یادداشت جمشیدی|آیتالله خامنهای؛ امامِ دورۀ تاریخیِ «انتقال»
مهدی جمشیدی پژوهشگر جامعهشناسی سیاسی در یادداشتی به بهانۀ عزاداریهای عارفانۀ رهبرِ کبیرِ انقلاب نوشت: زبان و منطقِ آیتالله خامنهای، باید حسینی باشد! او امامِ دورۀ تاریخیِ «گذار» و «انتقال» است.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم - مهدی جمشیدی عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی در خصوص عزاداری متفاوت رهبر انقلاب در دهه اول محرم نسبت به سالهای گذشته نوشت:
[1]. در اردیبهشتماهِ سالِ هفتادونُه، درحالیکه روزنامههای زنجیرهای جریانِ فاسدِ اصلاحات، قارچگونه سربرآورده و تمامِ ارزشهای اسلامی و انقلابی را آماجِ تهاجمِ مطبوعاتیِ خویش قرار دادند، آیتالله خامنهای در دیدارِ غیرمعمولِ خود با جوانان، این مسأله را با آنها در میان نهاد و آن را پارهای از برنامۀ «فشارِ دشمن» معرفی کرد و گفت حتّی اگر دشمن، فشارِ فراوانی بر ما وارد آورد، حادثۀ کربلای امام حسین (علیهالسلام) رخ خواهد داد، نه حادثۀ صلحِ امام حسن (علیهالسلام)! امّا چرا باید تاریخِ انقلاب، حسینی باشد و بماند؟!
[2]. این هشدارِ بیسابقۀ استعارگونه، آنگاه تکمیل و نمادین شد که ایشان چندی پس از آن، «چفیه» بر شانۀ خویش انداختند و در هیچ دیدارِ رسمی و غیررسمی و داخلی و خارجی، آن را از خود جدا نکردند! «چفیه»، نمادِ دفاعِ مقدّس است؛ نمادی که گویا همۀ ارزشهای دفاعِ مقدّس را در درونِ خویش، نهفته است! کسیکه «چفیه» به گردن میاندازد، در حقیقت، با زبانِ نمادین میگوید که از «جنگ» و «شهادت» نمیهراسد، بلکه آماده است و آن را میطلبد! امّا اینهمه اصرار و تأکید، به چه سبب است؟!
[3]. در مرحلۀ پایانیِ «فتنۀ سالِ هشتادوهشت»، نیروهای میدانیِ فتنه به خیمههای عزاداریِ امام حسین (علیهالسلام) حمله کردند و در مقابل، مردم نیز به خیابانها ریختند و طومارِ فتنه را در هم پیچیدند، آیتالله خامنهای تصریح کرد که «روحِ حسینبنعلی» (علیهالسلام)، به یاریِ انقلاب آمد! امّا چه نسبتی است میانِ روحِ آن بزرگوار و انقلاب؟! مگر جز این است که باید روحِ حسینبنعلی، رهاییبخشِ تاریخِ حسینی باشد؟!
[4]. حسینبنعلی(علیهالسلام)، نقطۀ آغازِ مبارزۀ عینی و بیرونی برای بازگرداندنِ تاریخ به محمل و بسترِ اصلیاش بود که به شهادت انجامید، امّا همین مبارزه، بهدستِ حجّتبنحسن (علیهالسلام)، با همان منطق، آغاز خواهد شد! «امامِ غائب»، تمامکنندۀ گامی خواهد بود که «حسینبنعلی» برداشت، و اگر فرجامِ حسینبنعلی، «شهادت» بود، فرجامِ کارِ مهدیِ موعود، «حکومتِ جهانی» خواهد بود. آری، دو مبارزه با یک منطق و با دو نتیجه. و انقلابِ ایران، «الگوگرفته» از اوّلی و «مقدّمهساز» برای دوّمی! دراینحال، زبان و منطقِ آیتالله خامنهای، باید حسینی باشد! او امامِ دورۀ تاریخیِ «گذار» و «انتقال» است! «آیتالله خامنهای» را میگویم!
[5]. «ما ملّتِ امام حسینیم»، یعنی روش و منطقِ حسینی را بهکار میبندیم و پیش میرویم، چون در برههای از تاریخ قرار گرفتهایم که عهدِ «گشایش» و «انفتاحِ» است و تقدیر، اینگونه رقم خورده که در، بر پاشنۀ دیگری بچرخد. تاریخِ مهجوریّتِ امام، تمام شده و اینبار، بناست که امام، به «مدارِ تدبیرِ عالَم»، بازگردد و در عالَمِ عین، «ولایتِ کلّیِ» خویش را محقّق سازد. علامه مصباحیزدی تصریح کرد که از نظر، آیتالله خامنهای، «سیّد خراسانی» نیست، بلکه مقام و مرتبهاش، بیش از اوست! این یعنی در این معبرِ تاریخی، کسی نقشآفرین است که شاید نامی از او به میان نیامده باشد!
انتهای پیام/