ادبیات انقلاب اسلامی در پایان گام اول و آغاز گام دوم
بنیانهای ادبیات انقلاب اسلامی، در دهه ۴۰ پایهگذاری میشود، در دهه ۵۰ به اعتراض میرسد، در دهه۶۰ تربیت نیروهای جدید میکند، در دهه۷۰ وارد بازار فرم و فرمیکال و نزاع جمعی میشود و از دهه ۸۰ قرارگاهی برای ادبیات دفاع مقدس و انقلاب میشود.
خبرگزاری تسنیم، سعید تشکری
هنر و ادبیات انقلاب گفت بیست و پنجم:
در بیست و چهار گفت پیشین به بررسی وضعیت ادبیات در ایران از دوره مشروطه تاکنون پرداختم در این یادداشت تلاش دارم تا به جمعبندی آنچه تاکنون گفته شد پرداخته و وضعیت آینده را نیز ترسیم کنم.
در دوره مشروطه تاریخ، سیاست، فرهنگ ادبیات و داستان کوتاه و رمان براساس مولفههای دوره ترجمه شکل میگیرد و ما کمتر داستانی را میتوانیم پیدا کنیم که داستان زندگی مردم باشد، در واقع تاریخ مشروطه در داستانها میلی به بروز ندارد و نویسندگان فضای ترجمه شده خود را به عنوان مشق ایرانی مینویسند.
دوره پهلوی اول دوره تاریخ و سیاست است، فرهنگ و ادبیات است، داستان کوتاه و رمان است، اما در این دوره هم ماجرای کشف حجاب و کشتارهایی که به عنوان امتداد این ماجراست، کماکان در ادبیات مسوکت باقی میماند و میتوان گفت در دوران پهلوی اول، بافت اصلی ادبیات، اعتراض است و بافت داستانی خود را به غنا نمیرساند و بیشتر آثار تحت تاثیر ترجمه هستند و زبان اعتراضی دارند، نه قصهگو این مسئله حتی در آثار نویسندگان بزرگی مثل صادق هدایت و بزرگ علوی دیده میشود که در این دوره و دوره پهلوی دوم دست به تولید ادبی زدند.
در دوران پهلوی دوم تا نهضت ملی شدن صنعت نفت، بسیاری از نویسندگان برخلاف دوران قبل، به شدت حضور دارند و در کنار این ماجرا میایستند، تا جایی که در سال 1332 ما به یک بالابلندی بسیار خوب میرسیم که در آن ادبیات علیه استبداد به شدت خودش را نشان میدهد، اما بعد از کودتای 1332 به دلیل شرایط سیاه استبداد، نویسندگان به گوشهای میخزند. در این دوره فراگیری حزب توده به واسطه خیانتی که در ماجرای نهضت ملی شدن صنعت نفت انجام داد، متزلزل شد و بسیاری از انشعابات در این سالها اتفاق افتاد، از جمله خروج جلال آل احمد از حزب توده و کنارگیری او.
جلال آل احمد در این سالها به عنوان آقای نویسندهای مطرح است که مورد مناقشه و مصالحه خیلی از نویسندگان با شکلهای مختلف فکری و فرمها است و در جایی جلال میگوید من شولایی ندارم ولی اگر داشتم بر شانه فلان نویسنده میگذاشتم.
حقیقت دوران پهلوی دوم را می توان در سه دوره بررسی کرد. دوره اول، تا قبل از سال 1332، دوره دوم 1332 تا1342 و قیام 15 خرداد، که با قیام 15 خرداد در سال 1342 بسیاری از نویسندگان ضرورت ورود به داستاننویسی دینی را حس میکنند، که از چهرههای برجسته آن دوره میتوان به آقای حکیمی و شهید مطهری و هاشمینژاد و دستغیب اشاره کرد که به نوشتن داستانهای دینی روی میآورند و با تکنیکِ داستان، روایات و احادیث را به نسل جوان میرسانند و در واقع احادیث و روایات را بازسازی میکنند.
دوره سوم از سال 1342 تا1357 است که در این سالها ما شاهد بروز سه جریان ادبی هستیم، ادبیات چپ، ادبیات دینی و ادبیات آریامهری. ادبیات چپ، و ادبیات معترض از جمله ادبیات دینی، در جنگهای مستقل ادبی رشد میکند و همه در یک تکاپوی مشترک علیه پهلوی هستند و ادبیات آرایامهری در رنگیننامهها بروز میکند.
سال 57 با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ در سال 59، بخش بزرگی از نویسندگان، از قافله انقلاب جدا شدند، که اغلب نویسندگانِ بزرگِ سالهای پیش از انقلاب بودند. بخش دیگری از نویسندگان اصلاً نمیتوانند چیزی عرضه کنند و شروع میکنند به بازسازی و تربیت نویسندگان جدید، اما هنوز آبشخور اینها براساس تخیلها و جنگهای فرمیکال است. چهرههایی مثل سیدمهدی شجاعی در آن زمان اعلام حضور میکنند و با آثاری بسیار بدیع در حوزه داستان کوتاه، رمان دینی، و رمان آیینی حضور خود را در دهه 60 تکمیل میکنند و در دهه 70 شروع به جذب نویسندگان میکنند که این جذب، توسط نویسندگان دیگر هم، به عنوان یک حرکت راهبردی با حضور شهید آوینی و بسیاری از نظریهپردازان شکل میگیرد.
در دهه 70 به دنبال جابهجاییها و تفاوت نگاه سیاستمداران در حوزه هنر و ادبیات، ما به یک دوره انبساطی میرسیم، بعد از این دوره نویسندگانی که تربیت شدند در دهه 80 و دهه 90 به سمت حقیقتگرایی میروند، و نویسندگان دو شقه میشوند، یا علیه هم و خارج از محدوده و محفظه انقلاب هستند و در این حوزه هم نظر میدهند و یا نویسندگان حقیقی هستند در داخل انقلاب.
یک ماجرای مهم و مثبت در طول این سالها اتفاق افتاده است و آن برگزاری جشنوارههای موضوعی متنوع است، یعنی ظهور و بروز جشنوارههای موضوعی و داستانی و هنری مثل فجر، دفاع مقدس و جشنواره امام رضا. در این جشنوارهها نویسندگان جدیدی شرکت میکنند و بعد از آن وارد ادبیات میشوند.
فاجعهای که در طول این سالها اتفاق افتاد، حذف جُنگهای ادبی و مجلات ادبی است. مجلاتی که قبلاً داستان چاپ میکردند و حالا به دلایلی تعطیل میشوند و نویسندگان باید به واسطه کتاب یا فضای جدید مجازی که اتفاق افتاده است، خودشان را شکل بدهند.
شاید در جمعبندی بحث باید این طور گفت، امر عظیم لطیف است، امر ناگزیر. ای بسا امر لطیفی که در حوزه ادبیات جدید و نویسندگان جدید در حال شکل گیری است، تولد ادبیاتی با قهرمانان واقعی است که اسناد پنهان زیست خود را در معرض دید مخاطب قرار میدهند. این نوع ادبیات اولین بار توسط مرتضی سرهنگی در دفتر ادبیات مقاومت حوزه هنری شکل گرفت و بعد از آن ما شاهد گسترش این نوع ادبیات در جاهای مختلف بودیم و حتی ادارات مختلف هم شروع کردند به بازسازی ادبی تاریخ شفاهی.
مقام معظم رهبری درباره ضرورت تاریخ شفاهی گفتمانی راهبردی دارند: « تاریخ جنگ را اگر شما ننویسید، دیگری میآید و دروغ مینویسد، داستان خودتان را هم اگر شما ننویسید، دیگری میآید دروغ مینویسد. همانطور که الان دروغ مینویسند.»
رهبر انقلاب همچنین در دهه 70 در مطالبهای از فقدان تولیدات هنری و ادبی با موضوع دفاع مقدس سخن گفته بودند آن هم با ظرفیتی که دفاع مقدس در خود دارد.
بخشی از نویسندگان در دهه 80 در پاسخ به این پرسش با رویکردی منسجمتر، به تولیداتی استراتژیک درباره هشت سال جنگ تحمیلی روی میآورند و تاریخ شفاهی در دهه 80 و 90 به ویژه 90 به اوج پیشرفت خود میرسد و آن هم به دلیل داشتن فکت است که در ادبیات شفاهی اساس ماجرا است. فکت به معنی واقعی بودن و خارج از دروغ بودن است، به معنی دست نبردن در حقایق است، که با داشتن فکت دیگر به سمت وقایع جعلی و تحلیل جعلی نمیرویم و همین باعث میشود، تقریباً مخاطبان ما به اسوهسازی برای نسل نوجوان در حوزه ادبیات شفاهی، اعتماد بیشتری داشته باشند.
اکنون ما آثار و کتابهایی داریم که تاریخ یک انقلاب و یک جنگ و مقاومت هشت ساله را در ادبیات زنده کرده است؛ آثاری که در آن بازماندگان شهدا، خانواده شهدا و درست تر بگویم دوستان شهدا، شروع میکنند به حرف زدن درباره دورانی که توسط نویسندگان قرار است نوشته و تولید شود.
حسن خطاب حرفم این است، ادبیات دفاع مقدس پل ارتباطی است میان اسطورههای ایثار در عاشورا و جنگ تحمیلی. در حقیقت آثار ادبی جهان هم در پی توصیف جنگها و بیان قهرمانهای ملی و اسطورههای هر کشور است و اگر با این دیدگاه آرمانی به آن نگاه کنیم، با خیلی از داستانهای شگفت انگیز روبهرو میشویم که با این سوتیتر روبهرو هستند «پل ارتباط میان اسطوره و زندگی عادی مردم و بسیاری از آدمهایی که تصمیم گرفتند قهرمان ملتی باشند و اینها قهرمانهایی هستند با شمایل واقعی.»
در پایان باید بگویم، ما روزهایی بس درخشان، در پیش داریم؛ زیرا نویسندگانی در حال تربیت شدن هستند. نسلی جدید که صاحبان نگاههای هنری جدید هستند، اگرچه ممکن است جامعه ادبی آنها را به رسمیت نشناسد، اما خوانندگان به شدت آنها را میشناسند و برایشان احترام قائل هستند و کتابهای آنها را می خوانند، برای همین بسیاری از کتابهای مشهور برای بخشی از نویسندگان، برای خوانندگان نامشهور است و بسیاری از کتابهای مشهورِ خوانندگان، برای نویسندگان نامشهور است. این تمایل و گرایش، کمک میکند تا جامعه به طرف نوعی ادبیات فرم زده نرود و در نتیجه نویسنده به شکلی فاخر دست به تولید بزند و به همین سبب است که میگویم روزهای پاکیزهای را در پیش داریم.
در یک جمعبندی نهایی میتوان گفت، بنیانهای مکتب ادبیات انقلاب اسلامی، در دهه 40 پایهگذاری میشود، در دهه 50 به اعتراض میرسد، در دهه60 شروع به تربیت نیروهای جدید میپردازد، در دهه 70 وارد بازار فرم و فرمیکال و نزاع جمعی میشود و از دهه 80 به سمت این میرود که قرارگاهی باشد برای ادبیات دفاع مقدس، انقلاب اسلامی و هر نوع ادبیاتی که در آن چهرهای مظلوم را به نمایش بگذارد و آن چهره مظلوم تبدیل میشود به ادبیاتی خاص که مورد اقبال خوانندگان است. طلوع ادبیات انقلاب اسلامی در گام دوم ادبیات متعهد انقلاب اسلامی بر همه ما مبارک باشد.
انتهای پیام/