مشایخی: رشته آهنگسازی موسیقی پاپ جدید است / جاوید: دانشگاهها به دنبال سود بیشترند
تأسیس رشته آهنگسازی موسیقی پاپ در دانشگاه علمی کاربردی، موضوع جذابی است که برای وآکاویاش سراغ نادر مشایخی و هوشنگ جاوید رفتیم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، 25 خرداد 1399 بود که مسئولان یکی از مراکز آموزش علمی کاربردی فرهنگ و هنر اعلام کردند که در این مرکز رشتهی آهنگسازی موسیقی پاپ را تأسیس کردهاند.
سوسن تقیپور مدیر این مرکز آموزش علمی کاربردی تهران، گفته بود: «ما رشته «آهنگسازی پاپ» را در این مرکز دانشگاهی تأسیس کردیم. این رشته تاکنون در هیچ مرکز دانشگاهی تدریس نشده و ما تلاش کردیم تا به واسطه نیازی که در جامعه نسبت به موسیقی پاپ وجود دارد از طریق دانشگاه خودمان رشته «آهنگسازی پاپ» و کارشناسی «آواز ایرانی» را به تصویب برسانیم. این رشتهها از مهرماه سال جاری در دانشگاه ما کار خود را آغاز میکنند.»
تأسیس رشته آهنگسازی موسیقی پاپ واکنشهای تندی را از سوی برخی از اهالی موسیقی به دنبال داشت. این اتفاق از سویی به فال نیک گرفته شد تا شاید راهی برای بالا رفتنِ کیفیتِ موسیقی پاپ شود و از سویی دیگر با واکنشهای انتقادی تندی مواجه شد که چرا چنین رشتهای باید در دانشگاههای کشورمان تدریس شود، در حالی که موسیقیهای اصیل خودمان صاحب رشتهای در دانشگاهها نیستند.
از این رو برای وآکاویِ این ماجرا سراغ دو تن از تاثیرگذاران عرصه موسیقی رفتیم تا نظرات آنها را درباره تأسیس رشته آهنگسازی موسیقی پاپ بدانیم.
رشته آهنگسازی موسیقی پاپ جدید است / باید آزمون و خطا کرد
نادر مشایخی آهنگساز و مدرس موسیقی است که سالهای بسیاری را در اتریش به آموختنِ موسیقی گذرانده است. او رهبر ارکسترهای زیادی بوده و اجراهای زیادی را هم به صحنه برده است. در ادامه دیدگاههای نادر مشایخی را درباره تأسیس رشته آهنگسازی موسیقی پاپ میخوانید:
این اواخر رشته آهنگسازی پاپ هم به دانشگاههای کشورهای غربی آمده است. این رشته بیشتر جنبه کاربردی دارد و نمیتوان نگاه هنری به آن داشت. دانشجوی این رشته یاد میگیرد که چگونه با دستگاههای سینتی سایزر کار کند.
از طرف دیگر هم نمیشود این نوع آهنگسازی را تدریس کرد. موزیسینهایی که هارمونی و نکات مهمِ آهنگسازی را یاد میگیرند، در آثار پاپ خیلی به کارشان نمیآید.
کسی که میخواهد در عرصه موسیقی پاپ فعالیت کند، چیز دیگری باید یاد بگیرد که به دردش بخورد. دانشجوی این رشته باید یاد بگیرد که با قیمت و هزینه کم، کار را انجام دهد.
باید یاد بگیرد که چطور با دستگاه کار کند. چطور میتواند سمپلها را تغییر دهد یا اینکه چه نوع سمپلی نیاز دارد.
بیشتر از این تدریسی در این رشته اتفاق نمیافتد. گاهی اوقات موسیقی پاپ با دو آکورد جمع میشود و خیلی هم قشنگ میشود. کاربردش مردمی و عامه است. مردمی که در ماشین و کافه نشستهاند به شنیدن این موسیقی علاقه دارند.
نمیدانم که این رشته در حال حاضر به درد موسیقی کشورمان میخورد یا خیر؛ این نکته را به صراحت و به قطعیت نمیتوان بیان کرد. باید دید که خروجیها چطور پیش میرود. آزمون و خطا شود و ببینیم چه اتفاقی رخ میدهد. نظر صریحی نمیتوانم بدهم که تأسیس رشته آهنگسازی موسیقی پاپ درست است یا غلط.
این چه مرضی است که برای غربیها تبلیغ میکنیم / رشتهای با عنوان آهنگسازی موسیقی پاپ در دنیا وجود ندارد
هوشنگ جاوید از پژوهشگران حوزه موسیقی ایرانی و موسیقی نواحی است. او از منتقدانِ جدیِ تأسیس رشته آهنگسازی موسیقی پاپ در دانشگاه علمی کاربردی است. در ادامه متن صحبتهای او را در این باره میخوانید:
موسیقی در کشور ما از ابتدای انقلاب دچار مشکلات بسیاری شد. یکی از این مشکلات بینش مسئولان فرهنگی بود. ما از یک سو نگرش جامعه مذهبی را داشتیم که موسیقی را نمیپسندیدند و از سوی دیگر با نیاز جامعه به موسیقی مواجه بودیم.
مسئولان فرهنگی هم آمدند و رشته موسیقی را در دانشگاه ایجاد کردند. این رشته تنها با عنوان تربیتِ کارشناسان موسیقی بود. همانجا و در دهه 1370 یکی از اشتباههای بزرگ مسئولان آموزش عالی این بود که موسیقی را به دو بخش موسیقی جهانی و موسیقی ایرانی تقسیم کردند. این خندهدارترین حرفی بود که در آن زمان بیان شد.
آیا موسیقی هندوستان یا موسیقی ایرانی نمیتواند جهانی باشد؟
آنها موسیقی ایران را از موسیقی جهان جدا کردند. در حالی که موسیقی یکی است و هر کشوری موسیقی خاص خودش را دارد. از همانجا این ریشه اختلافی شروع شد.
چند سال پیش وقتی مسئولان آموزش عالی متوجه شدند که کارشناسی موسیقی چندان تقسیمبندیِ درستی نیست، تصمیم گرفتند که رشتههای موسیقی را به نوازندگی ساز ایرانی، نوازندگی ساز جهانی و آهنگسازی تقسیمبندی کنند.
ما رشتههای نوازندگی و آهنگسازی را در سطح کارشناسی و کارشناسی ارشد در دانشگاهها داشتیم. با این حال دوره دکترا در ایران وجود نداشت تا دانشجو بتواند با ادامه تحصیل مدرک دکترا هم بگیرد. به همین دلیل دو رشتهی پژوهش هنر و فلسفه هنر را ایجاد کردند. این راهی برای گرفتنِ دکترا در رشته هنر بود.
وقتی ما نوازندگی ساز ایرانی و ساز جهانی را داریم، این چه مرضی است که بیاییم برای غربیها تبلیغ کنیم. اصلا رشتهای به عنوان آهنگسازی موسیقی پاپ در دانشگاههای جهان وجود ندارد.
این یک خطر است. وقتی ما رشتهی آهنگسازی موسیقی پاپ را تأسیس میکنیم، یعنی این موسیقی را به رسمیت میشناسیم و به آن کرسی دانشگاه هم میدهیم.
این کار درست مانند مطربسازی است. وقتی نوازندگی ساز ایرانی و ساز جهانی وجود دارد و در عین حال رشته آهنگسازی در دانشگاهها تدریس میشود، معنی ندارد که آهنگسازی موسیقی پاپ را تأسیس کنیم.
در دنیا اینگونه است که همین رشتههای ذکر شده در بالا را در دانشگاههای موسیقی تدریس میکنند و وقتی دانشجو از دانشگاه فارغالتحصیل شد، در خارج از دانشگاه در هر ژانری که بخواهد مشغول کار میشود.
اگر اینها به فکر بالا رفتن موسیقی در کشورمان بودند، باید نوازندگان درجه یکی در رشتههای نوازندگی ساز ایرانی و ساز جهانی و آهنگسازی پرورش میدادند تا این نوازندگان بیایند و در ژانرهای مختلف فعال شوند.
یک جای دنیا به من نشان دهید که رشته آهنگسازی موسیقی پاپ داشته باشد. هیچ زمانی موسیقی پاپ را در دانشگاه تدریس نکرده و نمیکنند. من با جستجویی که کردم فهمیدم که این مسیری است که دانشگاهها در پیش گرفتهاند تا بتوانند، درآمدشان را بیشتر کنند.
اگر راست میگویند به فکر موسیقی نواحی و موسیقی مذهبی باشند که به سمتِ درستی در حال حرکت نیست. غربیها خودشان موسیقی پاپ و راک را تبلیغ میکنند. ما چرا باید موسیقی آنها را معرفی کنیم.
از هر طرف که نگاه کنید، ایجاد چنین رشتهای اشتباه است. باید دید چه کسی در آموزش عالی برای چنین کاری مجوز صادر کرده است.
من میدانم که آینده بدی در این کار وجود دارد. جامعه ایرانی ما پذیرای موسیقیِ بیریشه و بیهویت شده است.
چرا به آهنگسازی و نوازندگی موسیقی ایرانی توجه نمیکنند. من نمیدانم شورای عالی انقلاب فرهنگی کجا بوده و مسئولان وزارت ارشاد کجا هستند که چنین رشتهای در دانشگاهها تأیید شده است.
همین کارها باعث میشود که جوانهای ما مسخ فرهنگی شوند. من از دهه 1370 تا کنون گفتهام و الان هم میگویم که مسخ فرهنگی، فرهنگ ما را به سمت نابودی میبرند.
این شکل از کار باعث میشود که موسیقی ایرانی صدمات زیادی ببیند. انگار عدهای نمیخواهند موسیقی ایرانی وجود داشته باشد. زمانی شنیدم که سند موسیقی ایرانی در حال نگارش است. اگر قرار است این سند را اینگونه بنویسند، بهتر است که اصلا ننویسند.
بعد از انقلاب موسیقی مردمیِ کوچه بازاری از بین رفت. این موسیقی به موسیقیِ سرزمینهایی مانند مصر و کشورهای عربی و ترکی نزدیک بود و اصالتهایی داشت. الان موسیقیهای پاپ جای همان موسیقی کوچهبازاری را گرفته است.
متنِ ترانههای موسیقی پاپ باعث شده که صدای ترانهسُراها هم در بیاید و آنها هم به اوضاعِ ترانههای سخیف اعتراض داشته باشند.
رشتهی موسیقی پاپ باعث شده که به این موسیقیِ بیهویت رسمیت داده شود. رسمیت دادن به چنین چیزِ بیهویتی در وهله اول باعثِ تخریبِ موسیقی ایرانی میشود.
هیچ جای جهان اینگونه رفتار نمیکنند. ما به سرعت در حال دویدن به دنبالِ خارجیهاییم. چرا دکترای آواز ایرانی نداریم؟ همه نگرانِ حال استاد شجریاناند؛ اما آیا دکترای آواز ایرانی ایجاد کردیم که از وجود این استاد برای آموزش دادن به جوانها استفاده کنیم؟ آیا از ظرفیتهای استاد شهرام ناظری استفاده کردیم تا در دانشگاه رشته آواز ایرانی داشته باشیم.
اگر قرار بود پاپ رشته دانشگاهی داشته باشد، خودِ اروپاییها بهتر از ما این کار را میکردند.
پروفسور بورک در کتابی که انتشارات حکمت منتشر کرده، وقتی به مسئله موسیقی میرسد، درباره موسیقی مایکل جکسون میگوید که ما آثار جکسون را برای شورایی پخش کردیم و ترانههایش را تایپ کردیم و به اعضای حاضر در آن جلسه دادیم. از تهیهکنندگان خواستیم که اشعارِ آن ترانهها را برای مسئولان حاضر در آن جلسه بخوانند. 5 دقیقه سکوت به ما تحویل دادند و گفتند که خواندن این ترانهها در چنین جلسهای درست نیست.
خودِ غربیها هم به این نتیجه رسیدهاند که این موسیقیهای بیهویت به درد نمیخورد. بعد ما به همین موسیقیِ بیهویت رسمیت میدهیم.
انتهای پیام/