یادداشتهای پساکرونایی| رهانکردن خلوت در روزگار جلوت
با گذار از دوران کرونا، اهالی خرد و هنر، علاوه بر اینکه میبایست مرواریدهای صیدکرده از اقیانوس خلوت را به ساحلنشینان عرضه دارند، رسالتی دیگر نیز بر دوششان هست که آن، تداوم خلوتگزینی سنجیده در روزگار جلوت است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، پیمان طالبی شاعر کشورمان در مجموعه یادداشتهایی برای دوران پس از کرونا پیشنهادهایی را ارائه داده که بخش دوم آن را در ادامه میخوانید:
کرونا هر بدیای هم داشته باشد که دارد، یک خوبی بزرگ داشت که آن خانهنشینی بود. بله، درست شنیدید! در دوران شیوع ویروس کرونا، مفهومی بهنام قرنطینه معنا پیدا کرد، به این معنا که تا مدت مشخصی میبایست همه در خانه بمانند و پا را از حدود خانه فراتر نگذارند. در این یادداشت میخواهم لزوم این توفیق اجباری را برای شاعران، نویسندگان و بهطور کلی هنرمندان بیان کنم.
هر انسانی که در زمینه تولید محتوای فرهنگی و هنری فعالیت میکند (اعم از شعر، داستان، فیلم، موسیقی و...) همواره با دو مقوله دست و پنجه نرم میکند و تعامل دارد: یکی خلوت که عبارت است از فضای خصوصی هنرمند برای خلق آثار هنری که بهمدد تنهاییاش ساخته میشود، و دیگری جلوت به این معنا که آن چیزی را که هنرمند در خلوت خود تولید کرده در فضایی عمومی به انتشار میگذارد، احیاناً با استقبال روبهرو میگردد و بهتبع «خود» را به مخاطب عرضه میکند. این «خود» صرفاً اثر هنرمند نیست بلکه گاه مخاطبان بهبهانه اثر، تمایل دارند در شخصیت مؤلف هم کنکاش کنند و ممکن است از او سؤالاتی بپرسند که در نسبت با اثر کاملاً نامرتبط باشد، از این منظر است که عرض شد مؤلف خود را در مرحله جلوت به مخاطب عرضه میکند.
در هنر معاصر، هنرمندان ما تا حد زیادی با این جلوت درگیر بودهاند، بهطوری که هر هنرمندی که خود را آن طور که بایست ــ بهنسبت دیگران ــ به معرض دید مخاطبان نگذاشته، یا با احساس عقب افتادن از قافله روزگار میگذراند یا بهطور کلی هرگونه فعالیت در راستای جلوت را نفی میکند تا احیاناً بتواند از چنین پرستیژی برای خود کلاهی بدوزد، که البته معتقدم این نیز خود نوعی جلوت پنهان است! علاوه بر این، فضای مجازی تمام مخاطبان خود را بیش از هر دوره دیگری به جلوت و انتشار و عرضه «خود» ترغیب میکند. هنرمندی که میبیند یک کاربر معمولی در فضای مجازی با انتشار کلیپهای جوک گفتن و فکاهه مخاطب زیادی را به خود جذب میکند، وسوسه میشود تا با عرضه هنر خود که نزد او بهمراتب از فکاهه و جوک ارزشمندتر است، با مخاطبین خود روبهرو شود، لذاست که میبینیم اکثر هنرمندان در فضای مجازی صفحهای بهراه انداختهاند و خوب یا بد به انتشار و عرضه «خود» میپردازند.
حال بهمناسبت کرونا، فضایی پدید آمده تا این هنرمندانِ بهجلوتدرآمده، بار دیگر به «خود» بازگردند و بهجای عرضه «خود»، به تقاضای «خود» توجه نمایند! تقاضای فطری «خود» در کنه وجودی آدمی، فراهم شدن خلوتی آرام و بیدغدغه برای تحقیق، تفحص و تفکر است. هنرمندان در دوران کرونا، ولو بهصورت ناخواسته، بار دیگر به خلوت بازگشتند تا پروژههای ناتمام را تمام کنند، کتابهای نیمهکاره را به پایان ببرند، ایدههای فکرنشده را به بوته نقد بگذارند و تکمیل کنند و در یک کلام به وظیفه و رسالت هنری و فکری خود بپردازند، البته بگذریم از آن دستهای که حتی این فرصت را نیز مغتنم نشمردند و در دوران دوری از مخاطب، بهعلت بحرانی که با آن دست و پنجه نرم میکنند ــ که گویا بحران کمبود توجه است ــ از طریق لایوهای مجازی سعی در درمان مشکل دوری از مخاطب را داشتند!
اما با گذار از دوران کرونا، اهالی خرد و هنر، علاوه بر اینکه میبایست مرواریدهای صیدکرده از اقیانوس خلوت را به ساحلنشینان عرضه دارند، رسالتی دیگر نیز بر دوششان هست که آن، تداوم خلوتگزینی سنجیده در روزگار جلوت است. هنرمند از هر حوزهای و در هر لباسی که هست، بایست در هر حالتی تنهایی مفید خود را داشته باشد تا بتواند آنچه را توسط مخاطب از وی خواسته میشود، برآورد، در غیر این صورت تنها تکرارکننده تولیدات هنرمندان دیگر است و نمونه بدلی از مرواریدهای صیدشده در خلوت دیگران!
انتهای پیام/+