در رثای بزرگمردی که زبان گویای اسلام و تشیع بود
وابسته فرهنگی پیشین جمهوری اسلامی ایران در آذربایجان و ترکمنستان در یادداشتی به مناسبت درگذشت آیتالله تسخیری، او را طراز یک مدیر فرهنگی الگو و نمونه در جمهوری اسلامی ایران دانست.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آیتالله تسخیری روز گذشته فوت کرد. سیدرضا میرمحمدی، وابسته فرهنگی پیشین جمهوری اسلامی ایران در آذربایجان و ترکمنستان در یادداشتی به همین مناسبت نوشت:
درگذشت عالم وارسته و مجاهد خستگیناپذیر عرصه فعالیتهای فرهنگی بینالمللی حضرت آیت الله تسخیری همه علاقهمندان و دوستداران ایشان را در داخل و خارج از کشور متأثر و متألم کرد. فقدان ایشان برای کسانی که این تمثل اخلاص و تجسم خستگیناپذیری در انجام مأموریت و رسالت دینی و فرهنگی در عرصه بینالملل را از نزدیک میشناختند، ضایعه جبرانناپذیری است که یقیناً به باور همه آنان خلاء وجود این شخصیت ارزشمند و نمونه که سراسر عمر با برکتش، تلاش و مجاهدت برای اعتلای پرچم حقانیت اسلام ناب و تشیع در جهان بود، به این زودیها پر نخواهد شد.
این تصور که خیلیها ایشان را در حوزه و تخصص کاری خود بیبدیل میدانستند چندان اغراقآمیز نیست و حقیقتاً آیت الله تسخیری در عرصه فعالیتهای فرهنگی و دینی بینالمللی در دوران بعد از انقلاب اسلامی بینظیر بود و به راحتی نمیتوان شخصیتی را که جای ایشان را پر کند، یافت.
این حقیر از سال 1371 که مشغول فعالیت در معاونت بینالملل مجمع جهانی اهل بیت(ع) شدم و ایشان دبیر کلی این مجمع را با حکم مقام معظم رهبری داشتند، توفیق آشنایی و شاگردی در محضر آن استاد بزرگوار را یافتم و بر این عقیدهام که آیتالله تسخیری شاخص و طراز یک مدیر ارشد فرهنگی الگو و نمونه در جمهوری اسلامی ایران بوده و است. وی دارای ویژگیها و مشخصههایی در این حوزه کاری بود که ایشان را از اقران و اطرافیان خود متمایز و برجسته میکرد. برای چون منی که شاهد و درسآموز مکتب شخصیتی و رفتاری او بودهام، قلم نوشتار و زبان گفتار از وصف برجستگیهای ایشان کم میآورد و هر چه بر گفتار و نوشتار امثال من جاری شود، معرف کامل و جامع او نخواهد.
با این حال، از سر ارادت و به سبب حقی که ایشان بر گردن امثال بنده دارند لازم دیدم خامه در وصف او به جوهر ارادت بیالایم و جملاتی از باب ادای دین و به جای آوردن حق استادی در تجلیل از ایشان بنویسم.
محاسن این شخصیت بزرگ و برجسته بیش از آن است که در نوشتاری کوتاه قابل شمارش و حتی فهرستنگاری باشد، ولی اگر چند شاخصه رفتاری، شخصیتی و مدیریتی برجسته و نمایان ایشان را بخواهم بیان کنم در صدر آنها اخلاص و خدامحوری در کار بود. اخلاص و صداقت ایشان و کار برای خدا در وجود او تثبیت شده و تبدیل به ملکه شده بود و این هم نبود الا به سبب خودسازی و تقواپیشگی که قاعدتاً از زمان تحصیل در نجف اشرف و قرار گرفتن در شعاع جاذبه انوار معنوی مولا امیرالمؤمنین علی(ع) برای این چهره با اخلاص فراهم آمده بود. اما آنچه اهمیت دارد این است که ایشان در تمام مراحل و مناسب مدیریتی بالای خود بر این تقواپیشگی اهتمام داشت و غافل از خدا و نفس نمیشد. از این جهت بود که تا پایان عمر بر مدار اخلاص حرکت کرد و نهایتاً با عزتمندی و عاقبت بهخیری رخت از این دار فانی بربست و به لقاء الله پیوست.
در سال 1374 که اینجانب در معیت و همراهی ایشان برای انجام مأموریت اداری در مراسم حج تمتع مشرف به زیارت خانه خدا و بارگاه ملکوتی پیامبر اعظم و اکرم اسلام در مدینه منوره شدم، از نزدیک، اوج اخلاص و بندگی ایشان در جای جای این اماکن مقدسه را شاهد و ناظر بودم. در عوالم این سفر، روزی ایشان را در کنار کعبه و در پشت مقام ابراهیم دیدم که از شدت گریه و تزرع تمام قامتش از سر و شانه تا پا تکان میخورد و اشک میریخت و چنان غرق در گریه و تزرع بود که بیتوجه از همه چیز و بریده از اطراف در حال معنوی عجیبی سیر میکرد.
ذرهای غرور و تکبر در این مرد بزرگ و الهی راه نداشت و چنان از خود تواضع به خرج میداد که اگر کسی آشنا با مقام و مسئولیت او به عنوان منصوب مقام معظم رهبری در سمتهای بالا نبود، این همه فروتنی را از او باور نمیکرد. برای ماها که از نزدیک با او کار کرده و وی را میشناختیم جلوههای این وارستگیها و برجستگیهای اخلاقی مکرر بود. گویی که این مرد به تمامه از منیت و خودپسندی فارغ و رها شده بود و این گوهر و کیمیای وجودی چنان در تار و پود شخصیتش ریشهدار و محکم بود که منیت، جرأت عرض اندام در برابرش نداشت.
به سبب این شاخصه وجودی، ویژگی برجسته دیگری در این شخصیت تأثیرگذار شکل گرفته بود که از او چهرهای جذاب و پرنفوذ ساخته بود و این مرد نورانی را چنان محبوب عام و خاص کرده بود که در هر مجلس و محفلی حضور پیدا میکرد و سخن میگفت؛ تأثیرگذار بود و جاذبه کلامش در همه مخاطبان و شنوندگان اثر میکرد. در این مقوله هم خاطرات و نمونههای عینی زیادی است که همه آشنایان و همکاران او به فراوانی از ایشان در حافظه دارند و در نشستها و کنفرانسهای بینالمللی از او دیدهاند.
در سال 78 که به عنوان وابسته فرهنگی در جمهوری آذربایجان مأموریت داشتم، حضرت آیت الله تسخیری در زمان ریاست سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برای اولین بار در عمرش به این جمهوری تازه استقلال یافته سفری داشت و برای سخنرانی در کنفرانس بینالمللی تمدن اسلامی در قفقاز به باکو دعوت شده بود. ایشان در مراسم افتتاحیه این کنفرانس، بعد از سخنرانی حیدر علیاف رئیس جمهور آذربایجان به عنوان اولین مهمان خارجی به ایراد سخن پرداخت و در سخنرانی 10 تا 15 دقیقهای، چنان شیوا، بلیغ و پر جاذبه صحبت کرد که تحسین و تجلیل فوقالعاده رئیس جمهور آذربایجان را در پی داشت. بهطوری که پس از خروج از سالن و در محوطه بیرونی محل کنفرانس در یک خوش و بش دورهمی، حیدر علیاف به گرمی و با شوق و علاقهمندی خاص از آیت الله تسخیری تقدیر کرد و در رفتاری زیرکانه و دیپلماتیک و با صراحت تمام خطاب به یکی از مقامات دیگر کشورمان که در جمع حضور داشت و اخلاقاً از بردن نام او معذورم گفت : آقای ...... شما هم یاد بگیر مثل آقای تسخیری حرف بزن. دیدی چقدر زیبا و پرجاذبه صحبت کرد؟
این نفوذ کلام و زیبایی سخن در آیت الله تسخیری معلول توانمندی و قابلیت بالای او در فن بیان و خطابه از یک سو و نتیجه اشراف و تسلط او بر مسائل بینالمللی از سوی دیگر بود. تا جایی که حتی در برخی از اجلاسها و کنفرانسهای مهم بینالمللی که شاهد چالش و تقابل مواضع جمهوری اسلامی ایران و برخی کشورهای دیگر بودیم وجود ایشان غنیمت ارزشمندی بود و بعضاً صحنههایی پیش میآمد که مخالفان جمهوری اسلامی ایران هم ناچار به تحسین و تمجید از ایشان در جلسات میشدند. او در این عرصهها و میدانهای مهم و حساس به تنهایی تیم بود و بسیاری از چالشها و سوء تفاهمات را حل میکرد.
خلاصه سخن در وصف این عالم و اندیشمند بزرگ و برجسته اسلامی اینکه، تخصص و تعهد را بهصورت کامل در خود جمع کرده بود و آن همه توفیق که در کار خود داشت و کارنامه درخشانی که از خود به یادگار گذاشت حاصل این دو اندوخته و ویژگی اساسی بود که قطعاً با زحمت و مجاهدت فراوان بهدست آورده بود و به خوبی هم محصول آن را در زندگی پربرکت خویش برداشت کرد.
مقام معظم رهبری در پیامی که به مناسبت درگذشت این عالم وارسته و مجاهد عرصه فکر و فرهنگ اسلامی صادر کردند تعابیر رسا و پرمعنایی در وصف ایشان بهکار بردند که معرفی کاملی از ایشان بود. تعابیری همچون زبان گویای اسلام و تشیع، مرد نستوه و خستگیناپذیر، روحانی فاضل و متعهد، راسخ و پرانگیزه که همگی حکایت از بزرگی و برجستگی وجود این شخصیت الگو و نمونه دارد. مردی که پس از سکته مغزی و عارض شدن مشکلات جسمانی، 20 سال همچنان محکم و استوار کار کرد و برای خدمت به اسلام ، تشیع و نظام جمهوری اسلامی ایران سر از پا نشناخت. به راستی چه کسی میتواند غیر از امثال این مرد بزرگ برای مدیران و فعالان عرصه فعالیتهای فرهنگی بین المللی الگو و نمونه باشد؟
بهناچار و با اکراه باید اذعان کرد که خلاء وجود ایشان بهویژه در عرصه فعالیتهای فرهنگی بینالمللی به زودی پر نخواهد شد و این سیمای فرزانه و چهره تأثیرگذار، بهواقع مصداق این روایت منصوب به امام معصوم است که میفرماید: «اذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمه لا یصدها شی». روحش شاد و یادش همواره گرامی.
انتهای پیام/