طوبا" میتواند در گیشه موفق باشد یا به تعبیری، آیا این فیلم شرایطی دارد که دو بار دیده شود؟ پاسخ مهدی صباغزاده قابل تأمل بود؛ "وقتی که گفت حتماً این اتفاق میافتد!" بازتابی که گویا، این آدرس را به تهیهکننده داده که مخاطبان بعد از دیدنِ این فیلم، با رضایت سالنها را ترک کردهاند. در برج میلاد که این اتفاق نیفتاد باید دید بعد از اکران، برای فروش این فیلم چه اتفاقی خواهد افتاد؟
در نشست تهیهکننده این فیلم، از تحکیم خانواده و حالِ خوب مخاطب صحبت کرد که جای فضای کمدی و توأمان رمانتیک "رمانتیسم عماد و طوبا" در سینمای ایران خالی است و میتواند مخاطب را لحظاتی سر ذوق آورد. البته برخی از منتقدین اعتقاد دارند که مهدی صباغزاده میتوانست به پسرش کمک کند؛ چون جزو بدنه سینمای ایران محسوب میشود. کارگردانی که ساختار سینما را میشناسند و میداند با چه شیوههایی میتوان مخاطب را پای تماشای فیلم نشاند. اما "رمانتیسم عماد و طوبا" نتوانست موفقیت جذب تماشاگر را در اولین روز جشنواره فیلم فجر به خودش اختصاص دهد.
در غیابِ حسام محمودی که این روزها مخاطب او را در نقش اصلی سریال "باخانمان" شبکه سه میبیند و اینجا در نقش عماد ایفای نقش کرده، توانسته بازی خوبی را از خودش به منصه ظهور برساند. حضور الناز حبیبی و حتی روایتگری سارا بهرامی را هم بسیاری موفق دانستند. حتی در کنارِ نقطه نظرهایی که اهالی رسانه مطرح میکردند بازی علی انصاریان را متفاوت از چند کارِ دیگری دیدند که از او اکران و پخش شده است. بازیهای یکدستی که سعی میکردند مخاطبان را به زندگی روشنفکرانه و مدرنِ برخی از خانوادهها نزدیک کنند.
در کنار نقدهایی که مطرح شد بخشی از نشست خبری این فیلم به سمتِ انتقاد از فیلمنامه ضعیف این اثر سینمایی رفت. وقتی بازیگران یکدست ایفای نقش میکنند و کارگردان هم در تلاش است کاری کمدی را به شکلِ رمانتیک درآورد اما نداشتن فیلمنامه محکم، گرههای بازنشده را از خودش به جای میگذارد که تا پایان فیلم هم تکلیفشان روشن نمیشود. از این جهت بعید میدانیم تماشاگر تا پایان، این فیلم را تحمل کند.
بعد از نشست فیلم اول، سالن به سرعت تخلیه میشود تا برای نمایش فیلم دوم (بیهمهچیز)، ضدعفونی کنند؛ در همین حین فرش قرمز و اتفاقات پرحاشیهای که در ابتدای گزارش به آنها اشاره شد، اتفاق میافتد. سؤالاتی که در حین عکسهای یادگاری و جمعهای خودمانی گذشته بدون درنظر گرفتنِ شرایط کرونا پرسیده میشود اما بدون پاسخ میماند. وقتی از پرویز پرستویی درباره ماجرای نامهاش به رئیسجمهور، فعالیتهای اجتماعی و موضعگیریهای سلبریتیها به اتفاقات سیاسی و انتخاباتی پرسیدیم و او پاسخ به این سؤالات را به زمانی دیگر موکول کرد.
البته همه این پاسخها را به نحوِ دیگری در نشست خبری مطرح کرد که با سیستم جدید سؤال و جوابهای رسانهای، نمیتوان از آقای پرستویی پرسید، این پاسخِ ما نبود! او در جریان نشست خبری خودش را نزدیک به کاراکتر امیر یعنی شخصیتی که در نهایت او را "بیهمهچیز" نامیدند، دانست و عنوان کرد: "شخصیت امیر را جاهایی مقصر میداند و جاهایی هم اعتقاد دارد به شرایط زیست برمیگردد. روزی که قصه را خواندم، احساس کردم زندگی من مثل امیر است."
داغ شدنِ جلسه نشست از اینجا شروع میشود که پرستویی میگوید: "اصلاً من هم مثل امیر شدهام به چه کسی باید اعتماد کرد؟ چه باید کرد؟ چرا هر روز نابهنجاری و بیعدالتی میبینیم؟ چرا به جایی میرسیم که سکوت میکنیم؟ چقدر من ضربه از دنیای مجازی خوردهام؟ اگر تحت تاثیر قرار بگیرم باید بگذارم بروم اما من اهل رفتن نیستم!"
یا جایی که خبرنگاری از جواد نوروزبیگی تهیهکننده درباره غیبت به یک باره شهاب حسینی در "بیهمهچیز" میپرسد و او با نهایت عصبانیت، نشست را واردِ درگیری لفظی میکند.
یکی از دلایلی که درباره عدم حضور شهاب حسینی در "بیهمهچیز" مطرح شده، شیوع کرونا و تأخیر در زمان فیلمبرداری است که او هم مثل علی مصفا از حضور در این فیلم سینمایی انصراف داده است. اما آنطور که عوامل گفتند همه مخاطبان متحیّر و شگفتزده شدند؛ این اتفاق به خاطر فیلمنامه خوب و یا اجرای با ظرافت کارگردان نبود بلکه از روایتِ بحثبرانگیز و محتوای عجیب و غریبِ محسن قرایی، بسیاری ناراحت شدند که قهرمانکشی اتفاق افتاد و به نوعی خودکشی در این اثر مقدس شد. در عین حال میتوان بازی برخی از بازیگران را ستایش کرد مخصوصاً هادی حجازیفر و مهتاب نصیرپور را جزو اتفاقات جذاب این فیلم سینمایی دانست.
حضور قابل تأمل عادل فردوسیپور در فرش قرمز!
با همه این تفاسیر، روز اول مثل همیشه جشنواره فیلم فجر نبود؛ محدودیتها نگذاشت هنرمندان، صاحبنظران و کارشناسان همچون گذشته متمرکز، نظرات همدیگر را مطرح کنند. نظراتی که گاهی به سازندگان کمک میکرد برای اکران عمومی آثارشان، بازنگری مجددی داشته باشند تا مخاطبان علاقهمند سینما شاهدِ خوب و مثمرثمری باشند. اما تماشایِ 16 فیلم با این فضای یکطرفه سرد و بیروح شاید کار تجزیه و تحلیل سال 1400 سینمای ایران را در هالهای از ابهام قرار دهد.
انتهای پیام/