گزارش| وقتی پرونده بحران خلیج فارس در سایه مناقشات منطقهای خاک خورد
بحران خلیج فارس گرچه طی سه سال گذشته خسارتهای زیادی به طرفین مناقشه وارد کرده، اما در سایه اولویتهای چند وجهی سیاست خارجی منطقه و اصرار طرفین منازعه بر مواضع خود، دچار فرسایش شده است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم ، بحران خلیج فارس و قطع روابط چهار کشور عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و مصر با قطر در حالی سومین سال خود را پشت سر گذاشته است که هیچ افقی برای خروج از این بحران مشاهده نمی شود و بحران مذکور به مرحله فرسایشی خود رسیده است.
طی سالهای گذشته میانجیگریهای مختلف برای حل و فصل این بحران که از 5 جولای سال 2017 آغاز شده بود، در سایه سیاستهای سختگیرانه دو طرف به بن بست خورد و طرفین منازعه نتوانستهاند راه حلی برای عبور از این مشکل پیدا کنند. این اتفاق در شرایطی دنبال شده که کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در نتیجه کاهش قیمت نفت و پیامدهای اقتصادی همهگیری ویروس کرونا با بحرانهای متعددی روبرو شدهاند.
پیشینه بحران خلیج فارس
اقدام ناگهانی کشورهای مذکور بعد از آن انجام شد که ریاض، قطر را به حمایت از گروههای تروریستی متهم کرد . پیش از این نیز برخی از کشورهای مذکور مناسبات خود را به دلایل مشابهی با قطر قطع کرده بودند.البته این بار کشورهای تحریم کننده قطر محاصره اقتصادی ضد این کشور را در پیش گرفتند تا نشان دهند این بار شرایط متفاوت از قبل است. آنها حریم هوایی خود را به روی قطر بستند و به کشتیهای قطری نیز اجازه ورود به بنادر خود را نمیدادند. کشورهای مذکور همچنین مرزهای خود را نیز به روی قطر بستند .
عربستان طی این سالها همواره تلاش کرد تا کشورهای متعددی را در این زمینه با خود همراه کند، اما به نظر میرسد مناسبات مستحکمی با این کشورها ندارد. البته برخی کشورها نظیر امارات برای عربستان قابل اطمینانتر هستند، ولی امارات بر اساس منافع خود فعالیت میکند .
عربستان سعودی دولت قدرتمند منطقهای به شمار میرود. نفت و گاز طبیعی از عربستان یک دولت ثروتمند ساخته و این کشور همواره از ثروت خود برای توسعه ارتش و تجهیز آن استفاده میکند. سال 2017 عربستان نزدیک به 70 میلیارد دلار برای صنایع نظامی خود هزینه کرد که معادل حدود 10 درصد از سرانه تولید ناخالص ملی این کشور بود. این اتفاق باعث شد عربستان به سومین کشور هزینه کننده صنایع نظامی دنیا تبدیل شود.
در مقابل قطر نیز تلاش دارد اعتبار بینالمللی برای خود دست و پا کند. این تلاش از طریق میانجیگری و گفتگو در پروندههای مختلف و هزینه کردن در مسائل انسانی و کمکهای بینالمللی از حوادث طبیعی در آمریکا گرفته تا کمکهای انسانی به کرانه باختری ادامه پیدا کرده است.
قطر برای دور ماندن از تبعات بحران اقتصادی خلیج فارس روی کشورهایی نظیر ترکیه و ایران به عنوان دو رقیب درازمدت ریاض حساب کرده بود. لذا همکاری خود با ایران را تقویت کرده و در عین حال به حمایت خود از جماعت اخوان المسلمین نیز پایان نداد.
یکی دیگر از عوامل شکست تحریمهای قطر، ترکیه بود که به حمایت تمام قد از این کشور پرداخت. آنکارا حتی نیروهای نظامی خود را برای حمایت از قدرت در این کشور مستقر کرد. از سال 2016 تا 2017 صادرات ترکیه به قطر به میزان 50 درصد افزایش پیدا کرد. سال 2017 ترکیه هشتمین صادر کننده بزرگ کالا به قطر بود. در آگوست 2018 امیر قطر تعهد سرمایه گذاری 15 میلیارد دلاری در اقتصاد ترکیه را مطرح کرد و حجم تجارت دوجانبه بین قطر و ترکیه به حدود 2 میلیارد دلار در سال 2018 رسید. مسئولان دو کشور اعلام کردند که قصد دارند این رقم را به 5 میلیارد دلار افزایش دهند .
شبکه الجزیره قطر همچنان به انتقاد از عربستان سعودی و امارات متحده عربی پرداخته و به عنوان تریبونی برای گروههای اسلامگرا در منطقه مورد استفاده قرار گرفت.
دوحه در این مدت تلاش داشته پایگاههای نظامی خارجی در خاک خود را گسترش دهد. از جمله این پایگاهها، پایگاه نظامی ترکیه و حضور در بحران لیبی است. این کشور البته سعی کرد نقش دیپلماتیک در تحولات منطقه داشته باشد، نقشی که گاه تا پیشنهاد میانجیگری در تقابل دیپلماتیک به وجود آمده میان ایران و آمریکا نیز پیش رفته است .
منازعه اقتصادی عربستان و کشورهای حامی ریاض البته تا حدی توانست از نظر اقتصادی، قطر را به چالش بکشد، چرا که این کشور 60 درصد از واردات خود را به ویژه در بخش صنایع غذایی، از کشورهایی وارد میکرد که آن را تحریم کرده بودند. لذا دوحه باید به دنبال راهکارهای جدیدی برای واردات خود می بود. صنعت گردشگری در قطر نیز با افت شدیدی همراه بود، در حالی که در سال 2017 میلادی 3.3 درصد از تولید ناخالص ملی این کشور را تشکیل میداد، این رقم در سال 2018 به 2 درصد رسید. این فشارها اما تا حدی نبود که بتواند دوحه را تسلیم کند.
از آن جایی که قطر مشکلی در صادرات نفت و گاز خود نداشت، خیلی زود موفق شد پیامدهای تحریمها را مهار کند. بر اساس آمار صندوق بینالمللی پول، اقتصاد قطر بعد از اعمال محاصره عربستان حدود 1.6 درصد در سال 2017 و 2.2 درصد در سال 2018 رشد داشته است.
مجموع این عوامل باعث شد فشارها و تحریمهای اعمال شده از سوی کشورهای منطقه نتوانست قطر را به امتیازدهی به عربستان و متحدانش وادار کند. برخی خسارتهای قطر در نتیجه واردات کالاهای مورد نیاز این کشور با افتتاح بندر حمد در سال 2017 کاهش پیدا کرد .
آمریکا طی این سالها موضع مبهمی در قبال بحران خلیج فارس در پیش گرفته و هر از چند گاهی جانب یکی از طرفین منازعه را گرفته است. آمریکا در ابتدای این منازعه طرف عربستان را گرفت و تحریم قطر را تایید کرد، اما در عین حال تلاش داشت پایگاه هوایی العدید خود در قطر را حفظ کند. این پایگاه هواپیماهای جنگی و بمبافکنها و ناوهای هواپیمابر و هواپیماهای جاسوسی آمریکایی زیادی را در خود دارند. به این ترتیب جای تعجب نبود که دوحه حدود 2 میلیارد دلار برای نوسازی این پایگاه هوایی هزینه کرد . به نظر میرسد که آمریکا آمادگی کنار گذاشتن قطر را ندارد، چرا که این موضوع باعث میشود یکی از مهمترین پایگاههای نظامی خود در منطقه را از دست بدهد.
عوامل ایدئولوژیک پشت پرده بحران خلیج فارس
مجموعه عواملی که در این زمینه مطرح شده، شامل مواضع دو طرف نسبت به مناسبات قوی و مستحکم با ایران، فعالیتهای تبلیغاتی و رسانهای قطر، پیشینه اختلافات گذشته میان دو طرف و مسائل ایدئولوژیک و عقیدتی و تأثیرات آن بر روند تحولات منطقهای است.
اختلافات ایدئولوژیک و دینی گرچه بزرگترین عامل اختلافات میان دو طرف به شمار نمیرود، اما میتواند تأثیراتی گستردهتر نسبت به عوامل دیگر در آینده سرنوشت سیاسی منطقه داشته باشد. عمق این رقابت هنگامی مشخص میشود که متوجه شویم حدود 40 کشور تحت تأثیر آموزههای اخوانیها قرار دارند و سعودیها نیز سالیانه بالغ بر 10 میلیارد دلار برای گسترش آموزههای وهابی هزینه میکنند. . این اختلافات علاوه بر این، یکی از عمیق ترین ابعاد اختلافات میان عربستان و قطر به شمار میرود ، می توان گفت درگیریهای گذشته میان دو طرف نیز متاثر از همین رویکرد بوده است.
مشکل زمانی پدیدار میشود که رویکردهای سیاسی اخوانی قابلیت خود در تقابل با سلطه طلبی تفکر سعودی را حتی در داخل جامعه عربستان نشان میدهد. به همین علت است که سعودیها از مدت ها پیش دشمنی با این گروه را در دستور کار خود قرار داده و از تمام ابزارهای مالی و موقعیت خود در کشورهای عربی و اسلامی برای مقابله با آنها استفاده کردهاند.
ریشههای این اختلاف عقیدتی تنها منحصر به مبانی دینی نمیشود، بلکه ابعاد آن در سطوح مناسبات اجتماعی بین عربستان و کشورهای نظیر ترکیه و قطر و مصرِ دوران محمد مرسی قابل مشاهده است. از این روست که بحران قطر و عربستان را نمی توان بحرانی دانست که بین یک کشور کوچک با همسایه بزرگ خود در جریان است و قطر سعی دارد برای برادر بزرگتر خود عرض اندام کند. بلکه بحران موجود نتیجه یک اصطکاک ایدئولوژیک است.
موازنه های برد و باخت در بحران
یکی از مهمترین نشانههای شکست سعودیها در محاصره اعمال شده بر ضد قطر این است که این کشور از طریق تدارک جایگزینهای قوی برای تأمین نیازهای خود موفق شد شوک اولیه ناشی از این هجمه را مهار کرده و آن را دچار فرسایش کند. به گونهای که بعد از بحران اولیه و حمله مردم برای خرید مایحتاج ضروری، لوازم مورد نیاز برای فروشگاهها و مراکز تجاری این کشور تامین شد و پرواز هواپیماها از فرودگاه قطر نیز به استثنای پروازهای متوقف شده به مقصد کشورهای عربی تحریم کننده مانند گذشته انجام می شود.
نگاهی به کشورهای حامی عربستان در بحران کنونی نشان میدهد که اکثریت قریب به اتفاق آنها وزنهای منطقهای برای خود ندارند و بنا به عوامل و وابستگیهای اقتصادی و امنیتی به عربستان مجبور به حضور در کنار این کشور هستند. شاید بتوان گفت امارات قویترین قدرت منطقهای است که در این بحران در کنار عربستان قرار دارد و البته خود نیز انگیزههای زیادی برای دشمنی با قطر و به انزوا کشیدن این کشور دارد، مصر گرچه تا چندی پیش، یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین کشورهای عربی منطقه به شمار میرفت ، اما امضای معاهده سازش با رژیم صهیونیستی و ناآرامیهای به وجود آمده پس از سقوط حسنی مبارک ، نقش منطقهای این کشور را کمرنگتر کرده و اقتصاد نابسامان این کشور را به دلارهای نفتی عربستان وابستهتر کرده است. رژیم حاکم بر بحرین موجودیت نامشروع خود در سایه خشم گسترده مردم از رژیم آل خلیفه را مدیون ریاض است و وزنه منطقهای برخی کشورهای دیگر نظیر جزایر مارشال یا دولت مستعفی یمن در ریاض یا لیبی، یمن، مالدیو، سنگال، موریتانی، چاد، کومور، نیجر و گابن و میزان وابستگی آنها به عربستان نیز واضح است.
عربستان گرچه با این اقدام به دنبال منزوی کردن قطر در جهان عرب و اسلام بود، اما بیشتر خود را در عرصه منطقه منزوی و رسوا کرد. به نظر می رسد بسیاری از کشورهای منطقه منافع خود را در سیاستهای احساسی و افراطی جوان بلند پرواز سعودی نمیبینند و سعی دارند هر چه بیشتر خود را از این سیاستها بی طرف نگه دارند.
گرچه پیچیده شدن بیشتر اوضاع منطقه به نفع هیچ کشوری از جمله عربستان نیست که در باتلاق یمن و بحرین و سوریه غرق است، اما در سایه اولویتهای چند وجهی سیاست خارجی کشورهای مذکور طی این سالها اراده جدی در حل این مناقشه بینالمللی به وجود نیامده است.
به هر حال سیاست متهورانهای که ریاض در پیش گرفته ، بیش از همه برای این کشور و سایر کشورهای عربی منطقه خطرناک بوده و تنها برندگان این عرصه آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند. آمریکاییها با بازی دوگانه در این درگیریها منافع اقتصادی و سیاسی بی شماری برای خود محقق کردهاند و رژیم صهیونیستی نیز در راستای شانتاژ تبلیغاتی ایجاد شده، حاشیه امنیت خوبی برای ادامه اقدامات خصمانه خود بر ضد ملت فلسطین ایجاد میکند. علاوه بر اینکه اقدامات متقابل رسانههای عربیِ رقیب ، در افشای نشستهای مقامات ارشد طرف مقابل با رژیم صهیونیستی گامی بزرگ در مسیر عادی سازی روابط آنها با اسرائیل است. در این میان مقامات سعودی که به تازگی برای خرید مواضع حمایتی آمریکا 460 میلیارد دلار هزینه کردهاند، هنوز مطمئن نیستند که در صورتی که خیزشی مردمی در این کشور به راه افتد، آیا سرنوشتی مشابه حسنی مبارک خواهند داشت یا نه؟
انتهای پیام/