محل هزینهکرد ۷۰ درصد "بودجه درمان ناباروری" توسط دولت مشخص نیست!
طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس با وجود تخصیص بودجه ۲۰۰۰ میلیارد ریالی به درمان ناباروری، دولت تنها ۳۰ درصد از هزینه درمان ناباروری را، آن هم فقط در مراکز دولتی، به زوجین متقاضی پرداخت کرده و مشخص نیست با بقیه این پول چه میکند!
به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ تصویر مادری که در پارک فرزندش را به آغوش میکشد و نوازش میکند، شاید صحنهٔ دلنشینی را رقم زند اما ممکن است در آن سو، نگاهی را نیز اشکبار کند، نگاهی که سالهاست در حسرت و خواب و خیال بچهدار شدن به سر میبرد. شاید ما درک نکنیم اما حقیقت آن است که نداشتن فرزند چیز سادهای نیست که بتوان به راحتی از کنارش گذشت، همانکه شیرینی حضورش را میچشیم، از بابا و مامان صدا زدنش انرژی میگیریم و آینده خویش را در چشمان او تصور میکنیم.
شاید بتوان چند سال اول زندگی مشترک را از شیرینترین لحظات زندگی زوجین به شمار آورد که به سختی میتوان طعمش را از یاد برد ولی گاهی زمان زیادی نمیبرد که غمی سنگین بر این رابطه پرشور و نشاط سایه افکند؛ غمی ناشی از فقدان امید به آینده، استرس روبهرو شدن با روزهای تکراری، نگرانی از سرزنش اطرافیان و... . یکی و دو تا نیست، آشوبها و دلنگرانیهای زوجینی که با این وضعیت مواجهاند، درکشان برای ما آسان نیست اما اگر پای درد دلشان بنشینی، بخشی از این آلام را خواهی فهمید.
مادری و پدری در میان فرهنگهای مختلف خصوصاً فرهنگی ایرانی، همواره قداست و جایگاه بالایی داشته است؛ طبق جدیدترین تحقیقات که توسط مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری به انجام رسید، ایرانیان افرادی فرزنددوست شناخته شدند، چنانچه حدود 99 درصد از آنان تمایل خود را به داشتن حداقل یک فرزند اعلام کردهاند؛ با این تفاسیر، تلاش برای فرزندآوری و ناکام ماندن از آن، میتواند مشکلات روحی و روانی زیادی را برای این زوجین و اطرافیانشان به همراه داشته باشد؛ از مهمترین مشکلات روانی و درگیریهای ذهنی این افراد، میتوان به موارد زیر اشاره کرد: احساس خشم و عصبانیت، غم و اندوه، احساس درماندگی، عذاب وجدان و احساس گناه، برچسبها و سرزنشهای اطرافیان، تجسس و دخالت ایشان، احساس تبعیض و یا سرخوردگی به خاطر ترحم دیگران، احساس تنهایی و عدم حمایتهای اجتماعی، کاهش رضایت از زندگی، مشکلات ارتباطی، عاطفی و سردی محیط خانه و خانواده، مشکلات مربوط به ازدواج مجدد، مشکلات مربوط به فرزندخواندگی، هزینههای بالای درمان ناباروری و مشکلات فرآیند درمان؛ در زیر برخی از واگویههای زوجین، از مشکلاتی که با آن روبرو بودهاند را میبینیم.
حسرت:«وقتی زن حامله میبینم میگم خدایا کی میشه شکم من اینجور جلو بیاد مثل زن حامله لباس بپوشم» ...«اگه بعد چند وقت دوستمو یا همکلاسیمو ببینم که بچهدار شدن، حس میکنم من انگار عقب افتادم» ... «جاریام بعد از من اومدن، بچهدار شدن، بچههاشون بزرگ هستن»
عذاب وجدان:«شوهرم را چند بار در موقعیتهای مختلف امتحان کردم، هیچ وقت به خاطر مشکل باروری چیزی نگفته، به خاطر این عذاب وجدان دارم، چون حس میکنم اون به پای من داره میسوزه.» ... «میترسم که اصلاً بچهدار نشم. مخصوصاً که شوهرم منو خیلی دوست داره و از من حمایت میکنه، میگم که خدایا منو شرمنده این شوهر نکن»... «چون مشکل از منه عذاب وجدان میگیرم. کاش قبل از ازدواج آدم معاینه پزشکی انجام بده، بدونه که مشکل نداره بعداً ازدواج کنه.»
برچسب و سرزنش اطرافیان:«خیلی فکر میکنم، از نظر فکری خودمُ اذیت میکنم اگر برنامهای پیش بیاد که اطرافیان بفهمن مشکل دارم، چی پیش میآد»...«بهم میگن 2-3 سال بیشتر صبر نکنی، به ضرر خودت از دست میره، دیدی بچهدار نمیشی طلاق بگیر.» ...«بهم گفتن خب تو جدا شو، تو الان میتونی حامله بشی، شوهرت مشکل داره، وقتت میگذره، به مرور زمان سنت بالاتر میره و تو دیگه باردار نمیشی، طلاق بگیر تو الآن جوونی، فایدهای نداره بمونی» ...«بیشتر مادر شوهر و خواهر شوهرم سرزنش میکردن، میگفتن این نازائه، این بچه نداره، بچهدار نمیشه، این ضعیفه، خودش لاغره بچهدار نمیشه، رفتی دکتر؟ شاید ضعیفی»...«اگر خداوند عالم یک بچه بهم میداد دیگه هیچکی نمیتونست طعنه بزنه، زبون هیچکی به سرم دراز نبود، مثلاً تا میگم بشقابم گم شده، میگن ای بابا، میخوای فردا با خودت ببری اون دنیا، برای بچههات میخوای، وقتی که اولاد نداری میگن اجاق کور بود.» ... «جاریم اومد خونمون گفت که چقدر خونت تمیز و مرتبه، باز تأکید کرد تو بچه نداری، به خاطر همین، 3 بار این جمله رو تکرار کرد» ...«خانواده شوهرم میگن جاریت فقط 17 سالشه، ببین چه زود بچهدار شد، ولی تو نشدی.»
تجسس و دخالت اطرافیان:«هر کی رد میشه، میپرسه بچه نداری هنوز؟ کی میخوای بچهدار بشی؟»...«عروسیا که میرم به مادرم میگن ایراد از دخترته یا دامادته؟ هرکسی اقوامم، اطرافیانم، هرکی میبنیه، بچه نداری؟» ...«نگاه دور و بریها به ما کافیه، پرسیدن نیازی نیست. این نگرانم میکنه که باز شوهرم بهم بریزه. رفتار شوهرم برام مهمه.»...«12 سال ناباروری یک عمره. الآن خیلی افسرده شدم، 12 سال تحمل کردم، دیگه نمیتونم تحمل کنم.»
باورهای نادرست اطرافیان: «وقتی تو یه جمعی یه بچهای هست سعی میکنم زیاد بهش توجه نکنم، حس میکنم شاید مادرش خوشش نیاد، مثلاً چشم میکنم بچه شو، یا بخوام حسادتی بکنم، یه جایی باشیم من خیلی نگاهمو زوم نمیکنم رو بچههای کوچولو» ... «یکی از آشناهامون دخترش دوقلو داشت، بهش گفتم راستی شنیدم دخترتون دوقلو داره، مادرش با یه لحنی گفت معلوم نیست، حالا چرا انقدر سؤال میکنی، اول یه ماشاالله بگو، یعنی مثلاً چشم نکنی، دلم شکست، این برخوردا دلمو لرزونده، دختر جاریم حامله شد به من حقیقتو نگفت، گفت معلوم نیست حاملهام، ترسید چشمش کنم.»
احساس تبعیض و یا ترحم: «مادر شوهرم، پدرشوهرم وقتی یه بچهای به دنیا میاد خیلی بهش توجه میکنن، همش میگن بچه فلانی بچه فلانی، خانواده شوهرم بچه هاشونو و نوه هاشونو دوست دارن، میگن اینا بچهدار شدن.» ... «مثلاً خانومهایی که حامله هستند یا تازه زایمان کردند دست راستشون را روی سرم میکشیدند، خیلی بهم ریختم»... «وقتی زایمان میکردن میگفتن بیا بچمو بگیر، خدا کنه تو هم مثل من بچهدار بشی.»
احساس فقدان حمایت اجتماعی:«اونا به جای اینکه یه کمکی بکنن، هی میگن برو دکتر، با کدوم پول؟» ... «اونا خودپرستن، به فکر خودشونن، برادر شوهرام اصلاً کار به کار ما ندارن، که مثلاً بگن زن داداش بیا پول بزارین برین دکتر، ما که خودمون پول نداریم» ...«عملش که کردن [عمل واریکوسل]، شوهرم مریض شد دیگه، بیضه شوهرمو مشکلدار کردن، دیگه شوهرم اصلاً نمیتونست کار کنه، اصلاً هیچ خرجی مادرشوهرم نمیداد، نمیگفتن شما سیرین، مشکلی ندارین، اصلاً به ما کاری نداشتن» ... «من تو مشکلاتم خودم بودم و خودم، چون کسی چیزی نمیدونست، کسی نمیتونست کمک کنه، دیگه خیلی از نظر روحی کم آورده بودم»
ارتباط عاطفی و جنسی زوجین:«درسته که دکتر اینو گفته [که نطفه من ضعیفه] ولی این بچه نداشتن باعث شده همش فکر کنم مردم منو یه آدم ناقص میدونن، بی عرضهام و اجاق کوری رو سینه آدم سنگینی میکنه، این خانم [همسرم] هم که وقتی بحثمون میشه سرکوفت میزنه.» ... «مشکل ما الآن توی خونه اینه که حرفی نداریم با همدیگه، کلاً زندگی برامون تکراری شده، ذوقی نداریم، اعصابمون خرده، زود عصبی میشیم از هم، تازگی نداره.» ... «من وقتی که ناراحتم یا دلم گرفته یا فکر بچه رو میکنم اصلاً میل جنسی ندارم. کلاً ناباروری باعث شده که هم تو مسائل جنسی و هم تو همه خوشیها، تو همه جشنها، اونطوری که باید لذت نبرم. ناباروری مثل تیری تو قلبم تو همه خوشیها، باعث شده که اونطوری که باید لذت نبرم.» ... «وقتی که بچهای وجود نداره، روابط سردتر میشه. وقتی که ما نمیتونیم با هم صحبت کنیم، خب بالاخره رو آدم تأثیر میذاره. شاید آگه بچهای بود کار به جایی نمیرسید که اینقدر از هم سرد بشیم. آگه اونموقع ارتباطی داشتیم به خاطر نیاز طبیعی خودمون بود ولی الآن به خاطر بچه است.» ... «خونم صبح تا شب این قدر ساکته که بعضی موقع ها با خودم حرف میزنم میگم بذار صحبت کنم یک وقت لال نشم.»
هزینههای بالای درمان: «گفت اگه عمل کردیم مشکلی نداشتی میتونی آی وی اف بکنی. من نمیام، پول ندارم، هیچ جا و هیچ کسی رو ندارم کمک کنه.» ... «من 20 سال بنای ساختمانم. درآمدم بد نبوده ولی همش خرج دکترا شده. میگم خدایا من چه کار بدی کردم که اینجوری گیر کردم.» ... «شوهرم کار میکرد، خودم قالی بافی میکردم. همشو خرج این کار کردیم. همش راه دکتر رفته، دیگه خسته شدم.»... «گاهی اوقات باید بیمارستان میرفتیم پول نداشتیم، مجبور بودم قرض بگیرم. من کلی پول سود بابت درمانم دادم، یه دفعه به هرکسی گفتم پول نداد، حتی پدرم، برادرم، همه گفتند زودتر میگفتی بهت میدادم. من مجبور شدم پول سودی بگیرم با اون پول آمپول IUI خریدیم، خانم حامله شد ولی سقط کرد. من فکر میکنم چون اون پول حرام بود، ما چوبشو خوردیم. من با پول سودی آمپول خریده بودم.»
موارد ذکر شده، بخشی از ناراحتیها و نگرانیهای زوجین درگیر ناباروری است؛ اما این موضوع زمانی تأسفبارتر خواهد نمود که بدانیم آمار زوجهای نابارور بسیار بیشتر از حد تصور است؛ طبق گزارش مدیر ملی پروژه جمعیت وزارت بهداشت، هماکنون بیش از 3 میلیون زوج نابارور در کشور حضور دارند که سالانه 80 هزار نفر به این آمار افزوده میشود؛ این یعنی از هر پنج زوج، یک زوج با آسیبهایی نظیر کاهش رضایت زندگی، سرد شدن روابط خانوادگی، مشکلات روانی و افسردگی و... روبرو است.
در سالهای اخیر، اخبار خوشحالکنندهای در زمینه توسعه درمان ناباوری در کشور به گوش میرسد؛ خبرها حاکی از آن است که رشد ایران در زمینه توسعه پزشکی و درمان ناباروری، هم پای بسیاری از کشورهای پیشرو در صنعت پزشکی است؛ البته هزینههای بالای درمان ناباروری و عدم توانایی مالی، موجب سردرگمی بسیاری از زوجین برای حل مشکل ناباروری شده است.
لازم به ذکر است هزینه یک دوره کامل درمان ناباروری در طول یک سال، در مراکز دولتی، 21 تا 24 میلیون تومان و در مراکز خصوصی 49 تا 54 میلیون تومان هزینه در پی دارد، البته بدون لحاظ دیگر هزینهها همچون رفتوآمد و اقامت در شهرهایی که دارای مراکز درمان هستند؛ موضوعی که لزوم دخالت حاکمیت را در این زمینه روشن میسازد؛ آیا دولتها رسالتی جز رسیدگی به مسائل عمومی دارند؟ آیا درگیری میلیونها زوج ایرانی و اطرافیانشان با مسائل مربوط به ناباروری کافی نیست تا این موضوع را مسئلهای عمومی تلقی کرده و دولت را ملزم به رسیدگی به آن بدانیم؟
البته چند وقتی هست که مسئولان تا حدودی به عمق بحران ناباروری در کشور آگاه شده و ردیف بودجهای را برای حل آن در نظر گرفتهاند؛ اما طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس با وجود تخصیص بودجه 2000 میلیارد ریالی به درمان ناباروری، دولت تنها 30 درصد از هزینه درمان ناباروری را، آن هم فقط در مراکز دولتی، به زوجین متقاضی پرداخت میکند و مشخص نیست با بقیه این پول چه میکند!
عدهای از نمایندگان مجلس برای شفاف شدن محل هزینه کرد این 2000 میلیارد ریال پیشنهاد دادند، این پول از طریق بیمهها به مردم برسد؛ پیشنهادی که گفته میشود با لابی وزارت بهداشت با رئیس کمیسیون تلفیق به شکل عجیبی رد شد آن هم بدون رایگیری!
نمایندگان فرصت دارند مجدداً این پیشنهاد را به کرسی بنشانند؛ اتفاقی که میتواند رنجها، افسردگیها، انتظارها، اختلافات و چالشهای بسیاری از زوجهای نابارور را کاهش دهد و لبخندی از جنس شادی بر لبانشان بنشاند.
باید دید مجلس در روزهای آینده کاری برای این دردها میکند!
انتهای پیام/