آرزوهای بازیگر "شرم" از بازی در موسی(ع) حاتمیکیا تا نقش معتاد/ همبازی آخرین سکانس سیروس گرجستانی
میلاد میرزایی نقش رشید را در بانوی عمارت بازی کرد و حالا با نقش امیرعلی و حسام در سریالهای شبکه دو و سه دیده میشود و این روزها جلوی دوربین "دعوت نحس" است.
خبرگزاری تسنیم- مجتبی برزگر: این روزها در میانِ سریالهای چند هفتهای کنداکتورِ تلویزیون مثل "خانه امن"، دو سریال اخیراً به آنتن آمدهاند که یکی "بیگانهای با من است" احمد امینی در شبکه دو سیما است و دیگری "شرم" احمد کاوری برای شبکه سه. میلاد میرزایی در سریال شبکه دو نقش مؤثر اما کوتاهی به نام امیرعلی دارد و با نقش حسام در جلوی دوربین "شرم" طولانیتر، مهمتر و دیدنیتر ظاهر شد. اما مخاطب او را بیشتر با نقش "رشید" بانوی عمارت به یاد میآورد.
"بیگانهای با من است" و جرأت آقای کارگردان
"بیگانهای با من است" قصهاش را آغاز کرده و با شنبم قلیخانی، پژمان بازغی، پوراندخت مهیمن، مهران رجبی، مرحوم پرویز پورحسینی، نگار عابدی، ایوب آقاخانی، سیدمهرداد ضیایی و شیوا ابراهیمی تا الان پیش رفته، میلاد میرزایی با نقش امیرعلی روی تختِ بیمارستان است و اتفاقات مختلفی میافتد که به تعبیر این بازیگر، جرأت و جسارت میخواست. داستانی که درباره نساء (شبنم قلیخانی) دختری است از طبق پایین جامعه با جعل هویت خود عروس یک خانواده مرفه میشود. این جابه جایی که با فریب یک خانواده متدیّن همراه است.
"شرم" و نقش مؤثر حسام
"شرم" با بازیگران قدیمی همچون ابوالفضل پورعرب، اردلان شجاعکاوه و فاطمه گودرزی روی آنتن شبکه سه است. کاری که بر اساس فیلمنامهای از سعید فرهادی جلوی دوربین رفته و آخرین قاب از سیروس گرجستانی را نشان داد. داستان با بحث پیوند کبد آغاز شد و به قتل میرسد؛ داستان در دو دوره 8 ساله متفاوت روایت میشود و حسام شاید بیش از نقشهای دیگر در دوره حاضرِ سریال، پررنگتر باشد.
داستان دو شخصیت محوری و اصلی دارد؛ اولین کاراکتر محوری "شرم" را ابوالفضل پورعرب ایفا میکند که در مقطع جدی داستان قرار دارد و نقش دوم و مهمِ "شرم" را فاطمه گودرزی بازی میکند. داستان، مثلت جوانی دارد که الهام طهموری، میلاد میرزایی و نیما نادری بازیگران آنند.
این سریال ملودرام اجتماعی است که در دو نیمه روایت میشود. فلاشبکی که ما را به 10 سال پیش تقریباً به سالهای 88 و 90 برمیگردد. بقیه در زمان حال اتفاق میافتد که 20 قسمت پایانی را شامل میشود.
چرا "شرم" نام سریال شد؟
امیر پوروزیری تهیهکننده این سریال درباره دلیل انتخاب نام "شرم" به خبرنگار تسنیم گفته بود: از آنجائی که "شرم" التهاب و بحران جدّی دارد. حالا که چرا پایبست، شرم شد؟ شب که ما میخوابیم اگر هرکدام از ما از روزی که گذرانده باشیم شرمسار نباشیم و از کاری که کرده باشیم شرمنده نباشیم؛ بحث گناه در سریال جدّی است. گناه هیچگاه شما را رها نمیکند و واقعیتهای درام است. گناه هیچگاه شما را رها نمیکند و برمیگردد و روزی یقه شما را میگیرد.
گرههایی که آرام آرام باز میشوند
حالا با پیشرفتِ داستان این گرهها آرام آرام باز میشوند و به معنای اصلی "شرم" پی میبریم. البته نقش الهام طهموری به عنوان "لعیای" داستان هم مورد توجه است. چون او به قولی تنها دختر داستان است و ماجرا با بیماری او شروع میشود؛ عشق را تجربه میکند و روابطش با آدمها قابل توجه است و همچنین شکی که تجربه میکند. همچنان که در گفتوگوی تسنیم میگفت افتخار میکرد که با پارتنرهای بزرگی چون ابوالفضل پورعرب همبازی شده و یا در داستان، دخترِ فاطمه گودرزی است.
حسامِ "شرم" کیست؟
به سراغِ حسامِ سریال و میلاد میرزایی بازیگر دو سریال تلویزیونی شبکه دو و سه سیما رفتیم. او خودش را مدیونِ انتخاب عزیزالله حمیدنژاد و سریال خوبِ "بانوی عمارت" میداند. بابلی است و بازیگر شدنش هم ماجرایی دارد که در این گفتوگو به آنها پرداختهایم. بازیگری که صدایِ خوبی دارد و اولین بار کار دوبله را در استودیو آوا در کنار "امیر هوشنگ زند" تجربه کرد. چندین کتاب صوتی با صدای او منتشر شده است.
میلاد میرزایی، در آثاری همچون مجموعهی تلویزیونی "نوار زرد"، "چرخ و فلک"، "رنج پنهان" و "سرزمین کهن" هنرنمایی کرده و با سریال تلویزیونی "بانوی عمارت" در نقش رشید شناخته شد. از آثار سینمایی او میتوان به فیلمهای "نقاشی روی سایهها" به کارگردانی میلاد واعظی مجد به تهیهکنندگی و بازیگری خودش، "لایههای دروغ" به کارگردانی رامین سهراب، "درد مشترک" به کارگردانی ناصر طاهریان اشاره کرد.
تنها کاراکتری که قهوه نخورد!
به قهوه علاقه دارد اما جالب است تنها کاراکتری بود که در سریال "بانوی عمارت" قهوه نخورد. میلاد میرزایی در نقش رشید نقش خواستگار "فخرالزمان" ایفای نقش میکرد. در لا به لای گفتوگو به این نکته هم پاسخ داد: من بسیار زیاد علاقهمند به قهوهام. تا قهوه نخورم حالم خوب نمیشود. اما آنجا وقتی پای جان به وسط کشیده میشود معادله تغییر میکند.
میرزایی در جریان گپ و گفت خود به تجربه با دو بازیگر فقید اشاره کرد؛ اول سیروس گرجستانی "عزیزآقا" سریال "شرم" و دیگری "پرویز پورحسینی" نقش پدر امیرعلی در "بیگانهای با من است". نکته جالب خاطرهای است که درباره بازی با گرجستانی تعریف کرد و نقشی که پورحسینی در سریال تلویزیونی به او پیشنهاد کرد. او سفر قریب الوقوع این دو بازیگر را ضایعهای برای فرهنگ و هنر ایران دانست.
ماجرای حسام در "شرم" چیست؟
میلاد میرزایی بازیگر نقش حسام، خواستگار لعیا در سریال "شرم" است. وی که برای ادامه تحصیل در رشته مهندسی عمران به مجارستان سفر کرده بود، دوباره به ایران برگشته و قصد ازدواج با لعیا( با بازیگری الهام طهموری) را دارد. اما در این میان عشق بهزاد به لعیا هم آشکار میشود.
همه تلاشم را میکنم نگویند چون چشمرنگی بوده، بازیگر شده!
مشروح گفتوگو را بخوانید:
* همانطور که بسیاری گفتهاند و صدایِ زیبا و گرمِ شما نشان میدهد، با دوبله شروع کردید.
دوبله کار میکنم و کار کردم؛ جای کاراکترهای بسیاری از فیلم سینمایی، سریال و انیمیشن صحبت کردهام. نریشنِ تیزرهای تبلیغاتی هم خواندهام و در این کار توانمندم؛ شاید شنیده باشید که نریشنِ برخی از آیتمهای "فوتبالبرتر" هم با صدایِ من است. همیشه سعی کردهام طوری فعالیت کنم که نگویند چون خوشتیپ و چشم رنگی بوده، بازیگر شده! سراغ همه چیزهایی که بازیگر به آنها نیاز دارد رفتم و حرفهای یاد گرفتم.
خاویر باردم، بازیگر مورد علاقهام
کلاسهای تئاتر از سال 1383- 1384 رفتم، موسیقی را حرفهای دنبال کردم و به صورت متعدد، کلاسهای بیان رفتم و روزی 17 ساعت تمرین کردم. عکاسی حرفهای و فیلمسازی را دنبال کردم؛ بازیگر مورد علاقهام خاویر باردم است، شاید خودش آنقدر خبر نداشته باشد در زندگیاش دنبالِ کارهای متفاوت او هستم. هم سازهای موسیقی را میشناسد، عکاسی و نقاشی هم میداند. یعنی در واقع از همه رشتههای هنری سردرمیآورد و به قولی همه فن حریف است. تمام تلاشم همین ست که بازیگر عمیق و خوبی باشم حالا چقدر موفق بودهام باید بقیه بگویند.
ورود از راه هنر با کارگری!
* بسیاری از بازیگران ما ماجرایی داشتند که بازیگر شدند؛ شما هم از این ماجراها داشتید؟
من بابلیام و افتخار میکنم به جایی که رشد کردهام و خانوادهای که همیشه زحمتم را کشیدهاند. همیشه کار کردهام و زمانهایی که پول شهریه کلاسهایم را نداشتم و در بازار روز از ساعت 11 شب تا 6 صبح در تره بار کار میکردم. بر و بچههای بازار روز شاهدند؛ در باغِ مردم روزمزد کار میکردم. بنایی و کارگری کردم و از این سختکوشی بسیار خوشحالم. وضعیت مالی خوبی نداشتم و نمیتوانستم گیتار بخرم و یا شهریه کلاسهای موسیقیام را بپردازم.
جالب است بدانید در تهران کسی را نمیشناختم و کسی را نداشتم. رفتم شرکت داروسازی فارماشیمی و گفتم میخواهم کار کنم. گفتند کارگر میخواهیم! از ساعت 5 صبح تا 9 شب. کانتینر بار میآورد و من خالی میکردم. یادم نمیرود سریالی در حال پخش بود که من در آن کار ایفای نقش کردم؛ فکر میکنم "رنج پنهان" بود. آن اواخر مدیرعامل مرا دید و گفت تو همانی که در این سریال میبینیم. من گفتم اینجا هستم!
خدا را شکر میکنم از راهش وارد بازیگری و دنیای هنر شدم. در منطقه خودمان (شمال) چهار، پنج سریال در شبکه استانی بازی کردم. 15، 16 ساله بودم با رادیو مازندران شروع کردم. بچه پایینترین نقطه شهرم و در مازندران تئاترهای زیادی هم کار کردهام. روزی 14 ساعت کار میکردم و عضو گروه آباک بودم که گروه بسیار خوبی است. روی تئوریهای بازیگری تئاتر فعالند و هرچه دارم از آنجاست.
با کلاسهای دوبله و "چرخ و فلک" حمیدنژاد شروع شد
* چطور وارد تلویزیون شدید؟
به تهران آمدم در کلاسهای امیر هوشنگ زند شرکت کردم، خیلی زود آنجا پیشرفت کردم. دیوانه تمرین بودم؛ در کنار استاد زند، با اساتیدی همچون مدقالچی و سعید مظفری کار کردم. دوستی داشتم به نام "علی قاسمی" که دستیار کارگردان بود و بعدها با هم، همخانه شدیم. برای سریال "چرخ و فلک" عزیزالله حمیدنژاد که نقش خیلی کوتاهی بود مرا پیشنهاد داد؛ آقای حمیدنژاد دست بر قضا از من خوشش آمد.
ایشان به من گفتند که سریالی قرار است کار کنم حتماً از شما استفاده میکنم. با خودم گفتم همه کارگردانان از این حرفها میزنند. اما "بانوی عمارت" را شروع کردند نقش رشید را به من واگذار کردند. همیشه میگویم همه چیز را مدیون ایشانم و چقدر هم این سریال کار خوبی شد.
فیلم کوتاهی کار کردم که در جشنوارههابی بینالمللی مثل لندن، نیویورک، هند و فیلیپین و کشورهای دیگر به نمایش درآمد؛ خودم در این فیلم بازی میکنم و امیدوارم جایزه بازیگری بگیرد. البته این نقش دیالوگ هم ندارد.
کاری سورئال با داستانی عجیب
* این فیلم کوتاه چه موضوعی دارد؟
موضوعش سورئال (فرا واقعگرایی) است. راجع به کارتنخوابی که دوربینی پیدا میکند. عکسهایی میگیرد و آن عکسها آینده را به او نشان میدهد. از مردم عکاسی میکند و آن آدمها نیستند و بعد میخواهد از خودش عکس بگیرد ببیند در آیندهاش چه اتفاقی میافتد دوربین کار نمیکند. عصبی میشود و میرود زیر پتو تا بخوابد، دوربین از او عکس میگیرد و فیلم تمام میشود. هدفمان از ساخت "نقاشی روی سایهها" این است که چه کسی میداند خداوند به چه منظور، هدیهها را به ما داده است.
قرار است به زودی فیلم نیمهبلند خودم را شروع کنم که در ایران هم اکران میشود.
فصل دوم "بانوی عمارت" ساخته میشود؟
* با "بانوی عمارت" بیشتر شناخته شدید؛ آیا خبری از فصل دوم این سریال دارید؟
واقعاً چه چیزی بهتر از این که با عزیزالله حمیدنژاد کار کنی؛ ما قبلاً در "چرخ و فلک" با هم کار کردیم اما قرار بود در "بانوی عمارت" جزو نقشهای اصلی باشم. مطالعه کردم تا دوران قاجار را بهتر بشناسم و بدانم چطور باید این نقش را بازی کنم. چرا که بازی در آن فضا، نوعِ خاصی را میطلبد؛ دیالوگ، پوشش و نوع بیان و زندگی و حتی جغرافیای خاصی را میخواهد. بازیگر باید به همه این جزئیات توجه کند؛ و من همه تلاشم را کردم تا در کنار انسان کاربلدی همچون "عزیزالله حمیدنژاد" این اتفاق به بهترین شکل رقم بخورد.
در مورد فصل دوم "بانوی عمارت" هیچ خبری ندارم؛ قرار بود بسازند و میگفتند میخواهد ساخته بشود به نظرمن آقای حمیدنژاد کار کنند حتماً فیلمنامه، فیلمبرداری و تدوین خوبی خواهد داشت حتی بازیگران هم درست در کنار هم قرار میگیرند.
* نکتهای که بیشتر شبیه به شوخی شد؛ همان موضوع قهوه نخوردن کاراکتر "رشید" در سریال بود...
قهوه را واقعاً دوست دارم، روزی که قهوه میخورم احساس زندگی به من دست میدهد. اما آنجا به صرفه نبود وقتی پای جان به وسط کشیده میشود معادله تغییر میکند.
حسام منظور لیاقت "شازده" شدن را داشت
* دوست داشتید نقش "شازده" را به شما میدادند؟
کیفیت برای من مهمتر است و فکر میکنم در نقش رشید خیلی خوب درخشیدم. همه عوامل دست به دست هم دادند یک شخص، سریال و نمایش خوب دیده شود. احساس میکنم در جای خوبی قرار گرفتم و حسام منظور لیاقت این نقش را داشت و به بهترین وجه آن را بازی کرد.
به من میگویند دو سریال همزمان روی آنتن داری!
* این شبها شما را در "بیگانهای با من است" هم میبینیم؟
بله. من نقش امیرعلی را دارم. امیرعلی نقشی است که کل سریال راجع به اوست. پسر پرویز پورحسینی در سریال چه افتخاری واقعاً. افتخاری دیگر که باز در کارنامهام به آن مفتخرم، کار با انسان کاربلد و دانایی همچون "احمد امینی" کارگردان این سریال که خیلی دوست داشتم با او کار کنم. نقشم زیاد نیست اما بازخوردهای خوبی گرفتم.
چند جا گفتند شبکه دو و سه، دو کار همزمان روی آنتن داری؟! 17 سال است کار میکنم با چه مشقتها و سختیهایی روزگار گذراندم تا اینجا رسید. این چیزها را میشنوم و میبینم، دلچرکین میشوم. نمیدانند چه سختیهایی را پشت سر گذاشتم، پول کرایه نداشتم از شمال به تهران بیایم و رانندههای آنجا شاهدند که با من ماهیانه حساب میکردند.
با این اوصاف، افتخار میکنم با کسانی در "بیگانهای با من است" کار کردم که افتخاری را در کارنامه کاریام رقم زد. مثل احمد امینی و عزیزالله حمیدنژاد، کماند که 5 سال در میان کار کنند. کارهایی با این سطح سواد و دانش کار میکنند. به نظرمن همه پای سریال بنشینند که خیلی برای آن زحمت کشیده شده است.
ساخت "بیگانهای با من است" جرأت میخواست
* مخاطب با دیدن سریال "بیگانهای با من است" به چه دنیایی میرود و چه چیزهایی دستگیرش میشود؟
یکسری از مسائل درون خانوادگی را مطرح میکند که شاید هر کارگردان و نویسندهای جرأت روایتش را نداشته باشند. به تصویر کشیدن این مشکلات کار آسانی نیست. چقدر خوب پرداخت کرده که در قسمتهای جلوتر لو میرود اتفاقاتی که هیچکجای تلویزیون ندیدهایم. خوشبختانه احمد امینی این کار را آورده و مردم کم کم جذب این سریال خواهند شد. به خاطر اینکه وارد ریزترین مسائل خانوادگی شده که شاید هرکسی جرأتش را نداشته باشد.
برای همه عجیب بود
* متأسفانه پرویز پورحسینی از میان ما رفت و آخرین کاری که در کارنامهاش ثبت شده همین سریال تلویزیونی است؟
این رفتنِ استاد پورحسینی برای همه ما عجیب و تأسفآور بود. با هم صحبت میکردیم تا جائیکه استاد مرا به سریالی هم معرفی کرد که نتوانستم بروم.
نقش خاکستری سریال علیرضا افخمیام
* این روزها در دعوتِ نحس علیرضا افخمی هم حضور دارید؟
بله. در چالوس فیلمبرداری داشتیم و حالا به تهران برگشتهایم. خوشبختانه جزو نقشهای اصلیام؛ مطمئن باشید سریالی میشود که نظیر ندارد. سریال ماورایی که ماه رمضان میآید؛ نمیتوانم درباره جزئیات آن صحبت کنم فقط میتوانم بگویم محسن سریالم و همهچیز ترسناک است. "دعوت نحس" را فقط باید ببینید.
شاید بتوانید به من بگویید قهرمانِ "شرم"...
* وارد سریال "شرم" میشویم که آنجا حسام پررنگتر از همیشه است. از این سریال و نقش خودتان بگویید.
نقش حسام در سریال نقش عجیب و غریبی است، یک طورایی قهرمان "شرم" است. می آید همه آن ظلمها را برملا میکند و میخواهد انتقام بگیرد. پیشنهاد دادند طبیعتاً فیلمنامه را خواندم و دوست داشتم با آقای کاوری کار کنم. در شروع فیلمبرداری آنقدر رفتارشان با من درست بود، رفاقتی کار جلو میرفت، آنقدر راهنماییهای درستی میکردند. واقعاً چند روزی آقای کاوری را نمیبینم دلم برایشان تنگ میشود. کارگردانی که میداند چه کار میخواهد بکند و بسیار به روز است، خیلی میخواند، به بازیگرش میدان میدهد و بزرگترین شانسم این بود در "شرم" بازی کردم.
14 کیلو وزن کم کردم
این سریال دو نیمه 8 سال قبل و 8 سال بعد دارد؛ در جلسهای که با آقای کاوری داشتیم قرار شد حسام تغییرات ظاهری در نیمه دوم حضورش داشته باشد. وقتی آن بلاها سر حسام میآید و به مجارستان میرود؛ استرس و اضطراب تغییر قیافه برای این نقش بوجود میآورد. به همین خاطر گفتم وزنم را کم میکنم بتوانم آن باورپذیری را برای مخاطب داشته باشم. 14 کیلو برای "شرم" کم کردم؛ رژیم بسیار سخت و ورزش بسیار سخت. غروب خسته و کوفته از باشگاه برمیگشتم و رژیم بودم و نمیتوانستم چیزی بخورم. واقعاً برای این نقش انگیزه داشتم. خدا را شکر این تغییر ظاهر الان مشهود است و دیده میشود.
بازیگران بزرگِ سریال کمکمان میکردند
* بازیگران قدیمی در این کار حضور داشتند؛ کار با آنها چطور بود؟
خیلی خوب و خاطرانگیز. من و اردلان شجاع کاوه اهلِ شمالیم. با هم تنها میشدیم به زبانِ طبری با هم حرف میزدیم. آنقدر انسان دانا و با سوادی است که راهنماییهای خوب میکند. آنقدر مسلط به فیلمنامه که متعجبم میکرد. آنقدر برایش مهم بود که خوب بازی کند، گاهی از شخصیتش در سریال، دفاع میکرد. چقدر خانم گودرزی و خانم متخصص به ما کمک کردند.
ابوالفضل پورعرب هنوز هم سوپراستار است
با آقای پورعرب همبازی نبودم، اما حتماً یکی از نقاط قوتِ سریال حضور ایشان بود. خدا را شکر در سریال پسر ایشانم. به نظرم هنوز هم سوپراستار سینمای ایرانند؛ درست و خاکی و کاربلد. آنقدر از معاشرت ایشان لذت بردیم.
در آخرین پلانِ عمر سیروس گرجستانی با هم همبازی شدیم
* آخرین حضور سیروس گرجستانی در دنیای تصویر با "شرم" رقم خورد...
نامشان را میشنوم یا تصویری از ایشان میبینم فقط آهِ حسرت میکشم و میگویم حیف! آخرین پلان عمرشان را با هم بازی کردیم. یادم نمیروم که آن روز ناراحتکننده، خبر فوتِ ایشان را به ما دادند. هنوز باورم نمیشود. بازیگری که سرحال و با انرژی سر صحنه به من میگفت میخواهم "عزیزآقا" را به بهترین شکل ایفا کنم. متأسفانه اجل مهلت نداد گرچه در همان 5 قسمت هم درخشید.
* و سیاوش طهمورث به جای ایشان آمد...
واقعاً لذتبخش است و خیلی کاربلد، جلوی دوربین ظاهر میشدند. انسان جدّی در کارشان و مهربان در معاشرت.
یک قدم منطق جلوتر از احساس
*شرم مخاطب را تا کجا برده و میبرد؟
من از منظر خودم بگویم این است آدمها همیشه باید مشورت کنند اما انتهای همه این مشورتها باید آن تصمیم را خودشان بگیرند؛ با اینکه به حسام قصه میگویند این کار را بکن و این کار را نکن، به حرف همه گوش میکند اما در مرحله عمل کار خودش میکند. یک بار احساسی تصمیم میگیرد و به خارج از کشور میرود. "شرم" به مخاطب یاد میدهد همیشه باید یک قدم منطق جلوتر از احساس باشد. احساس بود که خانم گودرزی در را به روی آقای پورعرب بست اگر منطقی بود نباید این کار را میکرد. باید احساس خودمان را کنترل کنیم همیشه با منطق جلو برویم.
دوست دارم نقش معتاد بازی کنم
* به چه نقشهایی علاقهمندید؟
معمولاً دوست دارم نقشهایی بازی کنم که از خودم دورند. مثلاً دوست دارم نقش معتاد را بازی کنم؛ معتادی که تا حالا مردم این شکلیاش را ندیدهاند. یعنی از زاویه دیگر، معتاد را نشان بدهم. حاضرم هرکاری برای آن نقش بکنم حتی 50 کیلو وزن هم کم کنم.
* صدای خوبی دارید، نمیخواهید مجری هم بشوید؟
شاید 1400 آلبوم موسیقی بدهم اگر به بازیگریام لطمه نخورد. نمیخواهم جزو بازیگرانی باشم که همهکار میکنند؛ میخواهم تمرکزم روی بازیگری باشد.
از حاشیه فراریام!
* به وادی سلبریتیبازی و خودنمایی در فضایمجازی هم فکر میکنید؟
به این وادیها فکر نمیکنم. من خیلی کارهایی را بازی کردهام یا صداهایی از من ضبط شده اما در صفحه مجازیام نگذاشتم. عکسهایی در این دو سال نگذاشتم که بگویند چشم و ابروی قشنگی دارد. دوست دارم با کارم خودم را به مخاطب اثبات کنم و دنبال شوآف نیستم. روی کارم متمرکزم و از حاشیه فراریام. همیشه اول به پدر و مادرم فکر کردهام و بعد به خودم که شب با آرامش سرم را روی بالش بگذارم. نبینند در جایی عکسی و یا خبری که دلشان به درد بیاید. در هیچ میهمانی و عروسی حضور ندارم. و همیشه سعی کردم سالم زندگی کنم.
* دوست دارید کارهای طنز هم تجربه کنید؟
فکر میکنم در ژانر کمدی قویام. خیلی دوست دارم در کمدی خوب کار کنم. کارهای کسانی مثل مهران مدیری و رضا عطاران را میپسندم و دوست دارم با این عزیزان، طنز را تجربه کنم.
دلم میخواهد نقش یک پیامبر را بازی کنم
* آیا در کارهای فاخر و الف ویژهای مثل سریال حضرت موسی(ع) و "سلمان فارسی" دوست دارید حضور داشته باشید؟
خیلی دلم میخواهد نقش یکی از ائمه اطهار را بازی کنم. دلم واقعاً میخواهد نقش یک پیامبر را بازی کنم و علاقه دارم در کار سریال موسی(ع) ابراهیم حاتمیکیا باشم.
انتهای پیام/