فضائل اهلبیت را با نگاه تاریخی دفن نکنیم/ ائمه، مجرای علم خداوند از ازل تا ابد
اولین آسیب در غلبه نگاه تاریخی در پرداختن به زندگانی ائمه، دفن فضائل ایشان در تاریخ است. در نگاه قرآن، اهل عترت را انوار مقدسی مییابیم که از ازل بودهاند و تا ابد هستند؛ نه حضوری منفعل بلکه مجرای علم خداوند که در تمام دورانها نقش هدایتگری دارند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا نگاه تاریخی به زندگانی امیرالمؤمنین علیهالسلام و کلاً سیره ائمه اطهار مسئلهای رایج در مطالعات اندیشمندان ما در حوزه امامشناسی است؛ به عنوان نمونه معمولاً زمانی که از امیرالمؤمنین سخن به میان میآید، یا در پی اثبات حقانیت امامت و خلافت ایشان به غیر شیعه بر میآییم و یا به تحلیل تاریخ حکومت محدود ایشان و ذکر جنگها و نبردها و خطبهها و نامهها میپردازیم؛ مسائلی که هر کدام از ما بارها شنیدیم و خواندیم.
حجم این نوع نگرش به قدری است که گاهی ما را از فضائل آسمانی امیر مؤمنان غافل کرده است و این همان چالشی بود که مسلمانان صدر اسلام با آن مواجه بودند؛ یعنی عدم شناخت نسبت به فضائل آسمانی و قرآنی امیرالمؤمنین یکی از مهمترین عوامل رویگردانی امت از ایشان و نیز در اعصار بعد، ائمه اطهار علیهمالسلام بود. آن زمان هم که برای شناخت آن حضرت سراغ قرآن رفتیم، از منظر تاریخی به آیات پرداختیم تا از این طریق حقانیت امامت و خلافت ایشان را ثابت کنیم، دریغ از آنکه عمده شیعیان از فضیلتهای آن حضرت کماطلاعاند نشان به اینکه تصویری که از امیرالمؤمنین بر صفحه ذهن و قلب ما نقش بسته پر است از معلومات تاریخی و سیره عملی آن امام عالم.
فضائل اهلبیت را در تاریخ دفن نکنیم
از اولین آسیبهای غلبه نگاه تاریخی در پرداختن به زندگانی ائمه اطهار و به طور خاص امیر مؤمنان علیهالسلام منحصر کردن ایشان در تاریخ و دفن فضائل ایشان در تاریخ چند ساله است، نگاهی که متأسفانه اکنون به ویژه در بستر هیئتهای مذهبی بیشتر سایه افکنده است. در این نوع نگرش، امیر مؤمنان، فاطمه زهرا(س)، امام حسن و امام حسین اشخاص مقدسیاند که چند صباحی به دنیا آمدند، نسبت به آنها ظلم صورت گرفت و در نهایت به دست دشمنان کشته شدند و بس. بزرگترین ثمرهای که در این نوع نگرش نصیب جامعه میشود، گرفتن اشک و ثواب گریه بر مصائب آن بزرگواران است که خب در جای خود ارزشمند است، اما این مسئله، بخشی از ماجراست. سیره خداوند در قرآن نیز گویای آن است که بیشتر از آنکه روضه بگوید، به ذکر فضائل خوبان عالم میپردازد، اما روش غالب در جامعه شیعه اینچنین است که بیشتر تحلیل تاریخ کند و یا روضه بگوید تا ذکر فضائل آسمانی عترت.
اما وقتی درباره پیامبر و اهل عترت علیهمالسلام پای مکتب قرآن مینشینیم، این بزرگواران را انوار مقدسی مییابیم که از ازل بودهاند و تا ابد هستند؛ نه حضوری منفعل و بیاثر بلکه حضوری فعال و مؤثر در تحولات عالم و آدم. در نگاه قرآن این 14 نور مقدس، بیشتر از آنکه شخص باشند، مجرا و باب خدایی خداوند در بستر عالم از ابتدا تا انتهای تاریخ خلقتاند که نقش هدایتگری دارند.
بر این اساس، هر آنچه که بر بشریت جریان دارد، به واسطه خداوند و از مجرای وجود ایشان است. در واقع با نگاه دنیایی به اهل عترت هیچگاه نمیتوان به فضائل ایشان پرداخت چه اینکه ایشان محدود در زمان و مکان نیستند و همواره در تردد در نشئات و عوالماند.پیامبر اسلام (ص) بارها به بهانههای مختلف سعی در بازگویی ذکر چنین فضائل آسمانی داشتند و به قدری از سوی آن حضرت این فضائل مطرح شده بود که بیم آن میرفت امت اسلام امیرالمؤمنین را به خدایی بگیرند.
بخشی از این فضائل مربوط به فضائل ازلی، بخشی عوالمی و قسمتی نیز مربوط به فضائل نشئاتی مثل نشئه قیامت است. از جمله این فضائل که منحصر در امیرالمؤمنین و ائمه معصومین علیهمالسلام است، مواردی همچون کلمة الله، خلیفة الله، بابالله، اولوا الامر(صاحبان امر)، صراط مستقیم، سُبُل الله، عروة الوثقی، نور الله، وجهالله، حجتالله، آیاتالله، عینالله، رجال الاعراف و ... است. هرچند این عبارات را بارها شنیدیم، اما تبیین شایسته و بایسته نسبت به هر یک از این مفاهیم صورت نگرفته است و اینها صفاتی نیست که منحصر در زمان خاصی باشد بلکه با توجه به مفاد آن، همواره بوده و هست.
خداوند عالم و آدم را متأثر از صفات اهل بیت کرد
یعنی آن زمان که از کلمة اللهصحبت میشود، منظور آن دست از صفات منحصر به فرد خداست که خداوند عالم و آدم را متأثر از آنها کرد؛ یعنی وقتی خداوند از رحمت، فضل، قدرت، هدایت و سایر صفات خود صحبت میکند، یعنی همان صفاتی که از مجرای برترین خوبان درگاه خود بر عالم و آدم جریان داده است؛ چرا که سنت خداوند اینچنین است که از مجرا و باب خوبان خود در خلقت اثرگذارد؛ بنابراین فرمودند «نَحْنُ کَلِمَةُ اللَّه» ما همان کلمة الله هستیم. این حقیقتی است که انبیاء و رسولان الهی در سیر رشدمعرفتی خود به آن پی میبردند؛ از این جهت است که ذیل آیه «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْه؛ سپس آدم از پروردگارش کلماتى را دریافت کرد؛ و [خدا] او را توبه داد» فرمودند ما همان کلمات بودیم «نَحْنُ وَ اللَّهِ الْکَلِمَاتُ الَّتِی تَلَقَّاهَا آدَمُ مِنْ رَبِّهِ فَتابَ عَلَیْه» (بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج25، ص5) و در توضیح آن فرمودند آدم علیهالسلام از خداوند به حق محمد، علی، حسن، حسین و فاطمه از خداوند درخواست توبه کرد «سَأَلَهُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ فَاطِمَةَ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمْ». (الکافی (ط - دارالحدیث)، ج15، ص684)
ائمه، انواری هدایتگر
یا زمانی که از امیرالمؤمنین (ع) و اهل عترت به عنوان نور الله یاد میکنیم، یعنی همان ابزاری که خداوند آن را در راستای تحقق اهداف و برنامههای خود در عالم بهکار گرفت و انبیاء و رسولان نیز از این انوار بیشترین بهرهها را در رسالت خود بردند؛ به همین دلیل در تفسیر آیات نور آنجا که خداوند فرمود «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض .... یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاء» (خداوند نور آسمانها و زمین است؛ هر که را بخواهد با نور خویش هدایت میکند) میخوانیم که منظور از نور، همان ائمه اطهار و در رأس ایشان امیر مؤمنان علیهالسلام است.«فَالنُّورُ عَلِیٌّ (ع) یَهْدِی اللَّهُ لِوَلَایَتِنَا مَنْ أَحَب؛ نور، همان علی است و خداوند هرکسی را که دوست داشته باشد (با نور خود) به ولایت ما هدایت میکند» (تفسیر القمی، ج2، ص105) و یا امیر مؤمنان خود نیز در روایتی فرمود «أَنَا نُورُ اللَّهِ الَّذِی لَا یُطْفَأ؛ من همان نوری هستم که هرگز خاموش نمیشود. (البرهان فی تفسیر القرآن، ج3، ص676)
تحقق ملک خداوند با انوار مقدس عترت
و جالب آنکه تحقق برنامههای خداوند در راستای برپایی آن حکومت پایانی و آرمانی یعنی عصر ظهور در پرتو همین انوار مقدس صورت میگیرد؛ خداوند در آیه هشتم سوره صف میفرماید «یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُون؛ مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا -گر چه کافران را ناخوش اُفتد- نور خود را کامل خواهد کرد.» ائمه (ع) در تفسیر این آیه فرمودند «وَ اللَّهُ مُتِمُّ الْإِمَامَةِ وَ الْإِمَامَةُ هِیَ النُّورُ» منظور از اتمام نور یعنی خداوند امامت را تام میکند و امامت همان نور است. و نیز در ادامه تفسیر آیه بعد یعنی نهم سوره صف: «هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون» فرمودند خداوند غلبه دین حق بر تمام ادیان را هنگام قیام قائم انجام میدهد و منظور از اتمام نور خداوند «مُتِمُ نُورِهِ» ولایت قائم است. وَ اللَّهُ مُتِمُ نُورِهِ وَلَایَةِ الْقَائِم. (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج1، ص432)
در این نوع نگاه، این انوار مقدس در ذهن ما از قالب زمان و مکان بیرون آمده و تبدیل به افرادی ابدی و ازلی میشوند؛ افرادی که صاحب برترین صفات خداوند در عالم غیب و شهود و نشئاتاند و خداوند از مجرای آنها بر عالم خدایی میکند و اصلاً خلقت را از مجرای این صفات آغاز کرد. این نوع نگاه حاصل نمیشود مگر اینکه انوار مقدس 14 معصوم را از قالب دنیایی و تاریخی بیرون بیاوریم و از زاویه نگاه قرآن به ارزشهای ایشان بپردازیم.
اکنون نه تنها شیعه بلکه تمام پاکطینتان عالم محتاج به معارفیاند که از آن طریق بتوانند بیشتر به خداوند مقرب شوند؛ چرا که انسانها فطرتاً به دنبال موجوداتی آرمانی، فرا مادی و در عین حال مقدساند؛ پس اگر این نیاز برطرف نشود، گروهها و فرقههای منحرف در ادیان آسمانی به آنها الگوهای آرمانی، اما در عین حال غیر حقیقی معرفی میکنند و در بسترهای هنری خود از جمله هالیوود این موجودات آرمانی را در قالب منجیهای دروغین و یا موجودات فضایی و نیز افرادی با قدرتهای خارقالعاده که این قدرت را از اجنه و شیاطین دریافت کردهاند، معرفی میکنند. و یا آنچنان تقدسی به انبیای خود میدهند که آنها را تا حد خدایی بالا میبرند و یا او را پسر خدا معرفی میکنند.
این در حالی است که گنجینه معارف قرآن و عترت این الگوهایی آرمانی را به طور صحیح و به گونهای که افراد دچار شرک و کفر نشوند، معرفی کرده است. حقیقتاً باید به این مسئله اذعان کرد که جامعه از نگاه تاریخی آن هم در این زمانه که در آستانه سختترین آزمونهای بشری برای دستیابی به سرزمین آرمانی ظهور است، سود چندانی به نسبتِ نگاه معارفی نمیبرد و در سطح کلان، جز ایجاد تقابل در بین غیر شیعیان حاصلی ندارد و خوب است که مقداری از تعصبات تاریخی و فرقهای خارج شویم و به حقیقت فضائل عترت بپردازیم چه اینکه هر آن کس که طالب حق باشد، وقتی با حقیقت آشنا شد، خود به خود گرایش مییابد و خودشان فرمودند «فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا» (عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص307)) یعنی اگر (تمام مردم) محاسن کلام ما را علم بیابند، از ما پیروی میکنند.
سیره ائمه اطهار نیز بر همین منوال بود؛ یعنی بیشتر از آنکه به تقابل با عامّه بپردازند، علوم و فضائل خویش را در معرض قرار میدادند چه اینکه هر آنکس که طالب حق بود، از ایشان پیروی میکرد.
انتهایپیام/