هالیوود چگونه چهره رتوششده از «عدالت» را بهخورد مخاطب میدهد؟
تصویری که هالیوود از نظام قضایی ایالات متّحده ارائه میکند، تصویری روتوششده و دور از واقع است؛ این چیزی است که نویسنده «دادگاه سلولوئید» از آن پردهبرداری میکند.
خبرگزاری تسنیم ــ حمید صنیعیمنش
سینما با حوزههای گوناگون اجتماعی ارتباط دارد و یکی از مصادیق آن دستگاه عدل و داد است که از آن در هالیوود با عنوان Law movies (فیلمهای حقوقی) یاد میشود. هالیوود از رهگذر سینما برای تثبیت اقتدار و عدالت ایالات متحده آمریکا تلاشهای زیادی کرده است و صدها فیلم و سریال مرتبط با این زمینه را بهگونهای ساخته است که آمریکا را نماد عدالت و احقاق حقوق مظلومین و دادرسان میداند. اما آیا بهراستی آنچه فیلمها و سریالهای هالیوودی در این زمینه برای ما تصویر میکنند حقیقت دارد؟ و سؤال مهم دیگر اینکه؛ آیا اقتدار قضایی و حقوقی برای آمریکا اهمیت دارد یا برقراری عدالت و قانون در اولویت این کشور است؟
*عناصر دادگاه در خدمت اقتدار قضایی هالیوودی
در آثار قضایی و دادگاهی هالیوود چند عنصر بهتفکیک از اهمیت بالایی برخوردارند و در سینمای آمریکا با ظرافت و دقت تصویر میشوند؛ دادگاه، وکیل، موکل، دادستان، مجرم، نیروی پلیس و امنیتی و یک عنصر بسیار جالب و مهم که در بکگراند یا پسزمینه فیلم همواره مشاهده میشود و بیننده ناخودآگاه آن را میبیند و با آن درگیر میشود: متن جامعه، مردم و فضای شهر.
پوستر 12مرد خشمگین، فیلمی درباره نقش خرد جمعی در برقراری عدالت
نکته ابتدایی این است که نقش و تأثیر قاضی نسبت به وکیل کمرنگتر است، شاید علت آن باشد که این وکیل است که با حمایت حقوقی خود از موکل و جلب نظر هیئت منصفه بهسوی خود و بیگناهی موکل دادگری میکند. یادمان باشد که در نظام قضایی غرب هیئت منصفه کنار قاضی نقش مهمی در قضاوت و تصمیمگیری وضعیت مجرم دارند. وکیل نقش واسطهگری میان سیستم و مردم را دارد و از این جهت عنصر مهمی برای ایجاد توازن میان جامعه و حکومت است.
دادگاه دقیقاً بهدلیل برخورداری از اتمسفر حقوقی خود همیشه دارای یک دیسیپلین، نظم، بیتعارفی و اقتدار است. قاضی و حتی مأمورین در دادگاه نیز همه مانند رباتهایی هستند که جز قانون چیز دیگری سرشان نمیشوند. دادگاه خود مانند یک هنرپیشه است، نقشی که دادگاه دارد در مقام محل و یا کانالی است که از آنجا (JUSTICE) عدالت در جامعه برقرار میشود. میزها و صندلیها و پیشخوان و… همگی هرکدام یک عنصر مجزایی در تصویرند که مانند شاهدانی برای برقراری عدالت و تسلیم امر قانون بودنند. غالباً دوربین از محل نشست قاضی، از بالا بر جمعیت نگاه میکند: نشانهای از حکمرانی دادگر بر مردم جامعه؛ یا اگر در برخی از این آثار اصرار بر بیرون کردن خبرنگاران و یا آشوبگران در محل دادگاه است، برای این است که به این بهانهها اقتدار قاضی و جدّیت او در کار را نشان دهند.
پوستر فیلم عدالت
*وکلای شجاع معتمدین سیستم و مردم در دادگاه
اما وکلا داستان بسیار مفصلتری دارند. وکلا همانطور که اشاره شد حامیان قانونی، حقوقی و اجتماعی یک شهروندند. حضور آنان در شهر و جامعه منجر به ایجاد «احساس حمیت و عدالت» میشود، حسی که بدون شک وجودش از وجود خود عدالت مهمتر است. با احساس عدالت و حمایت از طرف دستگاه قضایی این شهروند است که حس رضایت و امنیت و آزادی را در جامعه دارد، حسی که نهایت آرمان و مطلوبی است که برای یک بشر باید در دهکده متمدن جهانی وجود داشته باشد.
نمایی از فیلم فیلادلفیا در دادگاه
مسئله وکلا در سینمای آمریکا در دورانی مانند یک جریان ایده داستانهای فیلمهای سینمایی شد. فیلمهای بسیاری مانند فیلادلفیا، و عدالت برای همه، وکیل مدافع شیطان، بارانساز، به نام پدر، بیگناه فرضی و… که غالبا آثار دهه 90 میلادی هستند شروع به پخش کردند. دهه پایانی هزاره 2 در زمینههای گوناگون علمی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، ورزشی و… مورد توجه قرار گرفت و یکی از همین موضوعات تثبیت نظام حقوقی و قضایی ایالات متحده آمریکا بود.
در عمده این آثار زندگی وکلا با تمام سختیها، گرفتاریهای برخورد و درگیری با پلیس و نیروهای امنیتی و… نقش مهم آنان در تثبیت نظم و برقراری عدالت دیده میشود. وکلا فقط وکلای مردم و مجرمین و بیگناهان نیستند، آنان وکلای نظام حقوقی و سیاسی ایالات متحده آمریکا نیز میباشند.
پوستر تبلیغاتی فیلم عدالت برای همه؛ اهتزاز پرچم آمریکا در اوج که کنارش عدالت میدرخشد
اشاره به این نکته مهم است که بسیاری از فیلمهایی که در این تم قرار دارند، درباره احقاق حقوق سیاهپوستان در دادگاههای آمریکا است. یکی از فیلمهایی که شاید کمتر نام آن را شنیده باشیم، مارشال است، فیلمی درباره تلاشهای اولین وکیل سیاهپوست آمریکا تورگود مارشال که عضو دادگاه عالی ایالات متحده آمریکا شد. او بهعنوان یک وکیل در آمریکا مشغول به کار بود و از مبارزان جنبش حقوق مدنی در آمریکا نیز بهشمار میرفت. البته سیر داستان این فیلم و دیگر فیلمهای مانند آن بهنوعی است که بیننده بتواند آن را قبول کند؛ نه آنقدر غیرواقعی و سطحی و نه آنقدر ضدسیستم که حکم تیر به خودی را داشته باشد. در این قبیل آثار اگرچه ظلم و ستم علیه سیاهپوستان نمایش داده میشود و سختگیری و عدم همکاری تمامجانبه از سیاهان بهعمل میآید اما در نهایت مسیر نظام قضایی ایالات متحده آمریکا بهسمت همکاری و دلسوزی با سیاهپوستان بیچاره این کشور است.
نمایی از فیلم مارشال
یکی از عناصر مهمی که همواره در این آثار دیده میشود پرچم برافراشته و همیشه در صحنه آمریکا است. وکلا همیشه باید کنار این پرچم ایجاد حس اعتماد و قوت قلب برای بینندگان کنند، اینکه قانون بهلطف این پرچم و تفکر سیاسی پشتسر آن است که اجرا میشود. وکیل حامی هویت سیاسی آمریکا است و پرچم نیز پشتوانه کارآمدی وی میباشد.
نمایی از فیلم وکیل مدافع شیطان
در فیلم وکیل مدافع شیطان، فشار روحی و سختی کار وکلا کنار وسوسهها و دسیسههای شیطانی تمی است که کنار دیگر موضوعات مهمی با زمینههای ایدئولوژیک نمایش داده میشود. در بارانساز عشق و علاقه یک مرد جوان آمریکایی به وکالت دیده میشود و در دیگر آثار نیز هرکدام بهنوعی نقش مهم وکلا و رقابت آنان برای احقاق حق و دادگری ترسیم میشود.
موکلین بهشیوهای دیگر و غیرمستقیم در زمینه احساس عدالت نقش دارند. موکل در حقیقت جز بیننده کس دیگری نیست. بیننده خود را در جایگاه یک موکل میتواند تصور کند که نیاز به وکیل دارد. این حس نیازمندی به وکیل وی را در همان ابتدا منجی و قهرمان میکند. انتظار او برای کمک گرفتن از وکیل حس نیاز را تشدید میکند و در نتیجه از او اسطوره بزرگتری ساخته میشود. حق وکیلداشتن حق کوچکی نیست. مجرمین زمانی که دستگیر میشوند بعد از شنیدن جمله «این حق را داری که سکوت کنی»، متوجه این نکته امیدوارکننده میشوند که وکیلی برای آنان اتخاذ خواهد شد.
در حقیقت موکل در مقام پلی است که با عبور از آن مسئله مهمی چون عدالت و از آن مهمتر ــ که البته در ضمیر ناخودآگاه بیننده قرار میگیرد ــ ثبات نظم و نظام سیاسی و حقوقی آمریکا محقق میشود، اهمیت ژانر Law movies نیز در همین نکته است.
وکیل شجاع با بازی مت دیمون در فیلم بارانساز ساخته فورد کاپولا
*همراهی جذاب پلیس و دستگاه قضا برای برقراری عدالت و امنیت
نیروی پلیس و همینطور نیروهای امنیتی نیز داستان مفصل جداگانهای دارند که باید به آنها در مقاله مختص خود پرداخت اما در اینجا مختصر اشارهای میکنیم. در دهه 1980 و 1990 سیل آثار پلیسی و قضایی شروع میشود؛ میتوان ضرورت تشکیل چنین موجی را بالا گرفتن خشونت و آمار جرم و جنایت دانست. در عموم این فیلمها یکی از لوکیشنهای ثابت دفاتر پلیس شهری است که در آن همواره مجرمان و بزهکاران دستبندبهدست در حال انتقال به زندانند. حتی تم عدالت و مبارزه با فساد و جرم آنقدر محبوبیت پیدا کرد که فیلمهای اکشن و فانتزی مانند پلیس آهنی نیز در همین راستا تولید شدند و این بار پلیس برای نابودی خلافکاران از ربات بزرگی برای نابودی مجرمان استفاده کرد، از این نظر پلیس کنار دستگاه قضایی ترکیب بهتری را ایجاد کردند و قدرت کنار عدالت رنگولعاب جذابتری برای ستایش دستگاه سیاسی آمریکا پدید آورد.
نمایی از پلیس آهنی
نیروی پلیس بدون شک در برقراری امنیت نقش مهمی دارد. پلیس خصوصاً بهعلت نزدیکبودنش با جامعه و مردمیبودنش بیشتر مورد توجه قرار دارد تا FBI. پلیس در آثاری که تم حقوقی دارند بیشتر مانند یک بال پرواز است، یک کمک برای برقراری عدالت. گاهی در درام و داستان یک تضادی میان آنان شکل میگیرد اما تمام آن برای شکل دادن و رسیدن به مقصدی واحد است که گفته شد.
پلیس هم زمانی که دست یک مجرم را میبندد و راهی زندان میکند یک عنصر آلوده و پلیدی را راهی قرنطینه کرده که وجود آن مایه سرافکندگی و تهدیدی برای نظام و جامعه است. البته بهنظر میرسد بهدلیل افزایش جرم و جنایت در جوامع غربی از یک سو و کمتوجهی به نقش نیروی پلیس بهعلت پررنگ شدن وکلا و سیستم قضایی در سینمای هالیوود، یکباره اهمیت پلیس در سینما دوچندان شد، تا آنجا که فیلمهای چندگانهای مانند آکادمی پلیس، یا Beverly hills cop ساخته میشود، حتی در مجموعه Starship Troopers نیز که در ژانر علمی ــ خیالی است مسئله حذف مجرمین و پاکسازی آنان در جامعه فضایی و خیالی آینده نیز مطرح است.
نمایی هوشمندانه از قدرت دادگاه در فیلم Starship Troopers
نیروی امنیتی البته مانند پلیس نقشآفرین در جهت عدالت در جامعه نیست بلکه دارای اهمیت مهمتری ورای برقراری عدالت در متن شهر و کشور است. نیروی امنیتی آمریکا وظیفه دارد تا عدالت را در سطح جهانی برای مردم و ملت آمریکا برقرار کند. آنان وظیفه جلوگیری از ورود تروریستها و برخورد با دشمنان را دارند. آنان باید بههمراه ارتش و نیروهای برونمرزی عدالت را در مناطقی مثل آفریقا و خاورمیانه برقرار کنند، لذا نباید اهمیت نقش FBI و نیروهای اطلاعاتی در برقراری عدالت را نادیده بگیریم.
آخرین عنصری که اشاره شد شهر و خود جامعه است که بهصورت کمرنگ نقشآفرینی میکند. شهر مانند یک بستر است، بستری که لاجرم در آن هم مجرمانند و هم بیگناهان. این شهر توسط مجریان قانون و حقوق باید از گزند آلودگیها پاک شود و عدالت در آن جاری گردد. شهر و جامعه آمریکایی البته محلی برای امید و فرصتها است، نبودنش باعث عدم ارتباط بیننده با فیلم میشود چون خود او نیز در همان بستر مکانی زندگی و تنفس میکند. هوای شهر نباید آلوده باشد و نجات یا حفظ آن برای زندگی در رأس تمام امور است.
وکلا و دادگاه در حقیقت گلبولهای سفیدی هستند که علیه ویروسها در حرکتاند، برقراری عدالت و اجرای قانون وظیفه آنان است.
*حقیقت پشتپرده فیلمهای حقوقی و تبلیغاتی آمریکا چیست؟
اما فارغ از این گزارش چقدر این تصویر درست است؟ بهنظر میرسد برای تبیین واقعیت و سنجش درستی یا نادرستی باید در ایالات متحده آمریکا زندگی کرد و یا تحقیق جامعی از میزان جرم و جنایت از کشوری که بیش از یک درصد آن در زندانند به عمل آورد. اما قبل از آنکه به یک سند جالب و خواندنی از میان حقوقدانان آمریکایی اشاره شود یادمان باشد که بهنظر میرسد وضعیت آشفته و عدم اجرای عدالت و قانون در آمریکا باعث شده باشد که کاراکترهای قهرمانی و ابرقهرمانی مانند بتمن و سوپرمن به داد مردم گاتهام سیتی برسند.
کتاب دادگاه سلولوئید: تاریخی بر سینمای قانون
راس. دی. لوی، استاد مدرسۀ عالی حقوق بروکلین، در کتابش، «دادگاه سلولوئید»، با استناد به فیلمهای سینمایی در تاریخ سینما به افسونزدایی از تصویری پرداخته است که هالیوود همواره تلاش داشته است آن را بهعنوان کلّیت نظام قضایی آمریکا القا کند. این گونۀ سینمایی، برای هرچه واقعیتر جلوهکردن، به تصویرپردازی از هر چیزی میپردازد که در روند دادگاهی واقعی، ممکن است دخیل باشد؛ قاضی، هیئت منصفه، وکیل، شاکی، مشتکیعنه، شاهد، پلیس و همهوهمه بهتصویر کشیده میشوند.
چنین تصویرسازیای، در طول سالیان، نهفقط تصویرسازیِ صرف که مؤثر بر جریان دادگاهی و روند قضایی ایالات متّحدۀ آمریکا نیز بوده است. ازسویدیگر، فیلمها اغلب، همهچیز را همانطور که مطلوب مخاطب بوده است، ساختهوپرداخته میکرده و به او تحویل میدادهاند. محصول کارخانۀ رؤیاسازی هالیوود همان چیزی بوده است که مردم و قدرتمندان میخواستهاند، بنا به همین دلیلِ اساسی، تصویری که هالیوود از نظام قضایی ایالات متّحده ارائه میکند، تصویری روتوششده و دور از واقع است.
ازاینرو این اثر، مطالعهای است کمسابقه در زمینۀ دروغی دامنهدار و طولانی در عرصۀ تاریخ که به مردم زیادی عرضه شده و به همین دلیل حائز اهمیت است. ارزش دیگرِ کار، جایی نمایان میشود که نویسندۀ آن، خود در رابطۀ مستقیم با سیستمی کار کرده است که مردم مدّتها تصویری دیگر از آن میدیدهاند،
حقایقی از زبان نویسنده کتاب که خود در نظام حقوقی فعالیت دارد و سینما را میشناسد، بهنظر میرسد نیازی به سفر به آمریکا برای فهم اینکه آیا واقعاً عدالت در آمریکا اجرا میشود یا خیر نیست بلکه این کتاب خود واقعیت را نمایان میکند:
«دستگاه قضایی ایالات متحده آمریکا بهعنوان یکی از ارکان اصلی نظام سیاسی این کشور تلاش وافر دارد تا احساس عدالت، امنیت و آزادی برای مردم ایجاد شود. هرچقدر این تم قدرت بیشتری داشته باشد نظام نیز از ثبات بیشتری برخوردار است و رؤیای آمریکایی محققتر است.»
حال به این فکر میکنم که چرا هنوز تظاهرات هزارنفری سیاهپوستان علیه تبعیض نژادی و حملات وحشیانه پلیس در قلب تمدن و توسعهیافتگی کماکان در خیابانها در جریان است! چون نهتنها عدالتی وجود ندارد بلکه حتی احساس عدالت نیز لمس نمیشود.
در گزارش بعدی به بررسی تصویر قانون، عدالت و سیستم قضایی در سینمای ایران خواهیم پرداخت.
انتهای پیام/+