یادداشت| ماجرای ما و دشمنپنداری آمریکا
"وقتی دشمن به صراحت و در حداقل زمان ممکن، چراغ سبز ناهماهنگی دریافت میکند، در اقدام خرابکارانه خود هیچ تردیدی راه نمیدهد. "
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- محمدجواد رمضانی: «دشمن به همه چیز کار دارد. دشمن را بشناسیم، حواسمان جمع باشد، «وَ إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ وَ مَنْ نَامَ لَمْ يُنَمْ عَنْهُ»؛ اگر شما در سنگر، در مقابل دشمن خوابت ببرد، معنایش این نیست که دشمن هم خوابش برده؛ او ممکن است بیدار باشد؛ کما اینکه همین جور هم هست. هزاران نفر را میگذارند برای پیگیری مسائل گوناگون ایران؛ ما بایستی میلیونها نفر آماده باشیم برای اینکه هم دفاع کنیم، هم ضربه بزنیم؛ ما هم باید متقابلاً به آنها حمله کنیم؛ چه تبلیغاتی و چه انواع و اقسام کارهایی که از دست یک ملّت انقلابی برمیآید.» 4/12/1398
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
چند سطر ابتدایی این یادداشت، هشدارهای رهبری معظم انقلاب نسبت به نقشهها و اقدامات دشمنان برابر دیدگانمان گذشت. برای فارسیزبانان، ضربالمثل «پدرکشتگی با کسی داشتن» نشانگر جدیت در دشمنی است. آمریکا و اسرائیل واقعاً در دشمنی با ایران جدیت دارند. چقدر خوب ادبیات و عملیات دشمنی کردن را نسل به نسل آموختهاند. نسل کنونی آنها چقدر خوب به همان اندازه دهه 80 و 90 میلادی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران میداند که انقلاب اسلامی، نه تنها تهدیدی برای منافع، بلکه تهدید وجودی و هویتی برای آنهاست. از اقدامات نظامی چون حمله نظامی صحرای طبس، کودتای نوژه، دخالت مستقیم در جنگ تحمیلی هشت ساله و اقدامات روانی و فرهنگی مانند پیروی از الگوی براندازی از طریق تهدید نرم گرفته تا اقدامات سیاسی و امنیتی هدفمند مانند به راهاندازی فتنه سیاسی و امنیتی در سالهای 1378 و 1388 شمسی و ترور دانشمندان هستهای و اخیراً و با شدت بیشتری اقدام به حصر اقتصادى و اقدامات تحریمى علیه کشورمان، همه و همه نشانهای بر درک صحیح آمریکا و اسرائیل از تهدید وجودی بودن انقلاب اسلامی برای آنهاست.
انقلاب اسلامی و آرمانهای اسلام انقلابی امام (ره) حرکتهای ابتکاری همه جانبه میان مردم ایران به راه انداخت. در هر یک از این عرصه ها، شاهد رویشهای فردی و جمعی بودیم. ابتکار امام در عرصه نظامی، در سالهای ابتدایی پس از انقلاب اسلامی، تشکیل گروههای مردمی و حرکت عظیم در دفاع از مرزهای کشور برابر تهاجم نظامی صدام را آفرید. رهبر انقلاب اسلامی درمورد مدلسازی جنبش عطیم مردمی در جریان دفاع مقدس میفرمایند: «در این حرکت دستهجمعی چه استعدادهایی ناگهان پیدا بشود. فرض کنید فلان جوان از روستایی در فلان نقطهی کشور (مثلاً روستایی در کرمان) بیاید داخل شهر و بپیوندد به اینها، بعد بشود مثلاً حاج قاسم سلیمانی؛ یعنی یک چنین حرکت عظیمی [بوده].» (31/6/1399)
تداوم حرکت آفرینی حضرت امام توسط مردم در عرصه روانی و فرهنگی، باوجود تهاجم فرهنگی سنگین دشمنان بویژه در دهه 1370 و بخشی از دهه 1380 علیه جوانان و نسل های آینده در کشورمان، در سالهای 1390 شمسی خود را با حرکتهایی چون راهیان نور، مدافعان حرم و اجتماع مردمی در راهپیمایی اربعین حسینی نشان داد. امام خامنهای در اینباره میفرمایند: «(آمریکاییها) از جنگ فرهنگی هم مأیوسند. ببینید؛ در دهه 70 که دهه دوّم انقلاب ما بود، یک حرکت فرهنگی خباثتآلودی علیه کشور ما شروع شد که بنده همانوقت مسئله تهاجم فرهنگی را مطرح کردم، مسئله شبیخون فرهنگی را مطرح کردم، برای اینکه جوانها حواسشان باشد، چشمشان باز باشد، مردم بدانند. یک حرکت وسیع فرهنگی علیه کشور ما در دهه 70 شروع شد؛ حالا شما نگاه کنید؛ متولّدین دهه 70، امروز دارند میروند بهعنوان مدافع حرم جان میدهند، سر میدهند و نیرو میدهند؛ نعششان برمیگردد! چه کسی این را حدس میزد؟ در همان دورانی که آن تهاجم وسیع فرهنگی بود، این گلها در بوستان جمهوری اسلامی شکفته شدند، این نهالها روییدند، حججیها درست شدند؛ پس ما در جنگ فرهنگی پیروز شدیم و دشمن در جنگ فرهنگی شکست خورد.» (22/5/1397)
در حوزه علم و فناوری باوجود آغاز تحرک و استقلال علمی در میان مردم پس از جنگ، اما تحول در رشد علمی را از اواسط سالهای 1380 شمسی شاهد هستیم. در اواخر دهه 1380 و اوایل دهه 1390 شمسی، سلسله ترورهای دانشمندان هستهای کشورمان، جدیت آمریکا و اسرائیل در دشمنی را با انقلاب و مردم ایران، این بار در عرصه تقابل با جنبش علمی نمایان کرد. این جدیت در دشمنی در حدی است که رهبر انقلاب بارها و آخرین آن در همین چند ماه گذشته به صراحت نسبت به حراست مسئولین از روند پیشرفت علمی کشور هشدار دادند: «ایجاد محدودیت و جلوگیری از پیشرفت کشور بخصوص در بعد علمی» هدف میان مدت آمریکاییهاست.» 10/5/1399
حال یک سؤال راهبردی مطرح میشود که آیا همه تصمیمسازان و تصمیمگیران در ایران، جدیتی که آمریکاییها با ملت و مسئولین ما دارند، (حداقل در همان سطح دشمنان) با دولتمردان آمریکایی دارند؟ آیا معتقد هستند که هرلحظه ممکن است تهدید دشمن متوجه نظام و مردم باشد؟
رهبر انقلاب در مردادماه نسبت به حراست مسئولین از پیشرفت روند علم و فناوری در کشور هشدار میدهند؛ اما حدوداً 4 ماه بعد و در آذرماه، یکی از برجستهترین دانشمندان هستهای کشورمان، دکتر محسن فخریزاده هدف ترور و سوءقصد قرار گرفته و به شهادت میرسد. به گفته مقامات، این مسئول ارشد وزارت دفاع، بارها در تیررس اهداف خرابکارانه صهیونیستها بوده و حتی در سال 1387 قرار بوده ایشان همراه با دو تن دیگر ترور شوند.
ماجرا وقتی تلختر میشود که دبیر شورای عالی امنیت ملی که به اذعان خودشان مسئول حفظ امنیت کشور است، ادعا میکند هیچ تهدید امنیتی علیه هیچ مسئولی در کشور مطرح نیست. در ساعات نخست وقوع حادثه تروریستی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی تاکید میکند که برای هیچ یک از دانشمندان هستهای کشورمان حادثهای پیش نیامده است!
وزیر اطلاعات نیز در پیامی، وعده شناسایی عناصر خود فروخته و عاملان ترور را داد. به یاد داریم که کیفیت انتخاب ایشان به وزارت اطلاعات کشور، به چه نحوی صورت گرفت. همچنین جمعی از مسئولین و نمایندگان مجلس نیز در حسابهای کاربری خود در توییتر به این حادثه تروریستی اشاره کرده و با اشاره به تداوم راه شهدای هستهای، خواستار مجازات عاملان آن شدند.
اما مهمترین واکنش در دولت، واکنش محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه بود که در توییتر نوشت: «تروریستها امروز یک دانشمند برجسته ایران را ترور کردند. این بزدلی (که نشانههای جدی از نقش اسراییل در آن دیده میشود) نشانگر جنگطلبی از سر استیصال مرتکبین این اقدام است.» ایشان که معتقد است ابرقدرتها با اشتباهات محاسباتی خود موجب بروز فجایع بزرگی در جهان شدهاند، بدون شک باید مروری بر خطاهای محاسباتی خود در تعامل با کسانی که با ما دشمنی جدی و حقیقی دارند بکند و خود را در ریختن خون دانشمند هستهایمان بیتقصیر نداند.
شاید وزیر امور خارجه کشورمان هیچگاه گمان نمیکرد قدم زدن با جان کری، میل نمودن صبحانه کاری، لبخند زدن بی حد و مقدار در مذاکرات، دست دادن با اوباما، مذاکره بر سر منافع حزبی در جلسات خصوصی و علنی، زیرپاگذاشتن خط قرمزهای رهبری در مذاکرات هستهای، اقدامات پیشدستانه برای اعتمادسازی بیجا، خرج کردن از دستاوردهای هستهای کشور که حاصل مجاهدتهای شهدای هستهای بوده است، اجازه دسترسی بیحدوحصر به بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی و... به چنین حوادث ناگواری بینجامد.
استناد این کلام هم موضعگیری سردار حسین دهقان است که در یک گفتگوی تلویزیونی پاسخ به سؤال لو رفتن اطلاعات دانشمندان هستهایمان پس از اجازه دسترسی نامحدود به بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی، احتمال این فاجعه اطلاعاتی را رد نکرد: «از ابتدای بحثهای هستهای، بزرگترین سرویسهای جاسوسی روی افراد ما متمرکز بودند و دشمن تمام ظرفیت خودش را به کار گرفته بود. این که بگوییم افرادی در سیستم رسمی کشور عامدانه اطلاعاتی را به دیگران دادند، قابل قبول نیست؛ اما دشمن تمام تلاش خود را برای کسب اطلاعات از تمام مجراها میکند.» (8/9/1399)
نتیجه این بیان این است احتمال سلسله ترورهای بعدی در میان دانشمندان و افراد علمی مؤثر کشور، دور از انتظار نخواهد بود. نکتهای که ایدی کوهین، عامل جاسوسی سازمان موساد که سناریوی تحریک ایرانیان برای وارد شدن به یک جنگ تمام عیار را در دستور کار دارد، در مصاحبه با روسیا الیوم و در واکنش به عکسالعمل توییتری وزیر امور خارجه کشورمان به حادثه تروریستی اخیر گفت: «سخنان ظریف را گوش کنید؛ اگر میگویید (ترور) کار اسرائیل است، بفرما! زودباش! جوابمان را بدهید! ما منتظر موشکهای ایرانی هستیم؛ عزیزم آنها تلافی نخواهند کرد؛ آنها ترسوتر از آن هستند که بخواهند تلافی کنند!» (10/9/1399)
آیا دستگاه اطلاعاتی کشور که وزیر آن (در کمال تعجب) نخستین سابقه اطلاعاتی و امنیتی خود را در قامت وزارت دستگاه امنیتی اطلاعاتی کشور تجربه میکند، آگاهی و آمادگی کافی برای مقابله با تهدیدات آینده را دارد؟ سیاست نظام برابر موضعگیریهای تکراری «جریان تحریف» و واژگون نشان دادن واقعیات که هدفی جز ضربه زدن به روحیه مردم و دادن آدرس غلط درباره علاج تحریمها ندارد چیست؟ آیا قرار است بلایی که جریان تحریف بر سر اقتصاد و معیشت مردم آورده است، بر سر امنیت مردم و کشور نیز بیاید؟
رهبر انقلاب اسلامی در جلسه شورای عالی هماهنگی اقتصادی با تأکید بر اینکه برای علاج تحریمها دو مسیر «خنثیسازی تحریمها و غلبه بر آنها» و «رفع تحریم» وجود دارد، فرمودند: «البته ما مسیر رفع تحریم را یکبار امتحان و چند سال مذاکره کردیم اما به نتیجهای نرسید.» (4/9/1399) درست فردای این جلسه رئیسجمهور در جلسه هیئت دولت در نطق خود کلماتی بر زبان میآورد که 180 درجه با کلام دیروز رهبری تفاوت دارد: «ایران و آمریکا هر دو میتوانند تصمیم بگیرند و اعلام کنند که به شرایط 20 ژانویه 2017 برمیگردند. هم ما برمیگردیم و این میتواند راهحل بزرگی برای بسیاری از مسایل و مشکلات باشد و مسیر و شرایط را کاملاً تغییر دهد و سپس میتوان مراحل بعدی را در بخشهای مختلف ادامه داد.» (5/9/1399) دو روز بعد عالی ترین دانشمند دفاعی-هستهای ایران را در خیابانهای کشورمان ترور میکنند.
وقتی دشمن به صراحت و در حداقل زمان ممکن، چراغ سبز ناهماهنگی دریافت میکند، در اقدام خرابکارانه خود هیچ تردیدی راه نمیدهد. بدون شک جریان تحریف توان ایستادگی برابر تهدیدات دشمن و حراست از دستاوردهای اسلام و انقلاب را در خود نشان نداده است. قدرت ایستادگی برابر اراده دشمنان به حدی اثرگذار است که به بیان رهبر انقلاب میتواند در روحیه و عزم ملت ایران اثر مستقیم بگذارد.
رهبر انقلاب از مهمترین دستاوردهای ایستادگی برابر تهدیدات دشمنان را «افزایش بصیرت ملت» می دانند: «مردم با ایستادگی برابر اراده دشمن، خود و کشور را بر ضد میکروبهای سیاسی و اجتماعیای که میتواند اثر بگذارد واکسینه میکنند.» (27/7/1389) این نکته حاکی از مفهومی راهبردی است که عدم ایستادگی مسئولین برابر اراده و تهدیدات دشمنان (چه در موضع گیریها و چه در اقدامات عملی)، بصیرت ملت را خدشهدار کرده و هیچ اطمینانی نسبت به توان بازدارندگی و مقابله با تهدیدات همهجانبه دشمن وجود نداشته و مشخص نیست. آیا عزم جدی نسبت به حمایت و حراست همهجانبه از رویشهای انقلاب وجود دارد یا خیر؟ این سطح نازل از حساسیت مسئولین کشورمان برابر مقوله حساسیتبرانگیز امنیت کشور، چه تبعاتی به بار خواهد آورد؟
در آستانه سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی که به بیان رهبر انقلاب، یکی از رویشها و دستاوردهای انقلاب اسلامی بوده، مطالعه اقداماتی که در حراست از خون به ناحق ریخته شده سردار دلها صورت گرفته، چه نکات و اقدامات مثبت و منفی را متذکر میشود؟ آیا قرار بود انتقام خون سردار سلیمانی پس از حمله به پایگاه عینالاسد، خلاصه در چند موضعگیری تکراری و بدون پشتوانه مسئولان سیاسی و امنیتی کشور شود؟ به نظر می رسد سطح پاسخی که مسئولین در طول حدود 11 ماه گذشته به اقدام تروریستی 13 دی 1398 در فرودگاه بغداد داده اند، در حدی نبوده که ایجاد بازدارندگی برای ملت و کشور ایران ایجاد کند. مطلبی که در قالب هشدارهایی در سال گذشته به صورت مکرر به سمع و نظر مسئولین رسید؛ اما جدی گرفته نشد که اگر جدی گرفته میشد دشمن به خود جرئت اقدام تروریستی مجدد علیه شهید محسن فخریزاده، به صورت علنی و در خیابانهای ایران خودمان نمیداد.
باز هم این سؤال راهبردی برمیگردیم که آیا همه تصمیمسازان و تصمیمگیران در ایران، حس دشمنپنداری نسبت به آمریکایی ها و صهیونیستها دارند؟ پاسخ رهبر انقلاب اسلامی به این سؤال، اظهار تأسف است: «یک عدّهای متأسّفانه تحتتأثیر حرفهای دشمن میگویند آقا [انرژی] هستهای به چه درد ما می خورد؟» من [قبلاً] گفتم که [انرژی] هستهای نیاز قطعی فردای کشور ما است.» ایشان با تأکید بر اینکه با وجود خسارات فراوان برجام، درخصوص ادعای آمریکاییها برای مذاکره با ایران، فرمودند: «من علت مذاکره نکردن با آمریکاییها را بارها گفتهام، اما برخی یا متوجه نمیشوند و یا وانمود میکنند که متوجه نشدهاند.» (10/5/1399)
انتهای پیام/